محمدعلی اصغری مقدم

محمدعلی اصغری مقدم

سمت: استادیار

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۰ مورد.
۱.

آزمون مدل فراتشخیصیِ مبتنی بر نظریه لینچ، در رابطه با افسردگی در جمعیت غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدل آسیب شناسی لینچ افسردگی حساسیت به تهدید حساسیت به پاداش کمال گرایی والدین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۵ تعداد دانلود : ۴۷۳
هدف از پژوهش حاضر، بررسی مدل آسیب شناسی لینچ، اثر تعامل حساسیت به تهدید، حساسیت به پاداش و کمال گرایی والدین با میانجی گری بیش کنترل گری و پیوند اجتماعی، در رابطه با افسردگی بود. اعضای نمونه را 521 نفر از دانشجویان سه دانشگاه در تهران تشکیل می دهند که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل مقیاس طبع منفی فهرست شخصیت سازگار و ناسازگار، مقیاس تجربه ی زمانی لذّت، خرده مقیاس های کمال گرایی ناسازگارانه، مقیاس کمال گرایی چندبعدی فراست، پرسشنامه ی دوسوگرایی در ابراز هیجان، مقیاس نیاز شخصی به ساختار، پرسشنامه ی مشکلات بین فردی، مقیاس امنیت و لذّت اجتماعی و پرسشنامه ی افسردگی بک بود. یافته های مطالعه، حکایت از برازش خوب مدل یادشده داشت. تحلیل بوت استرپ نیز نقش واسطه ای بیش کنترل گری و پیوند اجتماعی را تأیید کرد. بر این اساس تعامل حساسیت به تهدید، حساسیت به پاداش و کمال گرایی والدین منجر به ایجاد سبک مقابله ای بیش کنترل گرانه می شود؛ بیش کنترل گری نیز به نوبه ی خود به اختلال در پیوند اجتماعی می انجامد و از این طریق به افسردگی منجر می شود. بر این اساس، یافته های مطالعه ی حاضر از مدل لینچ در رابطه با آسیب شناسی افسردگی حمایت می کند.
۲.

ویژگی های روان سنجی پرسشنامه دوسوگرایی در ابراز هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتبار پایایی تحلیل عاملی دوسوگرایی در ابراز هیجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۷ تعداد دانلود : ۶۹۵
هدف مطالعه حاضر، بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه دوسوگرایی در ابراز هیجان بود. بدین منظور، فرآیند ترجمه و ترجمه معکوس برای تهیه نسخه فارسی پرسشنامه دوسوگرایی در ابراز هیجان انجام شد. از 521 نفر دانشجویان سه دانشگاه در تهران در سال تحصیلی 95-94 به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه دوسوگرایی در ابراز هیجان، به همراه پرسشنامه های افسردگی بک و هراس اجتماعی پاسخ دادند. برای بررسی اعتبار پرسشنامه از اعتبار سازه (تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی) و اعتبار همگرا استفاده شد. برای بررسی پایایی پرسشنامه از روش های آلفای کرونباخ، پایایی دونیمه سازی، و ضریب پایایی بازآزمایی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی پرسشنامه دوسوگرایی در ابراز هیجان، حاکی از وجود دو عامل دوسوگرایی در ابراز هیجان های مثبت و دوسوگرایی در ابراز هیجان های منفی بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی، مؤید ساختار به دست آمده در تحلیل عاملی اکتشافی بود و با مدل اصلی پیشنهاد داده شده پرسشنامه تفاوت داشت. ضرایب آلفای کرونباخِ کل پرسشنامه و عامل های تشکیل دهنده آن در دامنه 77/0 تا 86/0 و ضرایب اسپیرمن- بروان در دامنه 77/0 تا 88/0 بود. همچنین ضرایب پایایی بازآزمایی در دامنه 72/0 تا 79/0 به دست آمد. نتایج این مطالعه نشان داد این پرسشنامه از ویژگی های روانسنجی مناسبی در جامعه ایرانی برخوردار است.
۳.

ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس تجربه زمانی لذّت در دانشجویان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتبار پایایی تجربه زمانی لذّت دانشجویان روان سنجی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۱ تعداد دانلود : ۵۲۶
هدف : هدف مطالعه تعیین ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس تجربه زمانی لذّت بود. روش : روش مطالعه ارزشیابی از نوع آزمون سازی و جامعه آماری دانشجویان دانشگاه شاهد، تهران و علوم پزشکی آزاد واحد تهران به تعداد 46000 نفر بودند که از میان آن ها 521 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای تعیین اعتبار مقیاس از اعتبار سازه یعنی تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و نیز اعتبار همگرا از طریق محاسبه همبستگی از پرسشنامه های افسردگی بک، استیر و براون (1996) و هراس اجتماعی کانر، دیویدسون، چرچیل، شروود، فوآ و ویزلر (2000) استفاده شد؛ و برای تعیین پایایی ضریب آلفای کرونباخ و ضریب پایایی بازآزمایی محاسبه شد. یافته ها : نتایج تحلیل عاملی اکتشافی حاکی از وجود سه عامل لذّت پایانی، انتظاری انتزاعی و انتظاری بافتاری بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی، مؤید ساختار به دست آمده در تحلیل عاملی اکتشافی و برتری آن بر ساختار دو عاملی پرسشنامه اصلی (لذّت پایانی و لذّت انتظاری) در نمونه ایرانی بود و χ 2 نسبی= 47/1، ریشه دوم مربعات خطای برآورد= 04/0، شاخص برازش تطبیقی= 95/0، شاخص نیکویی برازش= 94/0، شاخص نیکویی برازش تعدیل شده = 90/0 به دست آمد. ضریب آلفای کرونباخ کل مقیاس و عامل های تشکیل دهنده آن در دامنه 62/0 تا 82/0 و ضریب پایایی بازآزمایی در دامنه 71/0 تا 93/0 قرار داشت. همچنین این مقیاس همبستگی منفی معنادار، اما ضعیفی را با پرسشنامه های افسردگی بک (12/0- =r، 006/0=P) تا (21/0-=r، 0001/0=P) و هراس اجتماعی کانر (13/0- =r، 002/0=P) تا (21/0-=r، 0001/0=P) نشان داد. نتیجه گیری : نسخه فارسی مقیاس تجربه زمانی لذّت پایایی و اعتبار مناسبی دارد و در جامعه ایرانی قابل استفاده است.
۴.

بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس امنیت و لذت اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: نوجوانان ذهن آگاهی اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵۵ تعداد دانلود : ۵۴۰
مقدمه: پژوهش ها نشان داده اند که امنیت اجتماعی یک عامل آسیب پذیری فراتشخیصی در گستره ای از مشکلات روان شناختی است. از این رو به نظر می رسد ضروری است که پژوهشگران و متخصصان بالینی، این مولفه را در بررسی های آسیب شناسی خود، مورد توجه قرار دهند. برای رسیدن به این مهم، نخستین گام، آماده سازی یک شاخص مناسب برای ارزیابی سازه ی مورد نظر است. هدف مطالعه ی حاضر، بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه ی فارسی مقیاس امنیت و لذت اجتماعی (SSPS) بود. روش کار: فرآیند ترجمه و بازترجمه برای تهیه ی نسخه ی فارسی SSPS انجام شد. 521 نفر از دانشجویان سه دانشگاه در تهران در سال تحصیلی 95-1394 به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس امنیت و لذت اجتماعی به همراه پرسش نامه های مشکلات بین فردی، افسردگی بک و هراس اجتماعی پاسخ دادند. برای بررسی اعتبار مقیاس از اعتبار سازه (تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی) و اعتبار واگرا استفاده شد. به این منظور نمونه به طور تصادفی به دو بخش 300 نفری برای تحلیل عاملی اکتشافی و 221 نفری برای تحلیل عاملی تاییدی تقسیم شد. برای بررسی پایایی مقیاس از روش های آلفای کرونباخ و ضریب پایایی بازآزمایی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی مقیاس امنیت و لذت اجتماعی حاکی از وجود یک ساختار تک عاملی است و تحلیل عاملی تاییدی نیز موید این ساختار است. ضریب آلفای کرونباخ 91/0 و ضریب پایایی بازآزمایی 82/0 به دست آمد. اعتبار واگرا نیز از راه محاسبه ی همبستگی مقیاس با سه پرسش نامه ی مشکلات بین فردی، افسردگی بک و هراس اجتماعی تایید شد. نتیجه گیری: به نظر می رسد نسخه ی فارسی مقیاس امنیت و لذت اجتماعی از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار است.
۵.

ویژگی های روانسنجی مقیاس سنجش جهانی دمانس رولاند (RUDAS) در نمونه ای از سالمندان ایرانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: مقیاس سنجش جهانی دمانس رولاند(RUDAS) روایی پایایی سالمند تحلیل عاملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۷ تعداد دانلود : ۴۶۱
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی های روانسنجی مقیاس سنجش جهانی دمانس رولاند (RUDAS) در نمونه ای از سالمندان ایرانی بود. روش: ابتدا با نمونه گیری در دسترس، 500 سالمند از دو مرکز، آسایشگاه سالمندان کهریزک (305 نفر) و کانون جهان دیدگان (195 نفر)، مورد بررسی قرار گرفتند. سپس 61 نفر دیگر نیز برای محاسبه پایایی بازآزمایی بررسی شدند. برای گردآوری داده ها افزون بر مقیاس سنجش جهانی دمانس رولاند (RUDAS)، معاینه مختصر وضعیت روانی (MMSE)، پرسشنامه آگاهی دهنده کاهش شناختی در پیری (IQCDE)، مقیاس افسردگی سالمندان (GDS) و پرسشنامه اروپایی پنج بعدی کیفیت زندگی (EuroQol-5D) به کار رفت. تجزیه و تحلیل داده ها به روش همبستگی پیرسون و تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی انجام شد. یافته ها: یافته ها نشانگر همبستگی RUDAS با سایر ابزارها (001/0 p) و بنابراین برخورداری از روایی همگرا و افتراقی مناسب بود. پایایی بازآزمایی دوهفته ای و آلفای کرونباخ RUDAS به ترتیب 88/0 و 77/0 به دست آمد. نقطه برش، ویژگی و حساسیت این آزمون به ترتیب20، 79/0 و 86/0 بود. از سوی دیگر تحلیل عاملی RUDAS بیانگر اشباع آن از یک عامل بود. نتیجه گیری: RUDAS از ویژگی های روانسنجی مناسب برای کاربرد در جمعیت سالمندان ایرانی برخوردار است
۶.

مقایسه متغیرهای آزمون رورشاخ در نمونه غیر بالینی ایرانی با غیر ایرانی بر اساس نظام جامع اکسنر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آزمون رورشاخ نظام جامع رورشاخ دانش آموزان ایرانی اکسنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۱ تعداد دانلود : ۲۵۱
هدف از تحقیق حاضر بررسی نتایج نمونه های غیربالینی 10ساله ایرانی در لوح های رورشاخ و مقایسه نتایج مذکور با یافته های نمونه غیربالینی و غیرایرانی (اکسنر، 2003) در سنین مشابه بود. بدین منظور تعداد 170 کودک 10 ساله (80 دختر و 90 پسر) که در پایه چهارم ابتدایی مشغول به تحصیل بودند، از 5 منطقه شهر تهران به عنوان نمونه انتخاب شدند و آزمون رورشاخ در مورد آنها اجرا شد. مقایسه میانگین های دو گروه 10 ساله ایرانی و اکسنر (2003) نشان داد که تفاوت دو گروه در برخی از متغیرهای گستره، تعیین کننده، محتوا و پاسخ های رایج، معنادار است. با در نظر گرفتن این مسئله که آزمون های فرافکنی به اندازه آزمون های عینی نسبت به تأثیرهای فرهنگی حساس هستند، نتایج به دست آمده را می توان ناشی از تفاوت های فرهنگی به شمار آورد..
۸.

