سروین رحیمیان

سروین رحیمیان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

LLe langage en tant qu’un moyen de libération / psychanalyse du langage de la dépression dans Moderato Cantabile de Marguerite Duras(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: pression miotique Julia Kristeva Marguerite Duras Moderato cantabile la psychanalyse du language

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۹ تعداد دانلود : ۱۷۹
Pour Julia Kristeva la raison principale de la dépression est la perte de l’Objet. La première expérience d’un nouveau-né dans ce monde est la perte de l’union avec sa mère, une expérience inévitable pour continuer la vie. Cette expérience va marquer l’imagination du futur sujet et se manifestera dans ses mots. Dans Le Soleil Noir, dépression et mélancolie, Kristeva explique comment étant déshérité d’un objet de valeur, le mélancolique cherche un moyen de communication et malgré sa grande méfiance à l’égard du langage pour dire le sens de ses sensations pré-signé, il l’utilise pour se libérer de la tristesse. Ces sensations vont émerger des rythmes, des sons et des formes de son discours. Ainsi deviennent la sémiotique et le symbolique des outils grâce auxquels on peut déchiffrer le sens du discours des mélancoliques. Cet article envisage de mettre en évidence les dimensions sémiotique, symbolique et biophysiologique de la dépression dans le Moderato Cantabile de Marguerite Duras afin de répondre à cette question primordiale, innée dans la trame de son intrigue: comment la protagoniste, et avec elle la romancière, réussissent-elles à se libérer de la dépression et à assumer leur nouvelle identité hybride de la mère et de la femme indépendante.
۲.

تحلیل روانکاوانه رمان عاشق مارگریت دوراس: روایت ملال آلود تکوین سوبژکتیویته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آلوده انگاری کورای نشانه ای مادرانگی ژولیا کریستوا مارگریت دوراس عاشق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۵
عاشق رمان بیمثال مارگریت دوراس به ما اجازه میدهد وارد دنیای اتوبیوگرافیک او شویم. آنچه در طول داستان بسامد چشمگیری دارد مواجه راوی با مادر و واکنش اش نسبت به مادرانگیست. توصیفات و واکنش هایی که همگی حاکی از نفرتی درونی نسبت به مادر هستند. نفرتی که نه راوی و نه خواننده هیچکدام علت اصلی آن را نمی دانند. برای کشف این علت به سراغ ژولیا کریستوا، فیلسوف، روانکاو و منتقد ادبی می رویم. از منظر او کودک در ابتدا با مادر خود در فضایی نشانه ای به نام «کورا» در هم تنیده شده اند، فضای یگانگی محض با مادر. تن مادر به مثابه این فضا، اصل و منشا وجودی کودک در ضمیر ناخودآگاه اوست. سپس کودک برای آنکه بتواند به یک سوژه و تن مستقل دست یابد باید که مرزهایی را بین خود و اولین دیگری یا همان مادرش ترسیم کند و برای نیل به این هدف ناگزیر و ناخودآگاه به آلوده انگاری می پردازد. فرآیندی ملال آور که لازمه تحقق سوبژکتیویته است. با تحلیل رمان عاشق درمی یابیم که بروز عواطفی مانند انزجار و نفرت و حالاتی روانی همچون ملال و افسردگی نتیجه مکانیسم آلوده انگاری در ضمیر ناخودآگاه راوی است. این اثر داستانی پر از تلاطم های عاطفی، حسی و ادراکی است. روایت تولد یک هویت است، هویتی تازه برای هنرمندی که با خلق یک شاهکار ادبی این فرایند را بازآفرینی و درد و رنج و عواطف منفی ناشی از آن را تطهیر می کند و نیز تجربه تطهیر بخش به ظهور رسیدن یک هویت از دل کورای نشانه ای است در سطح نمادین نزد خواننده رمان.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان