پوریا حیدری مهر

پوریا حیدری مهر

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

گونه شناسی و پیشنهاد الگوی پراکندگی و بُعد زمانی قبور کلان سنگی استان کرمانشاه(مطالعۀ ویژه: شهرستان های گیلان غرب و سرپل ذهاب)

کلیدواژه‌ها: قبور کلان سنگی قبور صندوقی قبور کروملیچ الگوی پراکندگی گونه شناسی قبور GIS

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۱۴۴
استان کرمانشاه از مناطق قابل توجه باستان شناسان است که تاکنون مطالعات زیادی در آن انجام گرفته است. پژوهش حاضر به بررسی قبور کلان سنگی در شهرستان های گیلان غرب و سرپل ذهاب می پردازد. قبور کلان سنگی، ازجمله تدفین هایی هستند که دارای ساختار و معماری ویژه ای هستند که در ایران و به خصوص در منطقه مطالعه شده کمتر شناخته شده و پژوهش شده است. با مطالعه برروی این قبور می توان شناختی هرچند اندک از فرهنگ، اعتقادات و نیز نحوه زندگی مردمان صاحب این قبور به دست آورد. مهم ترین پرسش های این پژوهش عبارتنداز: ویژگی ساختار معماری این قبور چگونه بوده است؟ حوزه پراکندگی گونه های این قبور چگونه بوده و چه الگویی برای این پراکندگی می توان تعریف کرد؟ روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی-تاریخی است که با استناد به نظریات ارائه شده در این باره، تأثیر بسیاری در شناسایی و بازسازی گونه های تدفینی داشته است. دسته بندی شکل و ساختار قبور به صورت توصیفی انجام گرفته است. بررسی و انطباق ساختار قبور و ارتباطات فرهنگی مطالعه به صورت تاریخی بوده است. در همین راستا، ضمن بررسی میدانی منطقه، ابتدا مقایسه گونه شناختی داده ها و گاه نگاری نسبی قبور انجام شد و سپس با نرم افزار GIS به تحلیل و شناسایی الگوی پراکنش قبور منطقه با عوامل مختلف جغرافیای طبیعی پرداخته شد. دیگر اطلاعات در زمینه موردمطالعه به روش کتابخانه ای گردآوری شده است تا زمینه ای برای مقایسه با محوطه های هم جوار فراهم شود. بر این اساس متغیرهای گوناگونی ازقبیل: ارتفاع، شیب و رودخانه ها تجزیه و تحلیل شدند. به صورت کلی قبور شناسایی شده در این بررسی به دو گروه اصلی «قبور صندوقی» و «قبور کروملیچ: تقسیم می شوند که قبور کروملیچ زیرگونه های مختلفی را شامل می شود؛ درنهایت براساس مطالعات صورت گرفته و نیز کاوش هایی که برروی قبور کلان سنگی شمال غرب انجام گرفته است و نیز با توجه به عدم شناسایی استقرارهای مرتبط با قبور، می توان شیوه زندگی کوچ روی را برای صاحبان این قبور پیشنهاد داد.
۲.

واکاوی قداست مکانی گور دخمه دکان داود در سرپل ذهابِ کرمانشاه در آیین اهل حق(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۴ تعداد دانلود : ۱۷۱
مکان های مقدس در یک کارکرد نقطه مشترکی دارند و آن دربرگرفتن امر قدسی است و معماری از دیرباز بستر تبلور اندیشه های متعالی انسان،تجلی گاه احساسات ناب بشری و خاستگاه تحقق کمالات آدمیان بوده است. داده های پژوهش که از طریق بازدید و مشاهده اثر و مراسم مذهبی، و نیز مصاحبه و بررسی اسناد گردآوری شده است متعلق به گروهی است که در استان کرمانشاه با عنوان یارسان یا اهل حق شناخته می شوند.گوردخمه دکان داود به عنوان یک مکان مقدس که روزانه در آنجا به عبادت پرداخته می شود نمودی از فضایی مقدس و معنوی است که توسط پیروان اهل حق از دیرباز مورد ستایش و عبادت قرار گرفته است. حس قداست، در این بنا با انجام نیایش و برگزاری مراسم مذهبی در جوار آن، به معنای واقعی به عبادت کننده و پیروان این آیین و حتی به کسانی که به عنوان بازدیدکننده یک اثر تاریخی به آنجا می روند القا می شود و پیروان آن پیوسته در تلاش اند با انجام مراسم مذهبی، به این مکان روح و تقدس بدهند. قدسی به منزله امری انتزاعی و رابطه آن با جهان واقعیت، محوری ترین بحث این پژوهش است که سعی بر آن است تا با نگاهی اجمالی به ماهیت آیین اهل حق، به بیان مفهوم امر قدسی و تجلی آن در گوردخمه دکان داود به عنوان یک معماری قدسی بپردازیم که استعاره قابل رویت برای یک دنیای مذهبی محسوب می شود و آنچه قداست این مکان را تبیین می کند فارغ از ظاهر معماری آن، به امر قدسی اشاره دارد.
۳.

تأثیر تصاویر تمدن های ایلام نو و آشورنو بر تصاویر هخامنشی در موضوع صحنه بارعام شاهی مطالعه موردی: تطبیق تصاویرصحنه بار عام آپادانای تخت جمشید ( از تمدن هخامنشی)، صحنه بار عام جام ارجان( از دوره تمدنی ایلام نو) و صحنه بارعام نقاشی های تل بارسیپ ( از دوره تمدنی آشور نو)

کلیدواژه‌ها: بار عام شاهی آپادانای تخت جمشید جام ارجان تل بارسیپ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۶ تعداد دانلود : ۸۸۸
یکی از ویژگی های بنیادین هنر هخامنشی ترکیبی بودن آن است. در زمینه تصویرگری این دوره، صحنه بار عام سلطنتی نمود آشکاری از این ویژگی مهم محسوب می شود. صحنه های مربوط به بارعام در تخت جمشید در دوره هخامنشی به تصویر کشیده شده اند که در آن شاه بر تخت نشسته است و به اقوامی که زیر سلطه خود قرار دارد، بار می دهد. به دلیل آن که به گمان پژوهش مستقلی از تأثیر پذیری صحنه بارعام آپادانای تخت جمشید، دوره هخامنشی  به دست نیامده، در این پژوهش نقوش برجسته آپادانای تخت جمشید با نقوش جام ارجان و نقاشی های تل بارسیپ به ترتیب مربوط به حکومت های ایلام نو و آشور نو مورد بررسی قرار گرفته و با مقایسه تحلیلی این نقوش، شباهت ها و تفاوت های میان آن ها و در نهایت میزان تأثیرگذاری هریک از این نقوش بر صحنه ی بارعام هخامنشی در آپادانای تخت جمشید مشخص شده است. هدف تحقیق شناخت همسانی های بصری هنر هخامنشی با دوره های قبل از آن، به منظور آگاهی بخشی پژوهشگران این رشته است. این که شباهت ها و تفاوت های بارعام هخامنشی در آپادانای تخت جمشید با صحنه بارعام روی جام ارجان مربوط به دوره ایلام نو و نقاشی های تل بارسیپ در دوره آشور نو چه هستند و آیا صحنه های بار عام شاهی در تخت جمشید در راستای تبلیغات سیاسی و بیانگر قدرت سیاسی هخامشیان بوده،  سوالاتی است که دراین پژوهش به آن پرداخته می شود. پژوهش حاضر که دارای ماهیت تاریخی است، با روش توصیفی صحنه بارعام آپادانای تخت جمشید و نمونه های آن در تل بارسیب و جام ارجان که احتمالاً مبنای الگوبرداری هخامنشیان بوده اند، مورد تحلیل قرار داده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که  سه صحنه بارعام جام ارجان، نقاشی های تل بارسیپ و نقوش برجسته آپادانای تخت جمشید می توان هم در کلیات و هم جزئیات با هم شباهت ها و تفاوت هایی دارند که در متن به آن ها اشاره شده است. همچنین صحنه بارعام پیشکش هدیه یا خراج به شاه بوده است، احتمالاً تصویرگری این چنینی از نظر استعاری نمایانگر قدرت، سلطه، گستردگی و مشروعیت آن نظام سلطنتی محسوب می شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان