زهرا صاحبدل

زهرا صاحبدل

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

پیش بینی گرایش به مصرف سیگار بر اساس جنبه تاریک شخصیت، شکست عشقی و سبک های فرزند پروری در دانشجویان مقطع کارشناسی شهر تهران

کلید واژه ها: گرایش به مصرف سیگار جنبه تاریک شخصیت شکست عشقی سبک های فرزند پروری دانشجویان مقطع کارشناسی شهر تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲ تعداد دانلود : ۴۷
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی گرایش به مصرف سیگار بر اساس جنبه تاریک شخصیت، شکست عشقی و سبک های فرزند پروری در دانشجویان مقطع کارشناسی شهر تهران انجام شد. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی شهر تهران بود که از بین آن ها تعداد 150 دانشجو به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سه جنبه تاریک شخصیت وبستر (2010)، پرسشنامه ضربه عشق (1999)، پرسشنامه شیوه های فرزند پروری بامریند (1973) بودند. داده ها با استفاده از روش رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین گرایش به مصرف سیگار طبق جنبه های تاریک شخصیت، شکست عشقی و سبک های فرزند پروری در دانشجویان کارشناسی شهر تهران همبستگی معناداری وجود دارد.
۲.

نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین بلوغ عاطفی و تمایزیافتگی خود با الگوهای ارتباطی خانواده در جوانان

تعداد بازدید : ۱۸۳ تعداد دانلود : ۱۵۱
زمینه و هدف: رشد عواطف و احساس ها با گذشت زمان شکل می گیرد و زمینه های سرشتی فرد را نمایان می سازد. پس از آن محیط زندگی، شیوه تربیتی و الگوهایی که در پیرامون وی وجود دارند، بیشترین نقش را در رسیدن فرد به بلوغ عاطفی و درک عواطف دیگران که در شایستگی اخلاقی محقق می شود، ایفا می کند؛ لذا این پژوهش با هدف، نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین بلوغ عاطفی و تمایزیافتگی خود با الگوهای ارتباطی خانواده در جوانان انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان (دختر و پسر) دانشگاه های آزاد شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند، که از میان آن ها، تعداد 400 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای الگوهای ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچ، 1990)، بلوغ عاطفی (سینگ و بهارگاوا، 1991)، تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998) و تنظیم شناختی هیجانی (گارنفسکی و کرایج، 2006) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V23 و Amos-V8.8 استفاده گردید؛ همچنین به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد بلوغ عاطفی اثر مستقیم معنادار بر الگوی ارتباطی خانواده داشته است. تمایزیافتگی اثر مستقیم مثبت معنادار بر الگوی ارتباطی خانواده داشته است. شایستگی اخلاقی اثر مستقیم مثبت بر تنظیم شناختی هیجان مثبت داشته است. بلوغ عاطفی اثر مستقیم مثبت بر تنظیم شناختی هیجان مثبت و اثر مستقیم منفی بر تنظیم شناختی هیجان منفی داشته است. تمایزیافتگی بر تنظیم شناختی هیجان مثبت اثر مستقیم معنادارداشته است. همچنین تمایزیافتگی بر تنظیم شناختی هیجان منفی اثر مستقیم منفی معنادار داشته است. تنظیم شناختی هیجان مثبت اثر مستقیم بر الگوی ارتباطی خانواده داشته است. همچنین تنظیم شناختی هیجان منفی اثر مستقیم منفی بر الگوی ارتباطی خانواده داشته است. بلوغ عاطفی اثر غیر مستقیم بر الگوی ارتباطی خانواده به واسطه تنظیم هیجان منفی داشته است. تمایزیافتگی اثر غیر مستقیم بر الگوی ارتباطی خانواده به واسطه تنظیم هیجان مثبت و منفی داشته است. نتیجه گیری: یاتفته های پژوهش نشان داد که توجه به متغیرهای مذکور در پیشگیری و طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران یاری می رساند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان