نگار خسروی پور

نگار خسروی پور

مدرک تحصیلی: استادیار و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۴ مورد از کل ۲۴ مورد.
۲۱.

رابطه بین مخارج مسئولیت اجتماعی و ارزش شرکت با نقش تعدیل کنندگی گزارشگری یکپارچه

تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۳۳
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین مخارج مسئولیت اجتماعی و ارزش شرکت با نقش تعدیل کنندگی گزارشگری یکپارچه است. نمونه آماری این پژوهش شامل 117 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که در بازه زمانی 1390 الی 1399 مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش، داده ها از نرم افزار ره آورد نوین 3 استخراج و توسط نرم افزار اکسل تلخیص، طبقه بندی شده و متغیرها محاسبه و در نهایت از طریق نرم افزارهای Eviews و Stata با استفاده از مدل رگرسیون چندمتغیره به روش داده های ترکیبی در سطح اطمینان 95/0 فرضیه ها مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان دهنده آن است که بین مخارج زیست محیطی و ارزش شرکت و همچنین بین مخارج اجتماعی و ارزش شرکت رابطه مثبت معنادار وجود دارد. علاوه بر این، گزارشگری یکپارچه بر رابطه بین مخارج زیست محیطی و ارزش شرکت و همچنین بر رابطه بین مخارج اجتماعی و ارزش شرکت تأثیرگذاری مثبت دارد.
۲۲.

Using A Multivariate Statistical Method of Factor Analysis and Grounded Theory to Review the Theory of Agency in Developing Countries (A Case Study of Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Agency Theory Corporate Governance Reward Risk Aversion Supervision

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۳۸
The asymmetry of information between managers and shareholders significantly affects the company's investment decisions and exacerbates the problems of agency. It seems that these problems in developing markets such as Iran are more than developed markets. This research is an exploratory study, and it aims at reviewing the theory of agency in Iran. In the present study, based on the research paradigm, first, data acquisition strategy is selected based on a qualitative approach, and then qualitative study and analysis, quantitative approach, and factor analysis approach have been used to confirm the validity of the extracted model. Statistical analysis of research data shows that among the hypotheses of agency theory, risk aversion, supervision, and reward are revised dimensions in Iran like examples of developing countries.The results confirm the existence of assumptions; 1. Conflict of interests of manager and owner, 2. Information asymmetry, 3. Reverse choice, 4. Ethical risk, 5. Maximizing the expected utility, 6. Forcing and 7. Failure to confirm the assumption is the ability to predict the future and receive information. due to the existence of information asymmetry, higher investment risks of minority shareholders and transparency problems, the lack of ability to predict the future and receive information is necessarily confirmed.
۲۳.

