قراردادىگرى پاپر در مبناى تجربى علم
حوزه های تخصصی:
علوم تجربى» به چه نحوى بر «تجربه» مبتنى و متکى است و چه چیزى پیوند میان آن دو را فراهم مىسازد؟ آیا استقرا بین علم و تجربه پیوند برقرار مىکند یا امرى دیگر؟ آیا تجربه قادر به «اثبات» نظریهها مىباشد؟ اگر نمىباشد، پس چه موضعى را مىتواند در مقابل آنها اتخاذ کند؟ در فرآیند نیل به نظریههایى که مقبول دانشمندان واقع شدهاند و در حوزهى علم وارد مىشوند، تجربه و «مشاهده» چه نقشى را بر دوش مىکشد؟ آیا تجربه در مقام وضع و دستیابى(2) نظریههاى علمى وارد عمل مىشود یا در مقام نقد و ارزیابى(3) آنها؟ تا چه حد مىتوان به احکامى که با توجه به تجربه صادر مىشوند یقین حاصل نمود؟ خلاصه اینکه، «مبناى تجربى»(4) نظریههاى علمى کدام است و از چه استحکامى برخوردار است؟ در این مقاله مىخواهیم بر اساس روششناسى علم پاپر، به این پرسشها پاسخ گوییم و مبانى وى را در مواضع فوق آشکار سازیم؛ سپس آنها را با توجه به اهدافى که از پذیرش آنها دنبال مىشود و پیامدهایشان، مورد نقد و بررسى قرار دهیم.