مطالب مرتبط با کلیدواژه

فلسفه سیاسی مسلمانان


۱.

فرد مدنی و فردگرایی فلسفی در فلسفه سیاسی مسلمانان(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فارابی ابن سینا ابن باجه فرد مدنی فردگرایی فلسفی فلسفه سیاسی مسلمانان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۵۱
ظاهراً فارابی با نوشتن درحوزه فلسفه سیاسی، تدبیر المدینه (جامعه) را مد نظر داشته و در مقابل، ابن باجه تدبیر المتوحد (فرد) را اساس کار خود قرار داده است؛ به همین دلیل، گفته شده که فارابی، جمع گرا و ابن باجه، فردگرا است. برای فارابی، نقطه عزیمت، مدینه فاضله و برای ابن باجه، نقطه عزیمت، مدینه غیرفاضله است. فارابی و ابن باجه از این جهت که نقطه عزیمت بحث و تحلیل شان متفاوت است، جدا و بلکه در نقطه مقابل هم قرار می گیرند، اما بررسی و تحلیل محتوای آثارشان، معرف آن است که هر دو به اصالت فرد، توجه داشته و فردگرا هستند؛ و فردی که آنها در مقام فاعل شناسا به معرفی آن می پردازند، دو ویژگی مهم دارد: 1. آنها و همه فیلسوفان مسلمان با تمایزی خواسته و یا ناخواسته، میان فرد فیلسوف و دیگر افراد جامعه، نوعی فردگرایی فلسفی شدید را دنبال می-کرده اند؛ 2. این فرد، مدنی الطبع نیست. در این نوشتار، آرای این دو و تضمّنات سیاسی هر کدام مورد بحث قرار خواهد گرفت. هم چنین، به آرای ابن سینا در این خصوص نیز، اشاره خواهد شد. در واقع فلسفه ورزی اینان در خصوص فرد و رابطه آن با جامعه، حکایت از سه گزینه گریزناپذیر از موضع فرد فلسفی دارد: 1. فدا شدن جامعه برای فرد فلسفی نزد فارابی؛ 2. ابن سینا و خروج فرد فلسفی از جامعه و 3. رأی ابن باجه، مبنی بر هم زیستی فرد فلسفی با جامعه موجودِ غیرفاضله. آن چه مهم است، این که تمایز میان فرد فلسفی و مدنی، پیمودن مسیری به نام دموکراسی را با صعوبت و تأمل، مواجه می کند.
۲.

مطالعه تطبیقی اندیشه های سیاسی بابا افضل و آرای سیاسی ابونصر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۶۳ تعداد دانلود : ۳۱۷
افضلالدین مرقی کاشانی، ادیب، شاعر و فیلسوفی ذو ابعاد در تاریخ فرهنگ ایران و اسلام به شمار میآید. تنوع کمنظیر آثار وی و تضلع وی در فنون مختلف ادبی و حکمی، این متفکر برجسته را شایسته هرگونه توجهی کرده است. یکی از وجوه بااهمیت اندیش ه اصیل او، ورود او به حوزه فلسفه سیاسی و سنت سیاستنامهنویسی است. ساز و پیرایه پادشاهان پرمایه از بابا افضل کاشانی، رساله ای است مختصر در باب ماهیت حکومت و سیاست و شرایط حاکم. در این رساله، بابا افضل با نثری شیوا و منشیانه به مفهوم فلسفی حکومت پرداخته و با تکیه بر مبانی هستیشناختی عموماً ارسطویی، شرایط حاکم و شیوه حکومت را به تصویر کشیده است. نگارنده مقاله حاضر در صدد آن است که بنیانهای نظری اندیشه سیاسی بابا افضل را با تکیه و تأکید بر تفکرات ابونصر فارابی، نخستین فیلسوف جدی سیاست در فرهنگ اسلامی تبیین کند. تلاش او بر آن است که نشان دهد رویکرد افضلالدین به مقوله سیاست، ریشه در سنتی داشته است که از فارابی آغاز و به ابن مسکویه و عامری و ابن خلدون و نظام الملک و خواجه نصیر ختم شده است. نگارنده در این بررسی روشن میسازد که در فلسفه سیاسی باباافضل و فارابی جمع هستی شناختی و روششناسانه بین فلسفه و دین در تجلی، مصداقی پیدا میکند و هردو به اقتضای سیاست زمانه خویش، در نگاه خود به سیاست، دیدگاهی هستیشناسانه دارند و با برشمردن مراتب و وجود، کار خود را آغاز میکنند.