تحلیل فضایی ضعف های مدیریت بحران در مناطق زلزله زده ؛ مطالعه موردی: شهرستان ثلاث باباجانی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
doi:
10.52547/sdge.4.7.50
شماره صفحات:
۵۰ - ۶۴
دریافت مقاله
 
تعداد دانلود  : 
۱۴۴
آرشیو
چکیده
پیشینه و هدف: با عنایب به بررسی پیشینه پژوهش می توان گفت پژوهش های قبلی در مورد ارزیابی مدیریت بحران، ارائه الگوی مدیریت بحران، ارائه راهکار برای اندازه گیری میزان آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله و از این قبیل هستند. لذا تفاوت پژوهش حاضر با پژوهش های پیشین در این است که آسیب های مدیریت بحران را به صورت فضایی نشان می دهد. علاوه بر این با توجه به شرح وظایف کارگروه های چهارده گانه مدیریت بحران با تاکید بر رویکرد مدیریت یکپارچه (که در هیچ کدام از آنها صورت نپذیرفته است) تحقیق حاضر به دنبال پر کردن این خلاء پژوهشی است. مواد و روش: روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی-عملی است. شیوه گردآوری داده ها به دو روش اسنادی و پیمایشی بوده است، به این نحو که برای استخراج شاخص های مدیریت بحران زلزله و تدوین مبانی نظری از روش اسنادی و ابزار فیش برداری؛ و برای سنجش شاخص های پژوهش در محدوده موردمطالعه از شیوه پیمایشی و ابزار پرسش نامه محقق ساخت بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده کارشناسان و متخصصان حوزه شهر و مدیریت بحران شهری است که نسبت به موضوع موردبحث آگاهی و تخصص کافی رادارند. با توجه به مشخص نبودن حجم جامعه آماری، نمونه گیری به صورت غیرتصادفی-هدفمند بوده که حجم آن نیز تا رسیدن به اشباع علمی یعنی 50 نفر در نظر گرفته شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون های آماری t-test تک نمونه ای مستقل جهت بررسی میانگین ابعاد مدیریت بحران زلزله؛ و همچنین از آزمون کروسکال والیس برای رتبه بندی مؤلفه های پژوهش استفاده شد. در بخش پایانی برای نشان دادن پراکندگی فضایی وضعیت آسیب های مدیریت بحران در شهرستان ثلاث باباجانی از آمار فضایی در محیط نرم افزار GIS و روش درون یابی IDW استفاده شده است. یافته ها و بحث: یافته های پژوهش نشان می دهد که وضعیت شاخص های مدیریت بحران حاکی از این است که درمجموع، وضعیت مدیریت بحران در برابر زلزله شرایط مطلوبی نیست. بالاترین و پایین ترین میانگین ها در هر پنج دهستان ثلاث باباجانی به یکدیگر نزدیک بوده و از الگوی واحدی پیروی می نمایند. به لحاظ مکانی نیز باید گفت که به طور کلی با دور شدن از مرکز شهرستان به سمت حاشیه به خصوص به سمت مرزهای جنوب غربی و شمالی شهرستان، شاخص های مدیریت بحران وضعیت بدتری را نشان می دهد. به عبارت دیگر هرچه از مرکز سیاسی شهرستان یعنی شهر تازه آباد واقع در دهستان دشت حر دور شویم وضعیت شاخص های مدیریت بحران بسیار نامطلوب است. این موضوع نشان می دهد که به تبع ساختار سیاسی متمرکز کشور و منطقه، فعالیت ها و خدمات در بخش مدیریت بحران نیز به صورت متمرکز ارائه می شود. علاوه بر این ساختار محیط طبیعی نیز مزید بر علت شد تا بخش شرقی شهرستان یعنی دهستان های زمکان شمالی و جنوبی وضعیت نامطلوبی را نشان دهند چرا که در این محدوده ها شیب زمین و ارتفاع از سطح زمین زیاد است از این رو خدمات رسانی در مراحل مختلف موجب اختلال و کاستی می شود. نتیجه گیری: ایده عمومی پژوهش حاضر این بوده است که زمینه ها و فرایندهای سیاسی حاکم بر سیستم مدیریت ایران در مقیاس منطقه ای نیز به همان شکل عمل می کند. به عبارت دیگر، الزامات ساختاری در مقیاس منطقه ای همچنان بر تمرکز در نقاط معدود دامن می زند. مطالعات مشابهی که توسط دیگر محققان درباره مدیریت بحران در مناطق مختلف ایران انجام شده با نتایج این پژوهش همسویی نشان می دهد چراکه اغلب آن ها بر نقش تمرکزگرایی و عدم مدیریت یکپارچه در مناطق و استان تأکید کرده اند. به این ترتیب بر پایه نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت: مادام که یک نظم سکونتگاهی نتواند مسئله مدیریت بحران در حوزه های مختلف پیشگیری، آمادگی، مقابله و بازسازی و بازتوانی را حل نماید، همچنان تحت الزامات مدیریت بخشی باید شکاف بین نقاط سکونتگاهی و عدم مدیریت یکپارچه را تجربه و تحمل کند. بدیهی است تا هنگامی که زمینه ها، فرآیندها و سازوکارهای فرادست ملی و منطقه ای تمرکزگرا اصلاح نشوند، مدیریت در مقیاس ملی، منطقه ای و محلی به تعادل و توازن پایدار نخواهد رسید.Spatial analysis of the weaknesses in crisis management in earthquake -prone areas Case study: Salas Babajani city
