مسلم گریوانی

مسلم گریوانی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

بررسی دیدگاه «اکتناه ناپذیری ذات حق» در عرفان(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ذات حق اکتناه ناپذیری معرفت حق معرفت اجمالی معرفت تفصیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۲۷
با نگرش فلسفی و کلامی، امکانِ معرفت صفات و فعل حق، بالتفصیل و معرفت ذات حق، بالاجمال مورد اتفاق است؛ ولی در معرفت شناسی عرفانی، معرفت حق از طریق تجلیات امکان پذیر و ذات حق، صرفاً متعلق شناخت خود حق قرار می گیرد و ذات او معلوم احدی حتی برای کمّلین از اولیا نیز نخواهد بود؛ چراکه ذات بما هو ذات در عرفان، برخلاف «ذات در فلسفه و کلام» به معنای حقیقتی است که ظهور و تجلی ندارد و ورای تجلیات حقی و خلقی است که «اهل الله»، از آن با تعابیری چون «غیب الغیوب»، «کنز مخفى» و «مقام لااسم و لارسم» یاد می کنند. این پژوهش به روش تحلیلی توصیفی ضمن تبیین مفهومی ذات، اکتناه ذات و بیان ویژگی های این دو تعبیر کلیدی در عرفان، به لوازم دیدگاه اکتناه ناپذیری ذات حق پرداخته است و در پایان دو چالش «امکان ناپذیری معرفت حق» و نیز «امکان معرفت اجمالی ذات» را بررسی می کند.
۲.

ایضاح مفهومی دیدگاه امکانِ «معرفت اجمالی ذات حق در عرفان»(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ذات حق اکتناه ناپذیری شناخت خدا غیب الغیوب مقام لااسم و لارسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۹ تعداد دانلود : ۱۵۲
دیدگاه رایج در معرفت شناسی عرفانی این است که ذات حق، معلوم احدی حتی برای کمّلین از اولیا نیز نیست؛ بلکه ذات، صرفاً متعلق شناخت خود حق قرار می گیرد؛ چراکه ذات حق بما هو ذات در عرفان، بر خلاف «ذات در فلسفه و کلام» به معنای حقیقتی است که ظهور و تجلی نداشته و ورای تجلیات حقی و خلقی است؛ از سوی دیگر این عدم اکتناه به معنای تعطیلی معرفت حق نیست و امکان معرفت الله، از محکمات متون عرفاست. بنابراین چالشی که قابل طرح است، این است که با اکتناه ناپذیری ذات حق، معرفت حق چگونه ممکن است. دیدگاه رایج معتقد است باب معرفت الله از طرق دیگر از قبیل شناخت اسما، صفات و ظهورات حق، مفتوح و ممکن است؛ به بیان دیگر متعلقِ معرفت، محبت و عبادت ما «وجه حق» است نه «ذات حق». برخی دیگر اما معتقدند معرفتِ ذات کاملاً منتفی نیست بلکه معرفت تفصیلیِ ذات (اکتناه) ناممکن است نه معرفت اجمال. در این پژوهش، ضمن ایضاح مفهومی «اکتناه ناپذیری ذات حق»، به تبیین و تحلیل دیدگاهی می پردازیم که بر اساس آن «معرفت اجمالی به ذات» را ممکن و مستند به برخی «نصوص و بعضاً اشارات متون عرفانی» می نماید.
۳.

مطالعه تئوریک نسبت عرفان با پدیده سبک زندگی با تأکید بر اندیشه عرفانی مولوی

کلیدواژه‌ها: زندگی سبک زندگی عرفان آدلر مولوی مصرف اوقات فراغت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۰ تعداد دانلود : ۳۲۴
سبک زندگی، یکی از موضوعات مهمی است که امروزه ذهن متفکران، به ویژه در دو عرصه روان شناسی و جامعه شناسی را به خود مصروف داشته است. این پدیده، در مجامع علمی جهان و ایران از اهمیت بسیاری برخوردار است. از سوی دیگر، سبک زندگی عرفانی در طول تاریخ در عین جاذبه دار بودن برای مردم جهان، متهم به جامعه گریزی، بلکه زندگی ستیزی شده است.در این پژوهش، پس از تبیین مفهومی «عرفان» و «سبک زندگی» بر پایه نگرش های عرفانی مولوی (م672 ق) و آرای روان شناسی معاصر، به تحلیل رویکردهای مختلف عارفان به زندگی پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که سبک زندگی در اندیشه روان شناسان متاخر، به ویژه آلفرد آدلر (م1870م)، صرف رفتارهای بیرونی آدمی نیست، بلکه سبک زندگی نظام واره ای از نگرش و کنش است، طوری که هیچ چیز خارج و یا جدای از سبک زندگی نیست. این نگرش جامع به سبک زندگی، قرابت بیشتری با نگرش های عرفانی دارد. مولانا نیز در مواجه با مسئله های سبک زندگی، کنش را متأثر از نگرش معنوی دانسته، و در مواجهه با پدیده های زندگی، از الگوی «پذیرش و توسعه» تبعیت می کند: او نیازهای زیست این جهانی را می پذیرند، ولی معتقد است: از آنجا که انسان بزرگتر از این زندگی است، پس به زندگی برازنده او باید تن داد و آن «زندگی معنوی» است. این رویکرد به زندگی، می تواند برای انسان معاصر جذاب، دل پذیر و خردپذیر باشد.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان