مطالب مرتبط با کلیدواژه

شرق و شمال شرق ایران


۱.

برونداد مدل دینامیکی RegCM4 در شبیه سازی داده های فصلی و سالانه بارش - دما، در ناحیه شرق و شمال شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بارش دما مدل RegCM ریزگردانی پس پردازش میانگین وزنی MA شرق و شمال شرق ایران

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی آب و هواشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
تعداد بازدید : ۸۱۲ تعداد دانلود : ۴۶۲
این تحقیق به منظور شبیه سازی بارش با مدل دینامیکی RegCM4 در دو حالت با و بدون به کارگیری تکنیک پس پردازش آماری برونداد مستقیم مدل در شرق و شمال شرق ایران و دوره آماری 2011-1987 در مقاطع زمانی سالانه و فصلی انجام شده است. داده های مورد نیاز اجرای مدل دینامیکی RegCM4 از مرکزICTP دریافت گردید. به منظور اجرای مدل دینامیکی اصلی، آزمون تعیین طرحواره بارش همرفت و میزان تفکیک افقی برای سال 2007 انجام گردید. با استناد به آزمون مذکور طرحواره کو به نسبت دو طرحواره گرل و امانوئل، خطای کمتری را در مدل سازی بارش و دمای سطح زمین داشت. تفکیک افقی نیز 30 کیلومتر انتخاب گردید. پس از اجرای اصلی مدل با طرحواره کو و تفکیک افقی 30 کیلومتر، برونداد بارش و دما با استفاده از مدل میانگین متحرک (MA)پس پردازش گردید. بر اساس نتایج حاصله، در منطقه مورد مطالعه، در دوره راستی آزمایی 2011-2006 میانگین اریبی بارش سالانه خام مدل RegCM4 برابر 3/85 میلیمتر و پس پردازش شده 04/61 محاسبه شده است. بطور خلاصه در مقیاس زمانی سالانه در 75 درصد ایستگاه های مطالعاتی انجام پس پردازش موثر واقع شده و روش MA را کاراتر معرفی نموده اند. در مقیاس فصلی متوسط اریبی بارش خطای محدوده در فصل زمستان برابر 99/54 میلیمتر، فصل بهار 11/27 میلیمتر، فصل تابستان 6/3- و در فصل پاییز 21/7 میلیمتر می باشد. شبیه سازی داده های دمای دومتری در ایستگاه های هواشناسی با استفاده از مدل RegCM و نیز اعمال MA در شمال شرق ایران کارایی بالایی را نشان داد. میانگین اریبی دمای سالانه خام مدل RegCM4 برابر 78/2- درجه سانتیگراد بود که پس از اعمال پس پردازش به 05/0- کاهش یافت. در تمامی ایستگاهها دمای سالانه مدل شده با داده های مشاهداتی کمتر از 1/0 درجه سانتیگراد اختلاف دارد. در مقیاس فصلی متوسط اریبی خطای محدوده در فصل زمستان برابر 1/4- درجه، فصل بهار 09/4- درجه، فصل تابستان 8/1- درجه و در فصل پاییز 5/1- درجه سانتیگراد می باشد. به طور کلی نتایج نشان می دهد که استفاده از پس پردازش آماری بهبود قابل ملاحظه ای روی نتایج مدل دارد.
۲.

طرح یک فرضیه در رابطه با علل متروک شدن محوطه های پایان عصر مفرغ در شمال شرق و شرق و گذار به آغاز عصر آهن در نیمۀ شمالی ایران

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ع‍ص‍ر م‍ف‍رغ عصر آهن دورۀ گذار نیمۀ شمالی ایران شرق و شمال شرق ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۰ تعداد دانلود : ۵۲۸
در مطالعات باستان شناسی هزارۀ دوم قبل ازمیلاد نیمۀ شمالی ایران براساس گاه شناختی رایج و مرسوم عصر مفرغ و عصر آهن ایران، عموماً بازۀ زمانی (2000) 1900 تا 1500 ق.م. معرّف عصر مفرغ پایانی و حدوداً 1500 ق.م. به عنوان آغاز عصر آهن شناخته می شود. ازسوی دیگر، برپایۀ شواهد و مدارک باستان شناسی، در اکثر محوطه های هزارۀ دوم قبل ازمیلاد نیمۀ شمالی ایران تصویر روشنی از توالی گاه شناختی و فرهنگی پایان عصر مفرغ و آغاز عصر آهن ارائه نشده است. این محدودیت بیشتر ناشی از بستر و ماهیت مواد و مدارک این دوره است که غالباً حاصل کاوش در گورستان های این دوره بوده و اطلاعات موجود در رابطۀ توالی لایه نگاری مشخص و دقیق در محوطه های استقراری این دوره در نیمۀ شمالی ایران، اندک است. در عین حال مدارک موجود نشان می دهد که اکثر مراکز اصلی و محوطه های این دوره، به ویژه در شمال شرق و شرق ایران (و دشت گرگان)، جنوب ترکمنستان و شمال افغانستان، در حدفاصل حدود 1700 تا 1500 ق.م. (پایان عصر مفرغ تا آغاز عصر آهن) متروک می شوند و در توالی استقراری این محوطه ها گسست فرهنگی و گاه شناختی مشهودی ایجاد می شود. در رابطه با علل متروک شدن محوطه های این دوره و گسست ایجادشده در توالی استقراری (و گاه شناختی و فرهنگی) اواسط هزارۀ دوم قبل ازمیلاد فرضیاتی مطرح شده است. غالب این فرضیات با رویکرد باستان شناسی به مواد فرهنگی، به ویژه مطالعه و تحلیل تغییرات ایجادشده در سنت های سفالی، به توجیه علل بروز گسست ایجادشده پرداخته است و عواملی نظیر مهاجرت ها و تهاجمات اقوام و فرهنگ های جدید، تغییرات زیست محیطی، افزایش جمعیت و در نتیجۀ آن افزایش میزان بهره برداری از منابع طبیعی و شوک زیست محیطی ناشی از آن و تغییر در شیوۀ اقتصاد معیشتی را به عنوان دلایل بروز گسست ایجادشده در توالی استقراری و متروک شدن مراکز این دوره در مناطق شرقی فلات ایران، پیشنهاد و مطرح کرده است. در این نوشتار، براساس یکی از فرضیات، مبتنی بر نتایج مطالعات زبان شناسی متون مذهبی منسوب به «هندو ایرانی عصر ودایی-گاهانی» پرسشی مطرح خواهد شد مبنی بر این که، آیا تحولات ناشی از اصلاحات مذهبی زرتشت که در بازۀ زمانی حدوداً 1700 (1800) تا 1500 ق.م. در شرق ایران روی داده است، به تنهایی و یا احتمالاً همراه با دیگر عوامل (احتمالاً تغییرات زیست محیطی) می تواند به عنوان یکی از عوامل تاًثیرگذار (تسریع کننده) در روند متروک شدن مراکز و محوطه های پایان عصر مفرغ شرق ایران و ازجمله عوامل گذار جوامع از عصر مفرغ به عصر آهن به شمار آید؟ با این وصف در نوشتار حاضر، بازۀ زمانی تقریبی (1600) 1700 تا (1400) 1500 ق.م. به عنوان دورۀ گذار از عصر مفرغ به عصر آهن مطرح و پیشنهاد می شود.