«فلسفه منطق» مانند دیگر فلسفه های مضاف از جمله دانش های نوپایی است که خاستگاه آن به عنوان دانشی مستقل، مغرب زمین است. منطق به عنوان یکی از قدیمی ترین دانش ها در تمدّن اسلامی، معمول و بالیده بوده است. مقایسه قدمت طولانی دانش منطق و نوپا بودن فلسفه منطق، این پرسش را پدید می آورد که آیا حکمای منطق اسلامی، منطق را بریده از فلسفه آن طرح و بحث کرده اند یا مسائل منطق اسلامی ناظر بر فلسفه مضاف متناسب خود -هرچند پنهان و غیرمدون- طرح و بحث شده است و منطق دانان اسلامی نیز در تُراث منطق اسلامی، به مباحثی پرداخته اند که امروزه جزء مسائل فلسفه منطق می دانیم؟ پاسخ به این پرسش افزون بر آنکه مسائل «فلسفه منطق اسلامی» را مسائلی ریشه دار و باسابقه معرفی می کند، تولید فلسفه های مضاف را سرعت می بخشد. از سوی دیگر توجه به این پیشینه، زمینه ساز روش شناسی حکمای اسلامی در مسائل فلسفه مضاف خواهد بود. در این مقاله، تعاریف مطرح شده درباره «فلسفه منطق اسلامی» نقد و بررسی شده و سپس با روش تحلیلی به چهار مسئله از مسائل فلسفه منطق اشاره گردیده است. در نهایت، با ارائه اقوال و نظراتی که منطقیّون درباره این مسائل بیان کرده اند، پیشینه داشتن این مباحث در تُراث منطق اسلامی اثبات شده است.