درد مزمن، خودکارآمدی درد و افکار خودکشی: نقش تعدیل کننده ی خودکارآمدی درد بر رابطه ی بین افسردگی و افکار خودکشی در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: افسردگی خودکارآمدی درد مزمن افکار خودکشی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال خلقی افسردگی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال خلقی خودکشی
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال شبه جسمی
تعداد بازدید : ۲۳۷۴ تعداد دانلود : ۱۱۵۶
مقدمه: یکی از نتایج زیان­بخش درد مزمن، افزایش قابل ملاحظه­ی افکار و رفتارهای خودکشی در بیماران مبتلا به درد مزمن است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه­ی بین افسردگی، خودکارآمدی و افکار خودکشی در بیماران مبتلا به درد مزمن انجام گرفت. روش­کار: در این پژوهش توصیفی­همبستگی، در بهار تا تابستان 1389، 264 بیمار مبتلا به درد مزمن به شیوه­ی نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس­های افکار خودکشی، افسردگی و خودکارآمدی را کامل کردند. داده­ها با استفاده از روش­های همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی، تحلیل گردیدند. یافته­ها: همبستگی مثبت و معنی­داری بین افکار خودکشی و افسردگی (01/0P<، 56/0=r) و همبستگی منفی و معنی­داری بین افکار خودکشی و خودکارآمدی (01/0P<، 36/0-=r) وجود داشت. نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نیز نشان داد که خودکارآمدی در رابطه­ی بین افسردگی و افکار خودکشی، نقش تعدیل­کننده را ایفا می­کند. نتیجه­گیری: رابطه­ی معنی­داری بین افسردگی و افکار خودکشی در بیماران درد مزمن وجود دارد و خودکارآمدی می­تواند چنین رابطه­ای را تعدیل کند. بنابراین، آن گروه از برنامه­های درمانی که علاوه بر اعاده­ی خلق بهنجار بیماران، افزایش احساس خودکارآمدی مرتبط با درد را در دستور کار خود قرار می­دهند احتمالا قادر هستند در کاهش شدت افکار خودکشی بیماران مبتلا به درد مزمن عملکرد موثرتری داشته باشند.
۹.

نقش خودکارآمدی و فاجعه آفرینی در پیش بینی افسردگی در بیماران درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افسردگی خودکارآمدی درد مزمن فاجعه آفرینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷۰ تعداد دانلود : ۹۵۷
مقدمه: هر چند شواهدی درباره ارتباط متغیرهای شناختی و افسردگی در بیماران درد مزمن وجود دارد اما اینکه آیا ارتباط مذکور پس از کنترل اثر متغیرهای مداخله گر همچنان باقی می ماند یا خیر، مورد وارسی کافی قرار نگرفته است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی سهم خودکارآمدی و فاجعه آفرینی درد در پیش بینی افسردگی پس از کنترل اثر شدت درد و توقف فعالیت ها بر اثر درد انجام شد. روش: پژوهش حاضر دارای طرحی مقطعی و از نوع همبستگی است که در آن 245 بیمار مبتلا به درد مزمن، به شیوه نمونه گیری در دسترس، در فاصله زمانی 6 ماه از هفت مرکز درمانی درد شهر تهران انتخاب شدند. این افراد مقیاس های اطلاعات جمعیت شناختی، شدت درد، افسردگی، خودکارآمدی و فاجعه آفرینی را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره از نوع سلسله مراتبی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: ارتباط معناداری بین خودکارآمدی و فاجعه آفرینی درد با شدت درد، افسردگی و تعداد روزهای توقف فعالیت بر اثر درد (01/0P≤) وجود داشت. در تحلیل رگرسیون، خودکارآمدی و فاجعه آفرینی توانستند افسردگی را فراتر از اثر شدت درد و توقف فعالیت ها بر اثر درد نیز پیش بینی کنند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه درد شدید، احساس خودکارآمدی ضعیف و افکار فاجعه آفرین زیاد، خلق افسرده را در بیماران درد مزمن پیش بینی می کند لذا اگر در کنار برنامه درمانی این بیماران برای کاهش درد، از راهکارهای شناختی مربوط به افزایش باورهای خودکارآمدی و کاهش افکار فاجعه آفرینی نیز استفاده شود، می توان به پیشگیری از افسردگی این بیماران کمک کرد.
۱۰.

ویژگی های روان سنجی سیاهه خودمدیریتی درد (PSMC) در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: سیاهه خودمدیریتی درد روایی پایایی درد مزمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۶ تعداد دانلود : ۲۹۰
هدف : بررسی ویژگی های روان سنجی سیاهه خودمدیریتی درد ( PSMC ) در بیماران مبتلا به درد مزمن، هدف پژوهش حاضر بود. روش : با کاربرد نمونه گیری در دسترس، 186 بیمار مبتلا به درد مزمن از دو شهر اردبیل (100 نفر) و تهران (86 نفر) مورد بررسی قرار گرفتند. 30 نفر دیگر نیز برای محاسبه پایایی بازآزمایی بررسی شدند. برای گردآوری داده ها افزون بر سیاهه خودمدیریتی درد ( PSMC )، پرسش نامه ناتوانی جسمی ( PDQ )، نسخه 21گویه ای مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس ( DASS-21 )، پرسش نامه چندوجهی درد ( MPI ) و پرسش نامه موردیابی درد مزمن به کار رفت. برای ارزیابی روایی، همبستگی PSMC با سایر ابزارها بررسی و پایایی نیز به روش های آلفای کرونباخ و آزمون- بازآزمون محاسبه شد. یافته ها : PSMC با مهم ترین سازه های هم ابتلای درد (افسردگی، اضطراب، استرس و ناتوانی جسمی) همبستگی بالا داشت و بنابراین از اعتبار سازه مناسبی برخوردار بود. پایایی PSMC نیز به دو روش آلفای کرونباخ و آزمون- بازآزمون مناسب بود. نتیجه گیری : PSMC از ویژگی های روان سنجی مناسب برای کاربرد در جمعیت ایرانی برخوردار است.
۱۱.

نقش پذیرش درد در کاهش شدت درد و ناتوانی بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: ناتوانی درد مزمن شدت درد پذیرش درد مزمن اختلال در عملکرد روزانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۸۳ تعداد دانلود : ۹۶۸
زمینه و هدف: شواهد پژوهشی نشان می دهد که پذیرش درد باعث عملکرد بهتر بیماران دارای درد مزمن می شود، اما این موضوع تاکنون در بیماران ایرانی مبتلا به درد مزمن مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه پذیرش درد مزمن با ناتوانی جسمی ناشی از آن بود. مواد و روش ها: مطالعه توصیفی- همبستگی حاضر بر روی 245 بیمار درد مزمن صورت گرفت. نمونه ها به روش نمونه گیری در دسترس از بین بیماران درد مزمنی که در بهار و تابستان سال 1389 به درمانگاه های درمان درد در شهر تهران مراجعه نموده بودند، انتخاب شدند. این افراد مقیاس های پذیرش درد مزمن، ناتوانی جسمی، شدت درد و اختلال در عملکرد روزانه به واسطه درد و پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی را تکمیل کردند. داده ها با محاسبه ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون چند متغیره چند مرتبه ای تحلیل شدند. یافته ها: بین میزان پذیرش درد مزمن با شدت درد، ناتوانی جسمی و اختلال در عملکرد روزانه به دلیل درد، ارتباط معنی داری (01/0 > P) وجود داشت. در تحلیل رگرسیون، میزان پذیرش درد مزمن توانست بعد از کنترل اثر متغیرهای زمینه ای و شدت درد، واریانس معنی داری (01/0 > P) از هر دو مقیاس ناتوانی (ناتوانی جسمی و اختلال عملکرد روزانه) را تبیین کند. نتیجه گیری: پذیرش درد مزمن از عوامل مهم و مؤثر بر میزان ناتوانی ادراک شده در بیماران درد مزمن است. بنابراین جهت به حداقل رساندن ناتوانی، علاوه بر کاهش شدت درد، می توان استفاده از روش های درمانی را که بر افزایش میزان پذیرش درد مزمن تمرکز دارند، پیشنهاد کرد.
۱۲.

تأثیر راهبردهای شاکرانه بر عاطفه مثبت، شادکامی و خوش بینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: عاطفه شکرگزاری شادکامی خوش بینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۸ تعداد دانلود : ۴۹۱
هدف : هدف پژوهش حاضر، پاسخ گویی به این پرسش بود که آیا راهبردهای گوناگون شکرگزاری می تواند عاطفه مثبت، شادکامی و خوش بینی را در ایرانیانی که عاطفه مثبت پایینی دارند، فزونی بخشد؟ روش : در پژوهش شبه تجربی حاضر، با کاربرد طرح پیش آزمون- پس آزمون، ابتدا 636 آزمودنی از دانشگاه های شاهد، ولی عصر (عج) و علم و فرهنگ با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و سپس از میان آنان بر پایه نمره برش عاطفه مثبت پایین، 96 آزمودنی برگزیده شد، که در نهایت بر پایه رضایت به شرکت در پژوهش، 62 آزمودنیِ باقی مانده به طور تصادفی در هفت گروه (راهبردهای شاکرانه و خنثی مربوط به سه الگوی امونس، سلیگمن و کلامی- عملی و یک گروه کنترل) جایگزین شدند و دستورالعمل های جداگانه را در پاکت های مخصوص به خود دریافت کردند. داده ها با مقیاس عواطف مثبت و منفی ( PANAS )، پرسش نامه شادکامی آکسفورد ( OHQ ) و آزمون جهت گیری زندگی (LOT) گردآوری شد. پس از اُفت آزمودنی ها، داده های مربوط به 50 آزمودنی با روش های آماری کروسکال والیس و U من ویتنی تحلیل شدند. یافته ها : یافته ها نشان گر افزایش عاطفه مثبت در اثر راهبردهای شکرگزاری سلیگمن و کلامی- عملی (02/0= p ) و افزایش شادکامی (04/0= p ) در اثر هر سه راهبرد شاکرانه امونس، سلیگمن و کلامی- عملی بود. نتیجه گیری : یافته های پژوهش حاضر بیان گر تأثیر به کارگیری راهبردهای شکرگزاری بر گسترش عاطفه مثبت و شادکامی است.
۱۳.

تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری کنترل درد برکاهش عواطف منفی و شدت درد بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درد مزمن درمان شناختی - رفتاری درد افسردگی اضطراب استرس شدت درد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۱۲۰
مطالعه ی حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری کنترل درد بر کاهش عواطف منفی و شدت درد بیماران مبتلا به درد مزمن انجام شده است. بدین خاطر، پس از انتخاب 12 آزمودنی مبتلا به درد مزمن، آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه درمان شناختی-رفتاری درد و گروه کنترل (6 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش در یک دوره درمان 8 جلسه ای (هر هفته یک جلسه و هر جلسه به مدت 2 ساعت) و اعضای گروه کنترل در انتظار درمان قرار گرفتند. آزمودنی های هر دو گروه، یک بار پیش از آغاز دوره و بار دیگر در پایان دوره (حدوداً 2 ماه بعد)، مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس نتایج حاصل از تفاضل پیش آزمون و پس آزمون مربوط به دو گروه توسط مدل های آماری با هم مقایسه شدند. نتایج به دست آمده به طور کلی نشان داد که درمان شناختی- رفتاری باعث کاهش عواطف منفی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است.
۱۴.

