مطالب مرتبط با کلیدواژه

پاره روایت


۱.

روایت شناسی نشانه ها در «افسانه» نیما(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه نشانه شناسی روایت رمزگان نقد ساختاری پاره روایت

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات قالب های شعر معاصر شعر نیمایی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : ۳۶۴۳ تعداد دانلود : ۱۸۳۱
از شکل گیری نشانه شناسی چند دهه ای بیش نمی گذرد. این دانش دارای ظرفیت های فراوانی برای خوانش و نقد آثار ادبی است و اگر به مباحث نقد و تحلیل ادبیات نزدیک شود؛ امکانات علمی دقیق تری، از آنچه تاکنون به عنوان نقد ادبی شناخته شده است، در اختیار منتقدان قرار می دهد. نشانه شناسی، نشانه ها و رمزگان را در چارچوب هایی مشخص و متمایز طبقه بندی می کند و این طبقه بندی، ماده خام اولیه ای برای نقد ساختاری متون ادبی خواهد بود. «افسانه»ی نیمایوشیج، اگرچه اولین شعر غیرسنتی ایران نیست و اگرچه تا رسیدن به قالب اصلی شعر نیمایی هنوز فاصله زیادی دارد، به دلیل پاره ای نوآوری ها؛ بخصوص نوآوری های محتوایی، اغلب به عنوان اولین شعر نو فارسی تلقی می شود. افسانه در واقع، یکی از نخستین شعرهای روایی نیما است که از دو روایت کامل و تعدادی پاره روایت تشکیل شده است. در این تحقیق، جنبه های روایی این منظومه مورد بررسی قرار می گیرد. ابتدا دو روایت اصلی نشانه شناسی می شوند؛ یعنی نوع نشانه ها و رمزگان موجود در آن دو روایت مورد شناسایی و تحلیل قرار می گیرد و سپس با استناد به این تفکیک، میزان فراوانی و نوع عملکرد آن ها، وضعیت روایی شعر تحلیل می شود.
۲.

بررسی شگرد اتصال کوتاه در رمان هیس

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اتصال کوتاه پاره روایت هیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۲ تعداد دانلود : ۱۲۲
به دنبال تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و تغییر نگرش فلسفی انسان در قرن بیستم، تحولات مهمی در عرصه هنر و ادبیات، تحت عنوان پست مدرنیسم شکل گرفت. گسترش این تحولات منجر به تولد و تکامل شگردهای جدیدی در داستان نویسی پست مدرن شد. ازجمله این شگردها می توان به اتصال کوتاه اشاره کرد. اتصال کوتاه به حضور نویسنده در پیکر شخصیت داستان گفته می شود. داستان نویس با استفاده از تمهیداتی فاصله میان خود، خواننده و متن را کاهش می دهد و در داستان حاضر می شود. این کاهش، فاصله دنیای واقعی و متن را نیز دربرمی گیرد. محمدرضا کاتب در رمان «هیس» نیز با استفاده از شگردهایی خاص با خواننده و شخصیت های داستان گفت وگو می کند و فرایند نوشتن داستان را برای آن ها شرح می دهد. بنابراین خواننده را از انفعال خارج می کند تا در فرایند خلق داستان شرکت کند و به نویسنده و متن نزدیک شود. در پژوهش حاضر تلاش می شود با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی شگردهای اتصال کوتاه در این رمان مورد ارزیابی قرارگیرد. نتایج نشان می دهد محمدرضا کاتب با استفاده از ترفندهایی چون اتصال پاره روایت ها، تأکید بر نوشتن داستان، تصنعی سازی دنیای داستان، هم حضوری خواننده و شورشگری شخصیت ها، اتصالی کوتاه میان جهان ذهنی خود و خواننده ایجاد می کند و او را برای ادامه دادن و تکمیل داستان، وارد دنیای ذهن خود و راوی های داستان می نماید.