نقش فاکتور درماندگی مالی در توضیح سودآوری صرف ارزش و اندازه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داده های حسابداری درماندگی مالی سهام ارزشی سهام رشدی صرف ارزش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۹۷
هدف: این پژوهش قصد دارد با استفاده از احتمال نکول کمپل، هیلشر و سیلاگی (۲۰۰۸) (امتیاز CHS) به عنوان نماگر درماندگی مالی بازارمحور و امتیاز O اولسن (۱۹۸۰) به عنوان نماگر مبتنی بر داده های حسابداری، سودآوری خلاف قاعده های صرف ارزش و صرف اندازه را توضیح دهد. احتمال نکول کمپل و همکاران (۲۰۰۸) (امتیاز CHS)، در واقع نسخه خلاصه شده یک مدل اقتصادسنجی است که برای پیش بینی درماندگی مالی شرکت ها در افق های زمانی کوتاه مدت و بلندمدت استفاده می شود. در میان خلاف قاعده های بازار، صرف ارزش و صرف اندازه، توجه بیشتری را به خود جلب کرده اند. پژوهشگران در پژوهش های قبلی متوجه وجود صرف ارزش در سهام شدند و دریافتند که سهام ارزشی در مقایسه با سهام رشدی، میانگین بازده بالاتری دارند. سهام ارزشی به سهام شرکتی اطلاق می شود که به نظر می رسد، نسبت به عوامل بنیادی آن با قیمت پایین تری معامله می شوند. ویژگی های مشترک سهام ارزشی عبارت اند از: بازده سود نقدی بالا، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار بالا و نسبت P/E پایین. با این حال، سهام رشدی، اغلب گران قیمت هستند و با نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار پایین معامله می شوند. علاوه بر این، پژوهشگران به وجود صرف اندازه پی بردند که طبق آن، سهام کوچک بهتر از سهام بزرگ عمل می کنند. این پدیده ها به شکل گیری استراتژی های سرمایه گذاری بر اساس صرف ارزش و صرف اندازه منجر شدند. روش: نمونه آماری شامل ۱۶۸ شرکت بورسی و فرابورسی طی بازه انتهای مهر ۱۳۹۰ تا انتهای شهریور ۱۴۰۰ است. در این پژوهش، در مجموع از ۳ مدل بهره گرفته شده است: ۱. مدل سه عاملی فاما و فرنچ؛ ۲. مدل سه عاملی بسط یافته با امتیاز CHS (کمپل و همکاران، ۲۰۰۸) و ۳. مدل سه عاملی بسط یافته با امتیاز O (اولسن، ۱۹۸۰). یافته ها: طبق یافته ها، ورود فاکتور درماندگی مالی به مدل سه عاملی فاما و فرنچ (۱۹۹۳)، عملکرد آن را در توضیح نوسان های میانگین بازده سهام شرکت های پذیرفته شده ارتقا می دهد. در این بین، نماگر امتیاز CHS (کمپل و همکاران، ۲۰۰۸)، در مقایسه با نماگر امتیاز O (اولسن، ۱۹۸۰)، سهم بیشتری در افزایش قدرت توضیح دهندگی مدل مذکور دارد. همچنین، مشخص شد که هم در مدل اولیه فاما و فرنچ (۱۹۹۳) و هم در نسخه های بسط یافته آن، صرف ارزش عمدتاً در بین سهام ارزشی، چه کوچک و چه بزرگ، رؤیت می شود. اثر اندازه نیز پس از بسط این مدل، اهمیت خود را در بین سهام بزرگ ارزشی از دست می دهد؛ اما همچنان به عنوان فاکتوری تأثیرگذار در توضیح نوسان های میانگین بازده سهام کوچک ارزشی، سهام کوچک رشدی و سهام بزرگ رشدی، نقش ایفا می کند.   نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از پژوهش، وجود رابطه منفی و معنادار بین ریسک درماندگی مالی و بازده مازاد پرتفوی های تشکیل شده بر اساس اندازه و ارزش دفتری به ارزش بازار را اثبات و تأیید می کند که در بلندمدت، سهام شرکت های درمانده مالی در مقایسه با همتایان سالم خود، بازده های مازاد کمتری را محقق می سازند. این یافته می تواند مورد توجه سازمان بورس و اوراق بهادار، مؤسسه های حسابرسی، سرمایه گذاران و اعتباردهندگان قرار گیرد
۲۴.

الگوی بهینه تعاملات کارکنان حسابرس با صاحبکار در جمع آوری شواهد

کلیدواژه‌ها: تعامل کارکنان حسابرس با صاحبکار حسابرسی صاحبکار کارکنان حسابرسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۲۱
مقررات حسابداری مبتنی بر این فرض استوار است که صاحبکاران به درخواست حسابرسان برای جمع آوری شواهد حسابرسی پاسخ داده و همکاری می کنند. معمولاً کارکنان حسابرسی نسبت به صاحبکار و کارکنان آن که در طول فرآیند جمع آوری شواهد حسابرسی با آن ها در تعامل هستند، ساعت های طولانی تحت محدودیت های زمانی و بودجه ای کار می کنند و معمولاً برای تمرکز بر منافع تجاری شرکت به جای تعهدات حرفه ای، فرهنگ سازی شده اند. بنابراین، کارکنان حسابرسی مستعد به خطر افتادن استقلال عملیاتی هستند و گروه مهمی برای مطالعه در بررسی رابطه حسابرس و صاحبکار به شمار می روند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی بهینه تعاملات کارکنان حسابرس با صاحبکار در جمع آوری شواهد است. در این پژوهش برای شناسایی عوامل از مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و در نهایت از ابزار پرسشنامه برای اعتبارسنجی و رتبه بندی این عوامل استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که 1. آشنایی حسابرسان با نرم افزارهای مورد استفاده در تهیه گزارش های مالی؛ 2. کاهش اضطراب کارکنان حسابرس؛ 3. سوابق کارکنان حسابرس؛ 4. توضیح واضح مسائل برای پرسنل صاحبکار از طرف کارکنان تیم حسابرسی؛ 5. ارائه مدارک و مستندات به موقع از طرف صاحبکار به حسابرس به ترتیب از اولویت بیشتری به عنوان عوامل موثر بر بهبود تعامل کارکنان حسابرسی با صاحبکاران برخوردارند. رابطه کارکنان حسابرس و صاحبکار به دلیل تعداد ذینفعان و افراد درگیر بسیار پیچیده است. با این حال، از آنجاکه این پیچیدگی در هسته فرآیند حسابرسی نهفته است، بررسی های بیشتری در مورد تعامل حسابرس و صاحبکار مورد نیاز است. یافته های این پژوهش می تواند به رفع پیچیدگی های تعامل بین کارکنان حسابرس و صاحبکار کمک کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان