مطالب مرتبط با کلیدواژه

ثلاث باباجانی


۱.

درنه، شهری فراموش شده در ثلاث باباجانی

تعداد بازدید : ۴۴۳۴ تعداد دانلود : ۳۱۹۰
درنه شهری بزرگ بوده که آثار آن امروز در منطقه کوهستانی دولی دَرَ در شهرستان مرزی ثلاث باباجانی در استان کرمانشاه قرار دارد. این شهر پایتخت حکومت های درتنگ یا حلوان و بعد از آن باجلان در دوران صفویه و زندیه بوده که برخی آن را مرکز اولیه جاف ها می دانند.راولینسون با اطمینان آن را همان درنه می داند که بطلمیوس از آن نام برده و نیز خاطرنشان کرده که درصورتی که گیندس همان دجله باشد نام آن توسط هرودوت به صورت διà Δaρνɛων ثبت شده است. حاکم مشهور این شهر یعنی قبادخان از مشرق و مغرب تا جایی که کردها می-زیسته اند، از جنوب تا لرستان و از شمال تا حدود مریوان حکومت می کرده است. او تنها شاه سلسله خود است که نام و سرگذشت گاه وارون او در اذهان مردم باقی مانده است. دیوارهای ضخیم قلعه ای بر فراز روستای درنه و بر روی کوه خَریوان باقی مانده که به قلعه قبادخان مشهور می باشد. امروزه درنه روستایی است با دو خانوار بر کنار رود کوچک گزره در دامنه شمالی کوه خَریوان و در دامن قلعه قبادخان. شهر درنه به چهار قسمت تقسیم می شده که حاکمان سه قسمت دیگر آن وکیل خوانده می شدند و تابع حاکم درنه بوده اند. این سه قسمت عبارتند از؛ کزی تحت امر باوَ تَتَ، دنگی تحت فرمان بهرام بیگ گُو و بردِزنجیر تحت فرمان نوشیروان. سر انجام بیماری و سیل چنان شهر را در نوردید که برای همیشه آن را به تاریخ سپرد. ظاهراٌ بیشتر اهالی امروزی ثلاث باباجانی از بازماندگان ساکنان درنه و اطراف آن می باشند.
۲.

واکاوی تأثیر فرهنگ پاسخگویی کارکنان هلال احمر بر اعتماد مردم مناطق روستایی زلزله زده شهرستان ثلاث باباجانی

تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۱۰۸
میزان اعتماد در هر جامعه ای، می تواند به گونه ای بیانگر وضعیت سرمایه اجتماعی در آن جامعه نیز باشد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر فرهنگ پاسخگویی کارکنان هلال احمر بر اعتماد مردم زلزله زده مناطق روستایی شهرستان ثلاث باباجانی انجام گرفته است. روش شناسی پژوهش، توصیفی - همبستگی بوده است. منطقه مورد مطالعه، مناطق روستایی زلزله زده شهرستان ثلاث باباجانی به تعداد 2630 خانوار بود که تعداد 404 خانوار از آنها به عنوان جامعه آماری درنظر گرفته شد. با استفاده از فرمول کوکران و درنظر گرفتن مقدار p و q به میزان 5/0، تعداد 194 سرپرست خانوار از آنها به عنوان نمونه آماری برآورد و به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی با انتساب متناسب مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته ای بود که روایی آن توسط تعداد سه نفر از اساتید گروه کارآفرینی و توسعه روستایی دانشگاه ایلام تایید شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ به میزان 87/0 محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت. از آماره های میانگین رتبه ای، انحراف معیار، ضریب همبستگی و رگرسیون استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین متغیر پاسخگویی اخلاقی، قانونی، مالی، عملکردی و ساختاری، اطلاع رسانی و فرهنگی هلال احمر و اعتماد مردم در سطح معنی داری 99% رابطه مثبت و معنی داری برقرار بوده است. نتایج رگرسیون نشان داد که متغیرهای پاسخگویی اخلاقی و مالی میزان 8/58 درصد از واریانس متغیر وابسته اعتماد را تبیین نموده اند. متغیر پاسخگویی اخلاقی با میزان بتای 581/0 بیشترین تاثیر را بر متغیر وابسته اعتماد عمومی داشته است.
۳.

