مطالب مرتبط با کلیدواژه

رفع القلم


۱.

بازکاوی داستان رفع القلم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عمربن خطاب احمدبن اسحاق قمی نهم ربیع الاول بیست و ششم ذی الحجه رفع القلم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱۵ تعداد دانلود : ۶۵۴
در روزهای پایانی ذیالحجه سال 23 غلامی ایرانی، معروف به فیروز ابولؤلؤ عمربن خطاب را به قتل رساند. منابع تاریخی معتبر مکتب خلفا و مکتب اهل بیت علیهم السلام و اکثر علمای فریقین، زمان قتل را روزهای پایانی ذیالحجه دانسته اند، ولی برخی از منابع متأخر شیعی، با استناد به یک روایت، روز واقعه را نهم ربیع الاول میپندارند. این روایت به «روایت رفع القلم» معروف و به احمدبن اسحاق قمی مستند است. روایت مذکور ادعاهای دیگری از قبیل تحریف قرآن و رفع القلم و جواز ارتکاب معاصی را نیز طرح میکند. در این بررسی، در استناد روایت مذکور به احمدبن اسحاق قمی خدشه وارد شده و به نقد متنی و سندی آن پرداخته میشود و قتل خلیفه در 26 ذیالحجه مدلّل میگردد. به مستند این مقاله نهم ربیع الاول و برگزاری جشن های کذایی در آن و انتساب آن به روز قتل خلیفه از هیچ پشتوانه روایی و تاریخی برخوردار نیست. این مقاله با رویکرد تحلیلی و توصیفی به نقد افسانه رفع القلم میپردازد.
۲.

فرجام نفوس ناقصه از منظر آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نفوس ناقصه معاد کودکان معاد دیوانگان معاد ابلهان مستضعفین رفع القلم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۹ تعداد دانلود : ۲۶۳
تبیین سرنوشت نفوس ناقصه (کودکان، دیوانگان و ابلهان) در آخرت، از دشوارترین مباحث کلامی است. در متون دینی این مسئله، هم ذیل مفهوم «مستضعفین» و «رُفع القلم» مطرح شده و هم به صورت مستقیم روایت متعددی درباره سرنوشت این نفوس وارد شده است. گرچه در قرآن آیه ای صریح درباره سرنوشت نفوس ناقصه وجود ندارد، اما آیات متعددی وجود دارد که بر معاد همگانی دلالت دارند. در روایات، سرنوشت های متعددی برای این نفوس بیان شده است. آنچه از مجموع روایات استفاده می شود، این است که معاد پدیده ای همگانی است و نفوس ناقصه را هم شامل می شود؛ اما در باب جایگاه این نفوس در آخرت، اجماعی بین روایات نیست. در متن مقاله، روایات را ذیل یک تقسیم چهارگانه بررسی نموده ایم. به نظر می رسد که قابل دفاع ترین دیدگاه در میان روایات، یکی از دو قول است: اینکه درباره سرنوشت این نفوس سکوت کنیم و مسئله را به خدا واگذاریم یا اینکه تمام این نفوس را مشمول رحمت الهی و برخورداراز سعادت بدانیم.