مطالب مرتبط با کلیدواژه

نظریه ترقی


۱.

نظریه جهانی‏شدن ترکیبی مسأله‏ساز از دو کلان ـ روایت تاریخ تجدد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تجدد فرهنگ جهانی شدن نظریه جهانی شدن نظریه ترقی نظریه جامعه بعد صنعتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲۸ تعداد دانلود : ۷۸۵
نظریه جهانیِ جهانی شدن معضلات بی شماری دارد که با وجود تلاش های نظری گسترده و تقریبا بی سابقه برای حل و فصل آن ها همچنان گشوده ناشده باقی مانده است. اما تاکنون کمتر به این اندیشیده شده که این معضلات از چه ناحیه ای به وجود آمده است. این مقاله اساسا بر این نکته مغفول تمرکز داشته و می کوشد بعدی مهم از آن را روشن سازد. مقاله می کوشد نشان دهد که ریشه تمامی مشکلات این نظریه، به تلاش آن برای ترکیب دو دسته روایت های متضاد یا متناقض از غرب معاصر بر می گردد. اما از آن جهت که از این دو روایت اولی یعنی نظریه پسامدرنیسم روایت بحران غرب و دیگری یعنی نظریه جامعه بعد صنعت گرایی روایت پیشرفت غرب می باشد، مشکل موجود در این ترکیب صرفا جنبه روش شناسانه و معرفت شناسانه ندارد بلکه به ابهام و تناقض های تاریخی موجود در غرب کنونی یا تجدد خالص برمی گردد
۲.

فقدان نزاع تاریخی و شکست مشروطیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه ترقی اندیشه قدمایی نزاع تاریخی ائتلاف نیروها فراروایت دانش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۴ تعداد دانلود : ۴۱۴
نظریه ترقی مشروطه که به درستی «آستانه جدید» ایران نام گرفته است، قصد داشت تا باتحدید دولت درایران، اساس مشروطیت را بنانهد. اما واقعه مشروطه دیری نپائید و ازدل آن«بلیه عظما»، سلطنت رضاشاهی شکل گرفت. این که چرا آمال بزرگ روشنفکران ومشروطه خواهان یکسره بر باد رفت و نیز واقعیت تاریخی که ایران را به لبه پرتگاه رسانید و همگان را متقاعد کرد که برای نجات کشور، دولت مقتدر مرکزی تأسیس شود، که البته چنین هم نشد، مسئله این نوشتار است. «ایضاح منطق شکست» این نظریه، از طریق بررسی نسبت نظام فکری این دوره با سنت اندیشگی در ایران از سویی و اندیشه تجدد اروپایی از سوی دیگر، امکان پذیراست. این که نظریه مشروطه خواهی در ارتباط باواقعیت تاریخی چه وضعی پیداکرد و چه پیامدهایی از این وضع عاید ایران شد، هدف اصلی این مقاله است. نظریه ترقی-مدرنیزاسیون درایران، بابرداشتی سطحی از «فراروایت دانش مطلق»، که در تقابل با «روایت» های سنتی در اروپا، دارای مبانی معرفتی نویی بود، سعی در تأسیس تجدد بر اساس مظاهر آن اندیشه کرد. مقوله آزادی نیز ذیل اندیشه ترقی طرح شده است. آنان، با تقلیل «فراروایت رهایی» اندیشه روشنگران اروپایی، آن را صرفا به آزادی از استبداد فروکاستند. یافتن مشروعیت این نهادهای نو در سنت، منجر به شکل گیری الگوی بازگشتی از منطق تحول ساختار اندیشه سیاسی در ایران معاصر شد که رویدادهای سیاسی نیز لاجرم با آن انطباق داشت.