مطالب مرتبط با کلیدواژه

دستور همگانی


۱.

دستور همگانی بی‏اصول: تردید درباره ضرورت اصول زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دستور همگانی رویکرد اصول و پارامترها کمینه‏گرایی نقش‏گرا دستور همگانی بی‏اصول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲۹ تعداد دانلود : ۷۰۳
در این مقاله نگارنده قصد دارد به عواقب و نتایج رویکرد اخیر ارائه شده توسط چامسکی در دستور زایشی بپردازد که از آن به عنوان برنامه کمینه‏گرا یاد می‏گردد. این برنامه پژوهشی عرصه جدیدی در نظریه‏پردازی زایشی است که در آن پژوهشگران و نظریه‏پردازان به دنبال حذف عناصر زاید و مفاهیم غیرضروری از مدل‏های ارائه شده درباره زبان، همت می‏باشند، خواه این عناصر و مفاهیم صوری باشند و خواه جوهری. در واقع، هدف نهایی این برنامه رسیدن به نظریه‏ای زبانی است که با حداقل امکانات بیشترین و بهینه‏ترین تبیین‏ها را ارائه نماید. در این مقاله نشان داده می‏شود در چارچوب این برنامه می‏توان گونه‏ای از دستور همگانی را ارائه نمود که در آن نیازی به مفروض دانستن اصول مطلق یا غیرمتغیر زبانی نباشد. به‏این‏ترتیب استدلال می‏گردد که نظریه زبانی در نهایت صرفاً از پارامترهای تغییر زبانی تشکیل می‏گردند. همچنین نشان داده می‏شود امکان دارد چنین پارامترهایی که به صورت معیار تاکنون به هنگام تثبیت صرفاً یکی از دو حالت ارزشی خود برخوردار بوده‏اند می‏توانند یا تثبیت نشده باقی بمانند و یا در هر دو ارزش خود تثبیت گردند. نگارنده پیشنهاد می‏نماید چنین نظریه‏ای را در صورت حصول، نظریه یکپارچه پارامتری و یا دستور همگانی بی‏اصول نامند.
۲.

انگارة زایشی فراگیری زبان؛(تأملی در ماهیت دستور کانونی و روند باز نمایی آن در زبان کودک)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بلوغ پیوستگی فراگیری دستور همگانی دستور کانونی باز نمایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰۶ تعداد دانلود : ۵۱۸
این مقاله با هدف ارزیابی انگارة زایشی فراگیری زبان بر پایة داد­ه­ها و شواهد فراگیری نحو زبان فارسی نگاشته شده است. در این پژوهش، نخست ویژگی­های بنیادی زبان کودک را برشمرده و استدلال کرده ایم که کشف این ویژگی­ها به طور مستقیم یا غیر مستقیم، زمینه­ساز معرفی انگارة زایشی فراگیری زبان بوده است. پس از معرفی انگارة زایشیِ فراگیری زبان، این سؤال مطرح شده است که دانش زبانیِ ذاتی و زیستی (دستور همگانی)، چه ماهیتی دارد و چگونه در دستور کانونی، نمود می­یابد. برای پاسخ­گویی به این سؤال، نخست دو دیدگاه پیوستگی و بلوغی را دربارة ماهیت دستور همگانی و شیوة باز نمایی آن در زبان کودک، مطرح کرده و سپس شواهدی را از روند فراگیری نحو از سوی یک کودک فارسیزبان، به دست داده ایم تا معلوم شود کدام یک از این دو دیدگاه، بهتر می­تواند شواهد را تبیین کند. حاصل بحث، این است که هیچ یک از دو دیدگاه پیوستگی و بلوغی، به تنهایی نمی­توانند ویژگی­های زبان کودک را تبیین کنند. در نهایت، بر این نکته تأکید کرده ایم که انگارة فراگیری زبان نمی تواند صرفاً صوری باشد؛ بلکه باید بتواند گرایش های نقشیِ کودک را نیز تبیین کند؛ آن گاه انگاره ای را برای ترسیم سیمای پیش رفت زبان کودک، پیش نهاد کرده ایم.