این مقاله به بررسی استراتژی ها و تحولات عمرانی در برنامه پنجم دوره پهلوی (1356-1352) می پردازد و به ویژه بر فصل عمران و نوسازی روستایی تمرکز دارد. در این برنامه، هدف اصلی توسعه زیرساخت های عمرانی در مناطق روستایی بود که شامل ایجاد حوزه های عمرانی، اجرای پروژه های زیرساختی و آموزشی، ارتقای مهارت ها و دانش روستاییان و بهبود شرایط زندگی آنان می شد. در این راستا، مقاله به تحلیل جایگاه عمران و نوسازی روستایی در برنامه پنجم می پردازد و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به دو سؤال کلیدی پاسخ می دهد: نخست آنکه مهم ترین اهداف و راهبردها برای عمران و نوسازی روستایی در این برنامه چه بود؟ و دوم، مهم ترین چالش های اجرایی این برنامه چه بودند؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که راهبردهای اصلی این برنامه شامل ایجاد زیرساخت های لازم برای توسعه روستاها، تأمین آب آشامیدنی، بهبود بهداشت و درمان و ایجاد تأسیسات فرهنگی و آموزشی و برنامه ریزی برای ایجاد حوزه های عمران روستایی به منظور تسهیل در اجرای پروژه های عمرانی و توسعه ای در مناطق بود. در نقطه مقابل، ابهام در سیاست ها و خط مشی های اجرایی، عدم تعریف دقیق از مفاهیم شهر و روستا، ضعف در مبانی تصمیم گیری برای تخصیص منابع مالی و عدم هماهنگی در اجرای پروژه های عمرانی، از جمله عواملی بودند که مانع از دستیابی به موفقیت های مورد انتظار در حوزه عمران روستایی در برنامه پنجم عمرانی شده بودند. علاوه بر این، مقاله به بررسی تأثیرات اجتماعی و اقتصادی این برنامه بر زندگی روستاییان نیز می پردازد و تلاش می کند تا با تحلیل داده های موجود، تصویری جامع از چالش ها و موفقیت های این دوره ارائه دهد. این بررسی می تواند به عنوان یک منبع ارزشمند برای پژوهش های آینده در زمینه توسعه روستایی و برنامه ریزی های عمرانی مورد استفاده قرار گیرد.