محمدرضا نائینیان
مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
رابطه صمیمیت و رضایت جنسی با سلامت عمومی و بهزیستی شخصی: بررسی تفاوت های جنسیتی و سنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
نویسنده:
محمدرضا نائینیان امیر نیک آذین
کلیدواژهها: سلامت عمومی رضایت جنسی رضایت زناشویی صمیمیت جنسی بهزیستی شخصی بدکارکردی جنسی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه صمیمیت و رضایت جنسی با سلامت عمومی و بهزیستی شخصی در افراد دارای بدکارکردی جنسی با تأکید بر تفاوت های جنسیتی و سنی بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زوجین دارای مشکلات جنسی مراجعه کننده به کلینیک سلامت خانواده بیمارستان شهید مصطفی خمینی تهران تشکیل داد. تعداد 88 نفر (43 نفر مرد و 45 نفر زن) به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. در این پژوهش از شاخص ارتباط جنسی، مقیاس صمیمیت جنسی زوجین، پرسش نامه سلامت عمومی- 12 (12-GHQ یا General health questionnaire-12) و شاخص بهزیستی شخصی بزرگ سالان (A-PWI یا Personal wellbeing index–adult) به منظور جمع آوری اطلاعات استفاده شد.
یافته ها: در مردان Libido پایین و در زنان Vaginismus دارای بیشترین فراوانی بود. بین صمیمیت و رضایت جنسی در مردان همبستگی قوی و معنی دار و در زنان همبستگی متوسط و معنی دار وجود داشت. صمیمیت جنسی پیش بینی کننده معنی دار سلامت عمومی در زنان و بهزیستی شخصی در هر دو جنس بود، در حالی که رضایت جنسی نتوانست سلامت عمومی و بهزیستی شخصی را در هر دو جنس پیش بینی کند. بین مردان و زنان در هیچ یک از متغیرهای صمیمیت و رضایت جنسی، سلامت عمومی و بهزیستی شخصی تفاوت معنی دار وجود نداشت. همچنین افراد بیشتر از 30 سال صمیمیت جنسی کمتری نسبت به افراد کمتر از 30 سال داشتند.
نتیجه گیری: صمیمیت جنسی در زنان بیشتر وضعیت سلامتی و در مردان بیشتر بهزیستی شخصی را تحت تأثیر قرار داده است.
بررسی رابطه ی ساده و چندگانه ی برون گرایی و سرسختی روان شناختی با شادکامی در بین دانشجویان با توجه به جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
کلیدواژهها: برون گرایی شادکامی سرسختی روان شناختی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: به دلیل اهمیت و پیامدهای مثبت شادکامی در بهبود زندگی فردی و اجتماعی انسان، تلاش برای شناخت هر چه بهتر شادکامی و همبسته های آن، و نیز ارتباط آن با متغیرهای گوناگون مورد توجه روان شناسان بسیاری واقع شده است. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه-ی ساده و چندگانه ویژگی های برون گرایی و سرسختی روان شناختی با شادکامی در بین دانشجویان دانشگاه شاهد بوده است. پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. روش: جامعه آماری این تحقیق همه دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی شاغل به تحصیل در سال 90_1389 دانشگاه شاهد را در بر می گرفت که تعداد 294 دانشجو به شیوه ی نسبتی از جامعه فوق به عنوان نمونه برای مطالعه انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه، از پرسشنامه شخصیت 5 عاملی نئو، پرسشنامه سرسختی روان شناختی یانگ و گولت و پرسشنامه شادکامی آکسفورد استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون به روش همزمان و تحلیل واریانس بیانگر آن بوده است که بین متغیرهای برون گرایی و سرسختی روان شناختی با شادکامی ارتباط مثبت معنی دار وجود داشت.همچنین مشاهده شد که متغیرهای برون گرایی و سرسختی روان شناختی سهم قابل توجهی از واریانس شادکامی را در نمونه ی دانشجویی تبیین نمودند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که متغیر برون گرایی و سرسختی توانایی پیش بینی درصد قابل ملاحظه ای از واریانس شادکامی را داشتند که از میان این دو متغیر نیز برون گرایی نسبت به سرسختی قدرت تبیین کنندگی بیشتری داشت؛ در عین حال سهم برون گرایی و سرسختی روان شناختی در تبیین واریانس شادکامی در زنان و مردان متفاوت و در میان زنان دارای قدرت تبیین بیشتری بود.نتایج این پژوهش با برخی یافته ها همسو بود و به نظر می رسد که همانگونه که برونگرایی و سرسختی با عاطفه ی مثبت ارتباط دارد می تواند شادکامی را نیز تبیین نماید.
اثربخشی توان بخشی شناختی بر توجه و بازداری پاسخ دانش آموزان نارسانویس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
767 - 784
کلیدواژهها: توان بخشی شناختی توجه بازداری پاسخ دانش آموزان نارسانویس
حوزه های تخصصی:
زمینه: توجه و بازداری پاسخ از مشکلات دانش آموزان نارسانویس هست که به درمان آن توجه چندانی نشده، لذا نیازمند مداخلات روانشناختی جدید از جمله توان بخشی شناختی است.
هدف: مطالعه حاضر باهدف تعیین اثربخشی توان بخشی شناختی بر توجه و بازداری پاسخ دانش آموزان نارسانویس انجام شد.
روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دوره پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه دوم و سوم ابتدایی مبتلابه اختلال نارسانویسی منطقه 15 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از مدارس عادی به مرکز مشاوره شرق ارجاع داده شده بودند. 14 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند؛ و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند و به پرسشنامه های تشخیصی نارسانویسی یعقوبی و همکاران (1400)، آزمون توجه انتخابی، تمرکز و تلاش مندی بریکن کمپ (2002) و آزمون برو- نرو هافمن (1984) پاسخ دادند. سپس گروه آزمایش به مدت ۱0 جلسه 60 دقیقه ای برنامه آموزش توان بخشی توجه و حافظه آرام نجاتی (1397) را دریافت کردند، ولی برای گروه گواه فقط آموزش های مدرسه ارائه شد. بعد از جلسات آموزش پس آزمون اجرا شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش توان بخشی شناختی بر بهبود توجه و بازداری پاسخ دانش آموزان نارسانویس در مقایسه با گروه گواه مؤثر بود و این نتایج در دوره پیگیری تداوم داشت (0/01 >P).
نتیجه گیری: آموزش توان بخشی شناختی با ایجاد محیط جذاب آموزشی می تواند به عنوان یک درمان مکمل در کنار مداخلات آموزشی دیگر برای افزایش توجه و بازداری استفاده شود.