امیر آغایلی

امیر آغایلی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

تحلیلِ اسطوره شناختی و روان شناختیِ برخی از اساطیر تواریخِ محلی؛ مطالعۀ موردی: متونِ تاریخ نگاری محلیِ اصفهان، خراسان و ایالاتِ ساحلی خزر تا قرنِ 9 ﻫ. ق(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کهن الگو اسطوره آغاز نمونه مینوی مرکز جاودانگی بازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۱۲۱
تاریخ های محلی با وجود تمایزات و ویژگی های مختصِ هر اثر، اشتراکاتِ شکلی و محتوایی درخور توجهی دارند؛ ازجمله اشتراکاتِ موضوعیِ تاریخ های محلیِ سنتی، وجودِ برخی روایاتِ اساطیری است و در رابطه با محلی است که دامنه جغرافیایی کتاب به آن محدود شده است . در این پژوهش تلاش خواهد شد تا با اطلاق و کاربستِ مقولات و مفاهیمِ اسطوره شناختی و روان شناختی، به معانی و مفاهیمِ ژرف تری در پسِ ظواهرِ این اساطیر دست یافت. مفاهیم و مقولاتی همچون کهن الگو، مرکز، نمونه مینوی، اسطوره آغاز، ناخودآگاهِ جمعی و... لایه هایی از معنا را از حجاب خارج می کند؛ زنجیره ها و شبکه هایی از معنا که غالباً معطوف به تقویتِ شکیبایی و تاب آوریِ شعله لرزانِ هستیِ انسان در برابرِ مرگ و نیستی است. در عینِ حال این اساطیر، کارکردهایی همچون ارائه سرمشق و الگو نیز ایفا می کنند. از چشم اندازِ فردی- در مقابلِ رویکردِ جمعیِ اشاره شده در عباراتِ فوق- و بر مبنای رویکردِ روانکاوانه نیز می توان این اساطیر را تحلیل کرد. از این منظر، مضمونِ بسیاری از این گزاره ها ذیلِ دو مقوله « تقدس » و « تشخص » طبقه بندی می شود. براساسِ نظریه تحلیلِ رفتارِ متقابل و به انضمامِ نظریه بازی ها، نیتِ ناخودآگاهِ نهفته در پسِ این قبیل اسطوره ها و مضامین، ایجادِ آرامش و تسکین از پیِ بازیِ «من برترم از تو» است. در این مقاله، با تمرکز بر تواریخِ محلی و با بهره گیری از مفاهیمِ نظریِ اسطوره شناسانه و روان شناسانه و با رویکردِ تحلیلی، موضوعِ مذکور بررسی شده است.
۲.

نقشِ «موضوع» در روشن ساختن مفهومِ «متنِ تاریخ نگارانه»(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: تاریخ نگاری متون تاریخی متون تاریخ نگارانه موضوعات تاریخی رخداد تاریخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳۸ تعداد دانلود : ۸۶۷
نبود تصویری روشن از چیستی «متنِ تاریخ نگارانه»، مفهوم سازی و نظریه پردازی در حوزه مطالعاتِ نظریِ دانش تاریخ را با دشواری هایی روبه رو ساخته است. این دشواری تا تشخیص مصادیق متن تاریخ نگارانه از سوی پژوهشگران حوزه تاریخ تاریخ نگاری دامن گسترانده است. به نظر می رسد برای یافتن راه برون رفت از این وضعیت، به الگویی از متون تاریخی نیاز داریم که با تکیه بر آن بتوان به مفهوم متن تاریخ نگارانه وضوح بخشید و به مدد آن، تشخیص مصادیق را ضابطه مند کرد. این نوشتار با چنین هدفی و با این پیش فرض سامان یافته است که گونه هایی از آثار مکتوب تاریخی در دست است که بر سر تلقیِ آن ها به عنوانِ متنِ تاریخ نگارانه، اجماعی نامصرح وجود دارد و بنابراین می توان آن ها را «متونِ الگو» نامید. بر اساس یافته های این مقاله «رخداد تاریخی» را می توان فصل مشترک موضوعات این دسته از متون و عنصر بنیادی متون تاریخ نگارانه و ملاک تشخیص مصادیق شمرد. بر اساس تعریفی که از «رخداد تاریخی» در متن مقاله ارائه شده است، موضوعاتِ متونی همچون طبقات، سفرنامه، زندگی نامه، انساب و مزارات یک موضوع غیرتاریخی است و در نتیجه، ماهیتِ این آثار، متفاوت از ماهیت متون تاریخ نگارانه ارزیابی شده است.
۳.

