تحلیل و بررسی تفاسیر مختلف از تعریف حرکت نزد ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۳
3 - 11
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه حکمت مشاء، ازآنجاکه دانش طبیعی در پی شناخت طبیعت، و طبیعت مبدأ و عامل حرکت است، پس شناخت حقیقت و ماهیت طبیعت، به شناخت حرکت گره خورده است. ارسطو درضمن مثال های متعدد، حرکت را چنین تعریف کرده است: «فعلیتِ (تمامیت/کمال) آنچه بالقوه است از آن جهت که بالقوه است». تعریف او از اختلاف تفسیری مفسرانش مصون نمانده است. این اختلافات در نهایت ریشه در این دارد که واژه فعلیت و قوه در تعریف ارسطو چگونه تفسیر شود. برخی فعلیت را روندی و برخی فعلیتی تفسیر کرده اند؛ چنان که برخی مقصود از قوه را قوه بودن و برخی قوه شدن دانسته اند. ترکیب این اختلافات منجر به سه دیدگاه متفاوت در تفسیر حرکت نزد ارسطو شده است: 1- روندی/ شدن 2- فعلیتی/ بودن 3- فعلیتی/ شدن. البته تعریف ابن سینا از حرکت، تعریفی مستقل است که آن را دیدگاه «فعلیتی/ بودن و شدن» نامیده ایم؛ گرچه می توان آن را به عنوان تفسیر چهارم از تعریف ارسطو نیز قلمداد کرد. این مقاله که با رویکرد اسنادی تنظیم شده است، در تلاش است تا به بازخوانی تعریف حرکت نزد ارسطو در آینه توصیف و تحلیل تفاسیر شکل گرفته پیرامون آن، بپردازد. نقد و بررسی این تفاسیر در نهایت نشان خواهد داد تفسیر دوم از اشکالات کمتری برخوردار است.