تحلیل فضایی ضعف های مدیریت بحران در مناطق زلزله زده ؛ مطالعه موردی: شهرستان ثلاث باباجانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصمیم گیری تمرکز ثلاث باباجانی زلزله مدیریت بحران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۷ تعداد دانلود : ۱۴۴
پیشینه و هدف: با عنایب به بررسی پیشینه پژوهش می توان گفت پژوهش های قبلی در مورد ارزیابی مدیریت بحران، ارائه الگوی مدیریت بحران، ارائه راهکار برای اندازه گیری  میزان آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله و از این قبیل هستند. لذا تفاوت پژوهش حاضر با پژوهش های پیشین در این است که آسیب های مدیریت بحران را به صورت فضایی نشان می دهد. علاوه بر این با توجه به شرح وظایف کارگروه های چهارده گانه مدیریت بحران با تاکید بر رویکرد مدیریت یکپارچه (که در هیچ کدام از آنها صورت نپذیرفته است) تحقیق حاضر به دنبال پر کردن این خلاء پژوهشی است. مواد و روش: روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی-عملی است. شیوه گردآوری داده ها به دو روش اسنادی و پیمایشی بوده است، به این نحو که برای استخراج شاخص های مدیریت بحران زلزله و تدوین مبانی نظری از روش اسنادی و ابزار فیش برداری؛ و برای سنجش شاخص های پژوهش در محدوده موردمطالعه از شیوه پیمایشی و ابزار پرسش نامه محقق ساخت بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده کارشناسان و متخصصان حوزه شهر و مدیریت بحران شهری است که نسبت به موضوع موردبحث آگاهی و تخصص کافی رادارند. با توجه به مشخص نبودن حجم جامعه آماری، نمونه گیری به صورت غیرتصادفی-هدفمند بوده که حجم آن نیز تا رسیدن به اشباع علمی یعنی 50 نفر در نظر گرفته شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون های آماری t-test تک نمونه ای مستقل جهت بررسی میانگین ابعاد مدیریت بحران زلزله؛ و همچنین از آزمون کروسکال والیس برای رتبه بندی مؤلفه های پژوهش استفاده شد. در بخش پایانی برای نشان دادن پراکندگی فضایی وضعیت آسیب های مدیریت بحران در شهرستان ثلاث باباجانی از آمار فضایی در محیط نرم افزار GIS و روش درون یابی IDW استفاده شده است. یافته ها و بحث: یافته های پژوهش نشان می دهد که وضعیت شاخص های مدیریت بحران حاکی از این است که درمجموع، وضعیت مدیریت بحران در برابر زلزله شرایط مطلوبی نیست. بالاترین و پایین ترین میانگین ها در هر پنج دهستان ثلاث باباجانی به یکدیگر نزدیک بوده و از الگوی واحدی پیروی می نمایند. به لحاظ مکانی نیز باید گفت که به طور کلی با دور شدن از مرکز شهرستان به سمت حاشیه به خصوص به سمت مرزهای جنوب غربی و شمالی شهرستان، شاخص های مدیریت بحران وضعیت بدتری را نشان می دهد. به عبارت دیگر هرچه از مرکز سیاسی شهرستان یعنی شهر تازه آباد واقع در دهستان دشت حر دور شویم وضعیت شاخص های مدیریت بحران بسیار نامطلوب است. این موضوع نشان می دهد که به تبع ساختار سیاسی متمرکز کشور و منطقه، فعالیت ها و خدمات در بخش مدیریت بحران نیز به صورت متمرکز ارائه می شود. علاوه بر این ساختار محیط طبیعی نیز مزید بر علت شد تا بخش شرقی شهرستان یعنی دهستان های زمکان شمالی و جنوبی وضعیت نامطلوبی را نشان دهند چرا که در این محدوده ها شیب زمین و ارتفاع از سطح زمین زیاد است از این رو خدمات رسانی در مراحل مختلف موجب اختلال و کاستی می شود.            نتیجه گیری: ایده عمومی پژوهش حاضر این بوده است که زمینه ها و فرایندهای سیاسی حاکم بر سیستم مدیریت ایران در مقیاس منطقه ای نیز به همان شکل عمل می کند. به عبارت دیگر، الزامات ساختاری در مقیاس منطقه ای همچنان بر تمرکز در نقاط معدود دامن می زند. مطالعات مشابهی که توسط دیگر محققان درباره مدیریت بحران در مناطق مختلف ایران انجام شده با نتایج این پژوهش همسویی نشان می دهد چراکه اغلب آن ها بر نقش تمرکزگرایی و عدم مدیریت یکپارچه در مناطق و استان تأکید کرده اند. به این ترتیب بر پایه نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت: مادام که یک نظم سکونتگاهی نتواند مسئله مدیریت بحران در حوزه های مختلف پیشگیری، آمادگی، مقابله و بازسازی و بازتوانی را حل نماید، همچنان تحت الزامات مدیریت بخشی باید شکاف بین نقاط سکونتگاهی و عدم مدیریت یکپارچه را تجربه و تحمل کند. بدیهی است تا هنگامی که زمینه ها، فرآیندها و سازوکارهای فرادست ملی و منطقه ای تمرکزگرا اصلاح نشوند، مدیریت در مقیاس ملی، منطقه ای و محلی به تعادل و توازن پایدار نخواهد رسید.