رابطۀ بین تجارب آسیب دوران کودکی و تنظیم فاصلۀ بینافردی با درنظرگرفتن نقش واسطه ای سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
93 - 122
حوزههای تخصصی:
فاصله بینافردی یکی از متغیرهای مهم در روابط اجتماعی است که مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی تنظیم فاصله بینافردی بر اساس تجارب آسیب دوران کودکی و با در نظر گرفتن نقش میانجی سبک های دلبستگی بوده است. در این پژوهش از روش همبستگی استفاده شد و از طریق روش مدل یابی معادلات ساختاری، آزمون سوبل و آزمون تی مستقل روابط پیشنهادی بین متغیرها مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران بوده است که از میان آن ها تعداد 267 نمونه با استفاده از روش دردسترس انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسش نامهآسیب کودکی برنشتاین و همکاران (2003)، پرسش نامه سبک دلبستگی بزرگ سال هازان و شیور (1987) و آزمون محقق ساخته فاصله بینافردی مطلوب، اقتباس شده از عبدولی و ذبیح زاده(1400) بوده است. یافته های پژوهش ضمن تأیید مدل پیشنهادی که عبارت بوده است از پیش بینی فاصله بینافردی بر اساس آسیب های دوران کودکی با در نظر گرفتن نقش میانجی سبک های دلبستگی، حاکی از اثر مستقیم آسیب دوران کودکی بر افزایش فاصله بینافردی و سبک های دلبستگی ایمن و ناایمن اجتنابی، و اثر مستقیم سبک دلبستگی ایمن بر کاهش فاصله بینافردی، و اثر مستقیم سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی بر افزایش فاصله بینافردی بوده است. به نظر می رسد میزان آسیب دوران کودکی می تواند عاملی در تعیین سبک دلبستگی تلقی شود و سبک دلبستگی از طریق الگوی کارکرد درونی تعیین کننده میزان فاصله بینافردی در روابط اجتماعی بزرگ سالی با افراد مختلف باشد.