تعیین عوامل روان شناختی مرتبط با ناتوانی جسمی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ناتوانی جسمی کمردرد مزمن عوامل روان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۵۸ تعداد دانلود : ۱۴۳۰
مقدمه: کمردرد مزمن یکی ازشایع ترین و چالش برانگیزترین جلوه های درد در افراد بزرگسال است. در این میان عوامل روان شناختی در ایجاد و تداوم ناتوانی جسمی و محدودیت عملکردی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن با اهمیت قلمداد شده اند. هدف این پژوهش تعیین عوامل روان شناختی مرتبط باناتوانی جسمی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن بود. روش: پژوهش حاضر دارای طرحی مقطعی و از نوع همبستگی بود که در آن 279 بیمار (81 مرد، 198 زن) واجد شرایط مبتلا به کمردرد مزمن بیش از3 ماه (با میانگین سنی 77/11 ± 77/44 سال) که به کلینیک تخصصی و فوق تخصصی جراحی اعصاب بیمارستان پورسینای شهرستان رشت مراجعه کرده بودند، به شیوه نمونه گیری غیر احتمالی و پیاپی انتخاب شدند. کلیه بیماران ابتدا پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و مرتبط با کمردرد را تکمیل نمودند و سپس توسط مقیاس ناتوانی رولند و موریس، مقیاس پیوسته بصری، مقیاس ترس از حرکت، خرده مقیاس فاجعه انگاری پرسشنامه راهبردهای مقابله، مقیاس افسردگی استانفورد و مقیاس خوداثربخشی درد مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل های همبستگی نشانگر ارتباط معنی دار بین ناتوانی جسمی با همه متغیرهای پیش بین بود. یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام نشان داد عوامل روان شناختی 52% از واریانس ناتوانی جسمی را تبیین می نماید. در مدل نهایی سطوح بالاتر باورهای خوداثربخشی، شدت درد، تحصیلات و ترس مرتبط با درد که حاصل از نمره مرکب مقادیر دو مقیاس فاجعه انگاری و ترس از حرکت بود، به طور معنی داری توانستند شدت ناتوانی جسمی را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد که قطع نظر از عوامل جمعیت شناختی رابطه ی نسبتاً قوی بین عوامل روان شناختی و ناتوانی جسمی وجود دارد. بنابراین متخصصان بالینی می بایست نسبت به اثرات قدرتمند باورهای خوداثربخشی، ترس مرتبط با درد، شدت درد و میزان آگاهی بیماران از بهداشت ستون فقرات خود در کاهش و مدیریت ناتوانی جسمی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن آگاه باشند. برخی دلالت های بالینی و رهنمودهای پژوهشی حاصل از این نتایج، جهت پیشگیری و کنترل ناتوانی جسمی در این بیماران مورد بحث قرار گرفته است.
۱۵.

معناداری بالینی تغییر در کارآزمایی های بالینی درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درد مزمن معناداری آماری معناداری بالینی شاخص تغییر پایا ضرایب بازآزمایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال شبه جسمی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی روانشناسی سلامت
تعداد بازدید : ۳۴۴۱ تعداد دانلود : ۱۴۱۵
مقدمه: در درمان های درد مزمن، معناداری تغییرات درمانی غالباً با به کارگیری روش های معناداری آماری انجام می شود. علیرغم اهمیت این روش ها، استفاده از آنها در تعیین اهمیت تغییرات درمانی با محدودیت های اساسی همراه است. پژوهشگران، با هدف غلبه بر این محدودیت ها، روش های معناداری بالینی را به منظور تعیین اهمیت بالینی تغییرات درمانی، پیشنهاد کرده اند. روش: از بیماران یک درمانگاه درد، 57 بیمار درد مزمن با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با فاصله 4 هفته، پرسشنامه خودکارآمدی درد، مقیاس های افسردگی، اضطراب، استرس، پرسشنامه چند وجهی درد، پرسشنامه ناتوانی جسمی و فرم کوتاه زمینه یابی سلامت را دو بار کامل کردند. ضرایب همبستگی پیرسون بین نمره های دوبار اجرا محاسبه شد و از آنها برای محاسبه شاخص تغییر پایا در سطح خودکارآمدی درد و شدت افسردگی 11 بیمار درد مزمن که با شیوه رفتار درمانی شناختی مورد درمان قرار گرفته بودند، استفاده شد. معناداری آماری تغییرات درمانی خودکارآمدی درد و افسردگی نیز با استفاده از آزمونt محاسبه شد. یافته ها: آزمون معناداری آماری حاکی از بهبود معنادار بیماران در سطح خودکارآمدی درد و افسردگی در پایان درمان در مقایسه با قبل از درمان بود. محاسبه شاخص تغییر پایا به عنوان یک شیوه تعیین معناداری بالینی تغییرات درمانی نشان داد که 9 بیمار در متغیر خودکارآمدی و 8 بیمار در متغیر افسردگی به حدی از تغییر که بتوان آن را از نظر بالینی معنی دار دانست، دست یافته اند. نتیجه گیری: در حالیکه روش های معناداری آماری اطلاعی در مورد پاسخ درمانی تک تک بیماران فراهم نمی آورد، استفاده از روش های معناداری بالینی می تواند نشان دهد که کدام بیمار توانسته است به سطحی از تغییر که بتوان آن را از نظر بالینی معنادار تلقی کرد، دست یافته است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان