محمدهادی حاجی بیگلو

محمدهادی حاجی بیگلو

مدرک تحصیلی: دانشجوی دکتری فلسفه معاصر غرب دانشگاه شهید بهشتی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

نظام مندی فلسفه سیاسی هگل از نظر روش مندی: قانون طبیعی یا حقوق طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظام مندی روش مندی قانون طبیعی حقوق طبیعی انسان شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۹ تعداد دانلود : ۴۳۶
تفسیر فلسفه سیاسی هگل همواره مسئله ساز بوده است. در این میان تفسیری را می توان بهتر دانست که این مسئله سازی را بر اساس محور اصلی آن آشکار کند. به نظر می رسد یکی از اساسی ترین تمایزها میان سنت قدمایی قانون طبیعی و سنت مدرن حقوق طبیعی، از نوع انسان شناسی فلسفی آن ها ناشئ می شود. در مورد فلسفه سیاسی هگل نیز می توان این پرسش را تجدید کرد؛ اینکه «آیا فلسفه حق مستلزم نوعی انسان شناسی فلسفی است یا خیر؟». آشکار است که این پرسشئ بنیادی و فراگیر است؛ اما یکی از مقدمات طرح این پرسش، بررسی نسبت فلسفه سیاسی هگل با دو سنت کلی پیش از آن است. این نوشته به تحلیل این نسبت از منظر نظام مندی فلسفه حقمی پردازد؛ و به دلایلی که خواهد آمد این نظام مندی را از نظر روش مندی مد نظر قرار می دهد. نتیجه این تحلیل صرفاَ صورت بندی دقیق تر همان پرسش خواهد بود: آیا خود نظام مندی – یا روش مندی – فلسفه سیاسی هگل مستلزم نوعی انسان شناسی فلسفی است؟  
۲.

نسبت زبان و منطق در فلسفه هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آگاهی عرفی زبان عرفی شناخت از راه آشنایی شناخت نظرورزانه منطق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۲ تعداد دانلود : ۵۰۲
در این نوشتار به نسبت بین زبان و منطق در فلسفه هگل خواهیم پرداخت. در ابتدا بین دو وجه مهم زبان، یعنی وجه نشانه شناسانه و وجه معناشناسانه، تمایز خواهیم نهاد. خواهیم دید زبان از وجه نخست صرفا بر مبنای قواعد دستوری یا به منزله ساختاری از نشانه ها لحاظ می شود. اما هنگامی که، به شکل انضمامی، وجه معنایی زبان نیز در تحلیل وارد گردد، با زبان همچون قلمرو عام بازنمایی ها روبه رو خواهیم شد. از همین لحاظ است که هگل زبان را، به منزله عرصه بازنمایی ها، مبنای نحوه ای از شناخت به معنای آشنایی می داند که شرط و پیش فرض شناخت فلسفی ست. در وهله سوم نشان خواهیم داد که زبان به منزله مبنای نحوه شناختِ مبتنی بر آشنایی، همان نقطه آغاز سیر پدیدارشناسی روح است. به همین معنا ست که هگل پدیدارشناسی را نردبان صعود آگاهی عرفی تا سطح آگاهی فلسفی می داند. به تعبیر دیگر، پیشرویِ دیالکتیکیِ قالب های آگاهی از سطح آگاهی و زبان عرفی آغاز می شود و به سطح منطق همچون حقیقت زبان می رسد. در این وهله چهارم روشن می شود که مقام منطق دقیقا وارونه مقام آگاهی عرفی ست و از این لحاظ می توان گفت زبان یعنی منطق بالقوه و منطق یعنی زبانِ بالفعل.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان