مطالب مرتبط با کلیدواژه

پدیدارشناسی اجتماعی


۱.

تحلیل قرآنی نظریة پدیدارشناسی شوتس(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: گزاره های قرآنی پدیدار شناسی پدیدارشناسی اجتماعی جامعه شناسی پدیدارشناسی فنومنولوژی سنجش قرآنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷۸ تعداد دانلود : ۱۱۸۶
پدیدارشناسی اجتماعی نظریه ای نوپدید به شمار میآید و در صدد است تا بدون آسیب رساندن به سرچشمه های فلسفی خود، اصول پدیدار شناسی فلسفی را در مسائل جامعه شناختی به کار بندد. خروجی گزاره های این نظریه شامل واقعیت اجتماعی، عناصر سازندة جهان حیاتی، روابط مایی، روابط آنهایی، معانی و انگیزه ها، کنش اجتماعی و موقعیت های بحث انگیز است. تحلیل و تجزیة این گزاره ها ما را به سوی چهارده گزاره رهنمون میسازد که از بین این گزاره ها برخی در تطبیق با گزاره های قرآنی قرار گرفته اند. روش پژوهش تطبیق گزاره ای است و سعی شده بدون تحمیل معانی بر آیات، نظر قرآن را دربارة این نظریه به دست آوریم. یافته های کلی تحقیق نشان میدهد آیات قرآنی، ناظر به اثبات برخی از این گزاره ها و رد یا تفصیل برخی دیگر است.
۲.

بررسی تطبیقی «برساخت گرایی اجتماعی» و «نظریه اقتران شدید»: یک مطالعه تطبیقی در حوزه هستی شناسی اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: اقتران شدید برساخت گرایی اجتماعی پدیدارشناسی اجتماعی فردگرایی هستی شناختی هستی شناسی اجتماعی آلفرد شوتس سیدی فرد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۰ تعداد دانلود : ۱۵۶
مقاله حاضر به معرفی و مقایسه پیامدهای نظری دو دیدگاه متفاوت در حوزه «هستی شناسی اجتماعی»، یعنی نظریه «برساخت گرایی اجتماعی» و نظریه «واقعیت های اجتماعی و اقتران شدید» می پردازد. هر دوی این نظریات قائل به فردگرایی هستی شناختی هستند، اما به سنّت های فکری متفاوتی تعلق دارند. برساخت گرایی اجتماعی بیش و پیش از همه متأثر از پدیدارشناسی اجتماعی آلفرد شوتس است. همچنین این دیدگاه از زمینه وسیع تر سنّت پدیدارشناسی ادموند هوسرل و برخی اندیشه های ماکس وبر تأثیر پذیرفته است. در مقابل، نظریه «اقتران شدید» ریشه در فلسفه زبان برخی اندیشمندان مسلمان دارد. در سنت تعلیمی مسلمانان، بیشتر مباحث مربوط به حوزه فلسفه زبان در دانش اصول فقه تبلور یافته اند و این دیدگاه نیز تا حدّ زیادی از اندیشه های فلسفه زبانیِ میرزای نائینی و شهید محمدباقر صدر الهام گرفته است. در پژوهش حاضر، پس از ارائه تصویری از دو نظریه مذکور، با روشی مقایسه ای و تحلیلی، نشان داده خواهد شد که نظریات قائل به «فردگرایی هستی شناختی»، در عین وجوه اشتراک فراوان (نظیر تمرکز بر ذهنِ انسانی و قواعد حاکم بر آن)، ضرورتاً پیامدهای نظری و روش شناختی یکسانی به دنبال ندارند و ریشه این اختلاف پیامدها در مفروضات فلسفی متفاوت آنهاست.