آشفتگی در مفهومِ ""متنِ تاریخنگارانه"" و نقشِ حیث التفاتی در ایضاحِ این مفهوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حیث التفاتی متنِ تاریخنگارانه متونِ الگو

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تاریخ گروه های ویژه منابع و کلیات
  2. حوزه‌های تخصصی تاریخ گروه های ویژه تاریخ نگاری
تعداد بازدید : ۸۸۵ تعداد دانلود : ۴۲۳
عدمِ وجودِ تصوری روشن از مفهومِ ""متنِ تاریخنگارانه""، نظریه پردازی و مفهوم سازی را در حوزه ی نظریِ تاریخ و شعبات آن، دچارِ صعوبت نموده است. این معضل همچنین، پژوهشگرانِ حوزه ی تاریخِ تاریخنگاری را در تشخیص و بررسیِ مصادیقِ متونِ تاریخگارانه، درگیرِ اشکال و تشتت کرده است. برای پاسخگویی بدین مشکل، این گونه فرض شد که گونه هایی از آثارِ مکتوب موجود است که بر سر تلقیِ آنان به عنوانِ متنِ تاریخنگارانه، اجماعی نامصرح وجود دارد. این آثار، ""متونِ الگو"" نامیده شدند. سپس کیفیتِ معیارِ حیث التفاتی در این متون، ملاکِ بررسیِ هویتِ منابع قرار گرفت. برخی مقتضیاتِ تاریخی و همچنین آموزه های فلسفه علم، توجیه کننده ی به کارگیریِ معیار حیث التفاتی در این نقش می باشند. حیثِ التفاتی و کیفیتِ این معیار(مؤلفه) در متونِ الگو، بدین گونه است؛ حیث التفاتی، متناظر با ذهنیتِ محقق از مسئله و چگونگی معرفت بخشی بدان تلقی شد؛ مسئله ی مورخ، کشفِ چگونگیِ رخ دادنِ یک رویداد و پاسخ، تبیین و توجیهِ این مسئله، در بازنماییِ رخداد، در قالبِ روایتی تاریخی تلقی گردید. کیفیتِ حیث التفاتی، در متونی همچون طبقات، اموال،خراج، سفرنامه، زندگینامه، انساب و مزارات، متفاوت از متونِ تاریخگارانه و نتیجتاً هویتِ این آثار، ناهمسان با متون تاریخنگارانه ارزیابی شد.
۴.

بررسی و تحلیل ماهیت و نقش سیاسی وزارت دربار در عصر پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاه نخبگان سیاسی وزارت دربار نظام سیاسی پهلوی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم سیاسی
  2. حوزه‌های تخصصی تاریخ گروه های ویژه تاریخ فرهنگی-اجتماعی-اداری ایران
تعداد بازدید : ۱۹۵۰ تعداد دانلود : ۷۵۹
در اکثر مقاطع دوران حکومت پهلوی دوم، نظام سیاسی به منظومه ای بدل گشته بود که شاه در مرکزیت آن، تأثیرگذارترین عامل تولید و توزیع قدرت بود. وزیر دربار در چارچوب وظایف قانونی و گاه فراقانونی، با فراهم ساختن زمینه ی ارتباط و تعامل شاه با سایر کارگزاران سیاسی ، یکی از اصلی ترین اهرم های شاه در ایجاد و حفظ نظام مزبور بود. نقش و کارکرد اصلی وزارت دربار، در قالب کنش های وی در ایجاد ارتباط میان کارگزاران سیاسی جلوه گر بود. در این ارتباطات، وزارت دربار با مرتبط ساختن شاه با سایر رئوسِ هندسه ی سیاسی نظام، نقش قابل توجهی در شکل گیری ارتباط میان بازیگران سیاسی ایفا می نمود. به دلیل همین تماس های مستمر و ارتباطات ریشه دار میان شاه و وزیر دربار، پدیده ی جابجایی پیاپی میان متصدیانِ مناصب نخست وزیری و وزارت دربار پدید می آید. از همین روی، این نوشتار مخاطب را در درک و کسب شناختی عمیق ترِ از نظام پهلوی دوم و نظام های مشابه یاری می نماید، اهمیت و لزوم پژوهش مزبور را منعکس می سازد. بررسی منطق حاکم بر روابط وزیر دربار ، شاه و سایر کارگزاران سیاسی ضمن کمک به درکِ جایگاه بی بدیل و کار ویژه ها ی خاص وزارت دربار، کارکرد و کنش ها ی متقابل اجزای سیاسی جامعه ی پهلوی را پدیدار می سازد. بررسی تحولات عرصه ی قدرت وزرای دربار، به آشنایی با منطق توزیع و تولید قدرت و اقتدار در رژیم های مشابه منجر می شود. این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی، اسنادی و با محوریت استفاده از منابع کتابخانه ای در پی تحلیل ماهیت و نقش سیاسی وزارت دربار می باشد.
۵.

