مطالب مرتبط با کلیدواژه

نقاشی و ادبیات


۱.

ادبیات و نقاشی: نقاشی های رمانتیک بلیک از حماسه میلتن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رمانتیسم مطالعات بین رشته ای میلتن بلیک نقاشی و ادبیات حماسه بهشت گمشده تاریخ گرایی نو

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای هنر
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی مکتب های ادبی رمانتیسیسم
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات جهان نقد و بررسی آثار
تعداد بازدید : ۳۲۳۸ تعداد دانلود : ۲۲۰۷
این مقاله پژوهشی بینارشته ای در قلمرو ادبیات تطبیقی است. بلیک، شاعر و نقاشِ رمانتیک انگلیسی، بر اساس حماسه بهشت گمشدهٔ میلتن، شاعر انقلابی قرن هفدهم انگلستان، نقاشی هایی کشیده که بیانگر تفسیر خاصِ او از این حماسه جاویدان است. شاعران رمانتیک، عموماً تحت تأثیر روحیه غالبِ عصر انقلاب فرانسه، به شخصیت های سرکش، ناشناخته و اسطوره ای توجه ویژه داشتند. از این رو، شخصیت شیطان در بهشت گمشدهٔ میلتن که نزد شاعران نوکلاسیک قرن هجدهم ضدقهرمان محسوب می شد، برای شاعران رمانتیک به قهرمانی تبدیل شد که آزادگی و سروری در جهنم را بر بندگی و تسلیم در بهشت برگزید. با این وصف، بلیکِ نقاش خوانشی متفاوت با سایر شاعران رمانتیک دارد. بلیک، به رغم شیفتگی دوران جوانی، در سال های بعدی زندگی از خشونت های انقلاب فرانسه در سال 1796 دل زده و مأیوس شد و راه نجات را در تخیّل و اندیشه خلاّقانه جست و جو کرد. بلیک نقاشی های حماسه بهشت گمشدهٔ میلتن را در چنین حال و هوایی خلق کرد؛ نقاشی هایی که بیش از آنکه از حماسه میلتن بگوید، زبانِ حال بلیک است.
۲.

مطالعه تطبیقی آرای ژیل دلوز و نلسون گودمن در نقاشی و ادبیات مدرن با تمرکز بر مفهوم گریز از بازنمایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر مدرن گریز از بازنمایی ژیل دلوز نلسون گودمن نقاشی و ادبیات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۰ تعداد دانلود : ۴۰۰
مدرنیسم گرایشی است ذهنی و فکری از سوی انسان مدرن. ذهنی که در مواجه با بحران های زندگی به تغییری تازه مبدل شد و جنبه های مختلف زندگی را به واسطه اثر هنری تجلی بخشید. عصر مدرن شروع یک تغییر اساسی بود و هنرمند با تکیه بر افکار بی نهایت خویش معنای هنر را نیز دگرگون کرد. نویسنده، شاعر و نقاش مدرنیسم، هر یک با اندیشه ا ی خلاقانه، ایده خود از مسائل پیرامون را به شیوه ای متفاوت تجسم نمودند. رسیدن به تفاوت ها بود که همواره ذهن پویای هنرمند مدرن را مورد کنکاش قرار داد تا از پس نیروهای ذهن گرای خویش جهانی فارغ از هرگونه بازنمایی بیافریند. از سویی، صاحب نظران با نگرش هایی نوین، نظریات ساختارشکن خود در باب مفاهیم گریز از بازنمایی را در هنر مدرن مطرح نمودند. ژیل دلوز و نلسون گودمن از جمله متفکران قرن بیستم هستند که با طرح مفاهیمی سازنده، یک پارادایم خاص را در این دوره انسجام بخشیدند. نگارنده بر این باور است که شناخت و درک آثار هنری مدرن با تکیه بر آرای این دو نظریه پرداز، مفهومی تازه می یابد. آثار تصویری و ادبی مدرن با روی گردانی از سنت بازنمایی پیشین، به فرمی ضد بازنمایانه تغییر یافتند و مدل سازی بر اساس مفاهیم این متفکران، بستری از تفکرات جدید را فراهم آورد. این پژوهش با تمرکز بر نقاشی و ادبیات به عنوان دو عرصه هنری در تلاش است تا با پیوند میانشان، زبانی متفاوت از بازنمایی را نوسازی کند. آنچه مورد پرسش قرار می گیرد، این است که مفهوم بازنمایی در جهان بینی هنرمندان و نظریه پردازان عصر جدید مبتنی بر چه مفاهیمی بوده و چگونه تاثیر پذیرفته است؟