Extended Abstract Background and Purpose Based on the research background, it can be stated that the previous researches are about evaluating crisis management, presenting a crisis management model, providing a solution to measure the vulnerability of cities to earthquakes, etc. Hence, the difference between the present study and the previous researches is that it shows the damage of crisis management from spatial aspects. In addition, according to the description of the tasks of the 14 crisis management working teams, with emphasis on the integrated management approach (which has not been performed in any of them), the present study attempts to fill this research gap. Materials and methods The research method is descriptive-analytical and applied in terms of purpose. The data collection method is documentary and survey, as in order to extract earthquake crisis management indicators and develop theoretical bases from the documentary method and note taking tool; and to measure the research indicators in the scope of the study, the survey method and the researcher-made questionnaire have been used. The statistical population of the research consists of experts and specialists in the field of city and urban crisis management who have adequate knowledge and expertise on the topic under study. Due to the unknown size of the statistical population, the sampling is non-random, purposeful method, and its size was considered to reach scientific saturation (50 people). For data analysis, independent one-sample t-tests were used to examine the average dimensions of earthquake crisis management. Also, the Kruskal-Wallis test was used to rank the research components. Finally, spatial statistics in the GIS software environment and the IDW interpolation method were used to show the spatial distribution of the condition of crisis management damage in Salas Babajani city. Findings and discussion The results of the research show that the condition of crisis management indicators indicates that, in general, the condition of crisis management against earthquakes is not suitable. The highest and lowest averages are close to each other in all five rural districts of Salas Babajani and follow a single pattern. It should be said that, in general, in terms of location, by moving away from the center of the city towards the marginal areas, especially towards the southwestern and northern borders of the city, the crisis management indicators show a worse situation. In other words, the more we move away from the political center of the city- Taze Abad city, located in the Dashte-Hor rural district, the situation of crisis management indicators is very unsuitable. This issue shows that according to the centralized political structure of Iran and region, activities and services in the crisis management sector are also provided by a centralized method. In addition, the structure of the natural environment also caused the unsuitable situation of the eastern part of the city, namely the northern and southern rural districts, because in these areas the slope of the land and the height above the ground are high, so the services provision are disrupted in different stages. Conclusion The general idea of the present study is that the political contexts and processes governing management system in Iran operate similarly at a regional scale. In other words, structural requirements at the regional scale continue to increase concentration some areas. Similar studies performed by other researchers about crisis management in different regions of Iran indicate consistency with the results of this research because most of them have emphasized on the role of centralization and lack of integrated management in regions and provinces. Thus, based on the results of this research, it can be said: as long as a residential order cannot solve the crisis management problem in the various fields of prevention, preparedness, response and recovery, the gap between residential areas and the lack of integrated management should experience and tolerate under the requirements of sectorial management. It is obvious that until the upstream concentrated national and regional contexts, processes and mechanisms are not modified, the management at national, regional and local scale don’t achieve the sustainable balance.