بررسی و نقد تاریخ نگاری محلی اصفهان از آغاز تا سده هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اصفهان تاریخ نگاری محلی تاریخ محلی دینی تاریخ محلی دنیوی سپاهان اصبهان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی تاریخ محلی
  2. حوزه‌های تخصصی تاریخ گروه های ویژه تاریخ نگاری
تعداد بازدید : ۱۸۲۹ تعداد دانلود : ۷۲۳
اصفهان در دوره اسلامی تا سدهی هفتم از مراکز تمدنی است که از سنت محلی نگاری قابل توجهی برخوردار بوده است. در این مقاله مکتوبات محلی نگاری اصفهان در دو شاخهی تاریخ نگاری محلی؛ یعنی نگاشتن کتب تاریخ محلی دنیوی و دینی، به لحاظ کمی و کیفی مورد بررسی قرار گرفته است. کتب بازمانده از دستبرد حوادث و همچنین اشارات و نقل قول هایی که از کتب مفقوده، در کتاب های دیگر باقی مانده است، روی هم رفته، مجموعه ای است از آنچه از تاریخنگاری محلی باقی مانده است. با مطالعه و تحلیل این مجموعه، الگوواره ای شکلی و محتوای در هر کدام از دو گونه ی محلی نگاری جلوه گر می شود. با مقایسه مجموعه موجودِ محلی نگاری اصفهان با مجموعه محلی نگاری موجودِ سایر نقاط ایران و با بهره گیری از مدل های مستخرج از آن، می توان به تحلیل چارچوبه محتوایی و ساختاری کتب تاریخ محلی اصفهان اقدام نمود. با استفاده از این تحلیل مشخص شده که هر یک از دو گونه تاریخنگاری محلی اصفهان، ضمن برخورداری از ممیزات و ویژگی های خاص خود، تا حد زیادی تابع سنت محلی نگاری رایج در سایر نقاط ایران است.
۶.

اصلاحات ارضی و تاثیر آن بر رشد گفتمان اسلام شیعی در ایران

کلیدواژه‌ها: پهلوی اصلاحات ارضی گفتمان اسلامی گفتمان مدرن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ تشیع
تعداد بازدید : ۱۵۷۷ تعداد دانلود : ۹۶۹
پهلوی دوم برای تعمیق روابط خویش با طبقات اجتماعی و جلوگیری از گرایش طبقات پایین به کمونیسم شوروی دست به اصلاحات ارضی در ایران زد. این اصلاحات، نتایجی که شاه از آن انتظار داشت یعنی تحکیم حاکمیت او در ایران را به همراه نداشت. اصلاحات ارضی و سیاست های مدرنیزاسیون شاه همواره تحت الشعاع عدم مشروعیت او بعد از کودتای سال 1332 قرار داشت و با استقبال چندانی مواجه نشد. سیاست های مدرن شاه، بدون درکی مناسب از بسترهای سنتی جامعه ی ایرانی صورت پذیرفت و آرزوی تاریخی ایرانیان برای تحقق گفتمان مدرن با ناکامی مواجه گشت. عدم تحقق آمال تاریخی ایرانیان در تحقق گفتمان مدرن در جامعه ی سنتی ایران موجب رشد گفتمان نوینی گشت که متکی بر بازخوانی ادبیات شیعی و برداشتی مدرن و شاید التقا طی از سنت های دینی بود. اصلاحات ارضی و فروپاشی ساختار طبقاتی ایران، آغازی بر رشد گفتمان اسلامی در ایران بود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان