مطالب مرتبط با کلیدواژه

خوریسموس


۱.

پروکلوس و مسأله خوریسموس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پروکلوس افلاطون فلسفه نوافلاطونی خوریسموس صدور نظریه مُثل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۹ تعداد دانلود : ۴۱۷
انفصال ایده ها و اشیاء از یکدیگر که از آن با عنوان خوریسموس یاد می شود باعث بروز مشکلاتی در وجودشناسی و شناخت شناسی افلاطون شده است. در صورت قطع ارتباط ایده ها و افراد، در وجود شناسی با این مشکل مواجه می شویم که چگونه ممکن است ایده ها علت افرادی باشند که با آنها ارتباطی ندارند. در شناخت شناسی باید به این مسأله پاسخ دهیم که اگر ایده ها با افراد ارتباطی نداشته باشند چگونه می توان از طریق اشیاء به شناخت ایده ها دست یافت. افلاطون و فیلسوفان بعدی هریک به نحوی می کوشند تا به مسأله خوریسموس پاسخ دهند. پروکلوس در پاسخ به این مسأله از دو اصل «حد وسط» و «وجود متقابل چیزها در یکدیگر» استفاده کرده است که اگرچه سابقه آنها به فیلسوفان قبلی و حتی به آثار افلاطون باز می گردد اما نخستین بار پروکلوس آنها را بسط داد و به طور گسترده به کار برد. بر طبق اصل اول واسطه هایی میان ایده و افراد وجود دارند که فیض ایده را به افراد می رسانند و همچنین امکان شناخت ایده را از طریق افراد فراهم می سازند. بر طبق اصل دوم صورتی از ایده در افراد تجسم می یابد و در عین حال افراد نیز به نحوی بالقوه در ایده متعالی وجود دارند.
۲.

ارائه نظریه نوین انسان چهارم و سوژه لزج: هملت و تیمبوکتو در بوته نقد مطالعات بین رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خوریسموس انسان چهارم سوژه لزج دوکسا شناختمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۰ تعداد دانلود : ۲۸۵
 تقابل دکارتی و استعلای کانتی، تفارق ادبیات و فلسفه را که افلاطون مبدع آن بود؛ تشدید کرد، اما ادبیات به هیچ تقابل، حقیقت یا دانشی آلوده نشد. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش مطالعات بین رشته ای نشان دهد که چگونه خوریسموس افلاطونی، رابطه متقابل این دو خواهرخوانده، یعنی فلسفه و ادبیات را تیره و تار کرده است. نگارندگان دیدگاه فلسفی جدیدی را ذیل عنوان انسان چهارم و سوژه لزج ارائه می دهند که در آن ادبیات هرگونه سوژه مندی و کیفیت بازنمایی را رد می کند. هدف مقاله حاضر ارائه انسانی در سپهر ادبیات با رویکرد اخلاقی در فرودین ترین لایه های جامعه است. در عصر رنسانس است که انسان چهارم با حضور بی وزن خود به صحنه می آید و با سوژه زدایی یا سوژه لزج اعلام وجود کرده و دوکسای افلاطونی را به ایقان تبدیل می کند. برای این منظور هملت و تیمبوکتو انتخاب شده اند تا صیرورت انسان چهارم از دوران رنسانس به این سو بررسی شود.
۳.

پیشینی انگاری و خوریسموس افلاطونی در خاستگاه تمایز هستی شناختیِ هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خوریسموس امر پیشینی روشنگاه ایده خیر تعالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۹ تعداد دانلود : ۸۰۲
در این نوشتار کوشیده می شود با پیگیریِ نقد خوریسموس افلاطونی به اندیشه متأخر هایدگر، نشان داده شود که تمایز، تقدم و تعالیِ رویدادِ روشنگاه یا خودِ وجود نسبت به وجودِ موجود و فهم وجود، به مثابه خاستگاه تمایز هستی شناختی، چه ضرورتی برحسب مسأله پدیدارشناسی، یعنی امکان ظهور و پدیداریِ پدیدار دارد. این ضرورت از سه منظر، نخست با تفسیر تمایز و تقدمِ روشنگاه، ذیل جایگاه امر پیشینیِ پدیدارشناختی در اندیشه متقدم و متأخر هایدگر و رجوع او به نظریه یادآوری افلاطون بررسی می شود؛ سپس با بررسی تفسیر هایدگر از نظریه ایده ها و به ویژه، ایده خیر افلاطون در سه دوره فکری هایدگر، جدایی و تعالیِ روشنگاه از وجود و ظهور، و بر این اساس، سرانجام پوشیدگی و دسترس ناپذیریِ روشنگاه در پیوند عمیق آن با تمثیل خورشید و غار افلاطون نشان داده می شود، پیوندی که باید آن را در تقابل با موضعِ خودِ هایدگر متأخر درباره آموزه حقیقت افلاطون، برجسته ساخت.