مطالب مرتبط با کلیدواژه

کران مندی


۱.

قطعه، به مثابه بازگشت ابدی؛ زمان و نوشتار غیردیالکتیکی در خوانش بلانشو از نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قطعه نویسی ناتمامی بازگشت ابدی تحقق اندیشه غیر دیالکتیکی کران مندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۴ تعداد دانلود : ۷۰۸
قطعه نویسی به مثابه ی نحوه ای نوشتن/اندیشیدن که اساساً بر ناکاملی و گسستگی از تمامیت و کلیت دلالت دارد، در آثار بلانشو به سان فوریتی مطرح می شود که رها از اندیشه سیستمی و یا دیالکتیکی، کرانمندی و تناهی را تصدیق می کند و همزمان بازتابی از گشودگی بی کران اندیشه و نوشتار است. درک اهمیت قطعه نویسی به عنوان امری که پس از به اتمام رسیدن نیروهای اندیشه ی سیستمی فوریت می یابد، می تواند در گرو خوانشی از تاریخ باشد که کلیدواژه ی آن نه پیشرفت و تحقق، که بازگشت و تکرار است. نیچه که خودْ آثارش آکنده از فضایی قطعه وارند، با معرفی آموزه بازگشت ابدی، دوشادوش ابرانسان، جهانی را ترسیم می کند که در آن انسان با کرانمندی رو به روست و تنها در صورت آری گویی بدان است که می تواند از هیچ انگاری گذر کند. جستار حاضر با خوانش و تحلیلی که از نقش و ویژگی قطعه در آراء بلانشو ارایه می دهد کوشش می کند تا با پیوند آن با آموزه بازگشت ابدی نیچه، فوریت قطعه نویسی را در قبال امر کلی و نیز آری گویی به تناهی، به بحث و بررسی بگذارد.
۲.

هستی شناسی کران مندی در فلسفه هایدگر و فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هستی کران مندی فردیت ایستادگی فوکو هایدگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۲ تعداد دانلود : ۴۱۶
در این مقاله نقش بنیادین کران مندی در کارهای هایدگر و فوکو بررسی می شود. استدلال می شود که کران مندی، فهم هایدگر از هستی و تاریخ هستی و نیز فهم فوکو از مدرنیته و سپس کل تاریخ اندیشه غربی را امکان پذیر می کند. گام هایی که در این مسیر برداشته می شود ازاین قرار است: نقش بنیادین تناهی در فهم هایدگر از هستی تحلیل می شود؛ تحلیل تناهی در کارهای دوره اولیه فکری فوکو یعنی نظم اشیاء و زایش پزشکی بالینی بررسی می شود؛ تفسیر فوکو از صورت بندی تناهی در فلسفه هایدگر توضیح داده می شود؛ نقش نیستی جزئی و نیستی نسبی در مقابل نیستی مطلق در فهم دو فیلسوف از کران مندی انسان تبیین می شود؛ مفصلاً شرح داده می شود که چگونه فردیت یافتگی، ایستادگی، حقیقت و تاریخ مندی سوژه بر پایه کران مندی و مرگ امکان پذیر می شود؛ درنهایت، چگونگی تلاقی فوکو با هایدگر در گذار از فهم شناخت شناسانه تناهی و رسیدن به فهم عملی از تناهی خود و ترسیم تاریخ هستی تحلیل می شود.