آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

این مقاله تلاشی است در جهت تحلیل مفهوم فرارویدادگیِ نفس بر بدن (یا حالات مغزی عصب شناختی) و بررسی تأثیر اذعان به چنین رابطه ای میان نفس و بدن بر مسئله زندگی پس از مرگ. مدعای این مقاله این است که مفهوم فرارویدادگی (که اجمالاً به معنای تأکید بر هم تغییری، وابستگی هستی شناختی و بی طرفی نسبت به تحویل پذیری است)، فاقد توان تبیینی کافی برای صورت بندی فیزیکالیستی مسئله رابطه نفس و بدن است. از این روی، حداکثر می تواند شاخصه هایی را در توصیف رابطه آن ها در اختیار نهد. شاخصه هایی که از یک سو با نسخه هایی از زندگی پس از مرگ که مبتنی بر دوگانه انگاری افلاطونی دکارتی باشند، ناسازگاری دارد و از سوی دیگر، صرفاً دلالت فیزیکالیستی نداشته و افزون بر نسخه هایی از زندگی پس از مرگ که با فیزیکالیسم سازگارند، با نسخه های یگانه باورانه و البته غیرفیزیکالیستی و غیرتحویلی نیز سازگارند.

تبلیغات