آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۰

چکیده

مقدمه و اهداف: اوراق مرابحه یکی از انواع اوراق بهادار اسلامی است. دولت جمهوری اسلامی ایران نیز جهت تأمین مالی خود از این اوراق استفاده می نماید. براساس تعریفی که در دستورالعمل انتشار اوراق مرابحه آمده است، اوراق مرابحه، اوراق بهادار با نام قابل نقل و انتقالی است که نشان دهنده مالکیت مشاع دارنده آن در دارایی مالی (طلب) است که براساس قرارداد مرابحه حاصل شده است. تفاوت اصلی اوراق مرابحه عام با مرابحه عادی در آن است که کالاها یا خدماتی که بانی قصد خرید آن ها را دارد، از قبل تعیین نمی شود و از نهاد واسط نیز استفاده نمی شود. با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای انواع مدل های شناورسازی نرخ در اوارق مرابحه را بررسی کردیم و آن ها را از جنبه ی فقهی بررسی کردیم و از جنبه عملیاتی بر معیارهایی که پیش تر ذکر کردیم، تطبیق دادیم. در انتها جهت سنجش این مدل ها از دو گروه کانونی استفاده شد. گروه کانونی اول جهت سنجش جنبه های عملیاتی مدل ها و گروه دوم جهت سنجش فقهی مدل ها تشکیل شد و نتایج آن در مقاله منعکس شد. در این مقاله در پی آن هستیم که مدلی مناسب جهت شناورسازی نرخ بازدهی در اوراق مرابحه ارائه دهیم.ثابت بودن نرخ سود یکی از چالش های جدی اوراق مرابحه عام است که موجب کاهش جذابیت آن شده است. در سال های اخیر و به دلیل تورم های بالا و نیز نوسانات در نرخ سود اوراق، ریسک خرید اوراق افزایش پیدا کرده است و درنتیجه، تقاضای مناسبی برای اوراق وجود ندارد. پرداخت سود بر مبنای یک شاخص (مانند نرخ سود بازار بین بانکی یا تورم) می تواند ریسک خرید این اوراق را کاهش دهد. در سایر کشورها دولت ها جهت بهبود تقاضا برای اوراق خود و اعمال سیاست های پولی خود از اوراق با نرخ شناور استفاده می کنند.روش پژوهش: در این راستا ابتدا با استفاده از نظرات خبرگان و مطالعه تجربه سایر کشورها، معبارهای ارزیابی مدل مناسب برای شناور سازی بازدهی اوراق مرابحه را استخراج کردیم. این معیارها عبارت بودند از: امکان استفاده برای خدمات، کالاهای مصرفی و کالاهای سرمایه ای، امکان استفاده از تمامی وجوه جمع آوری شده ناشی از انتشار اوراق، مقبولیت فقهی، امکان پیوند دادن بازده اوراق با شاخص های متفاوت.نتایج: مدل های طراحی شده جهت شناور سازی بازده در اوراق مرابحه به چهار دسته تقسیم بندی شدند که عبارت بودند از: مدل های مبتنی بر تعدیل در بدهی، مدل های مبتنی بر معامله تدریجی، پرداخت سود مازاد در قالب هدیه و استفاده از صندوق سرمایه گذاری.در مدل های تعدیل در بدهی سه مدل طراحی و بررسی شد که عبارت بودند از: تعدیل در قرارداد، استفاده از راهکار تخفیف و شرط جبران تورم. در این مدل ها بدهی دولت به سرمایه گذاران تعدیل می شود و هرکدام از روش ها این مدل با روش متفاوتی اجرا می شود.تعدیل در قیمت قرداد به معنای تعدیل در قیمت نسبه در قرارداد مرابحه است. این روش هرجند از لحا جنبه های عملیاتی مدلی کارآمد است اما به لحاظ فقهی مورد تأیید فقها نیست. راهکار تحفیف به لحاظ فقهی قابلیت اجرا دارد اما مشکل این است که اگر شاخص مرجع افزایش زیادی داشته باشد، دیگر امکان پرداخت سود به سرمایه گذار مبتنی بر شاخص مرجع وجود نخواهد داشت.شرط جبران تورم نیز طبق بررسی فقهی مورد تأیید عموم فقها نیست و اشکالات متعددی بر آن وارد است با بررسی های انجام شده نظر مختار جایزنبودن جبران قبل از سررسید به مقتضایِ قاعده اقدام و لزوم جبران بعد از سررسید است. همچنین با این روش تنها می توان اوراق مرابحه ای داشت که در آن بازدهی مبتنی بر تورم باشد.در مدل های مبتنی بر معامله تدریجی سه مدل طراحی شدند که عبارت بودند از: مرابحه تدریجی، سلف و مرابحه و مرابحه و عاریه مضمونه.مدل مرابحه تدریجی بانی به وکالت از دارندگان اوراق مواد اولیه موردنیاز بانی را به صورت نقدی از تولیدکننده خریداری کرده و با درنظرگرفتن سود معین به بانی به صورت نسیه می فروشد. به جای آنکه همه مواد اولیه موردنیاز را به صورت یکجا خریداری کند و به صورت یکجا به بانی بفروشد، می تواند در چند مرحله و با فواصل زمانی مشخصی (مثلاً هر شش ماه یک بار) در قالب چند عقد بیع، مواد اولیه موردنیاز بانی را تهیه کند. دراین صورت در هر مرحله متناسب با نرخ تورم و نرخ سود روز موجود در بازار ثانویه اوراق، ثمن معامله تعیین می شود و ازاین رو، سود اوراق مرابحه متغیر خواهد شد.در مدل سلف و مرابحه بانی به وکالت از دارندگان اوراق ابتدا تمام دارایی موردنیاز بانی در طول دوره انتشار را در چند عقد سلف مستقل خریداری می نماید و در فواصل زمانی تعیین شده کالا را به وی می فروشد. قیمت فروش کالا در بیع دوم متناسب با نرخ مرجع تعیین خواهد شد.در مدل مرابحه عاریه مضمونه، بانی درابتدا تمامی کالا را به وکالت از سرمایه گذاران خریداری می کند. این کالا به صورت عاریه نزد بانی باقی خواهد ماند. در مواعد پرداخت میزان مشخصی از کالای مدنظر را با قیمت مشخص به وکالت از سرمایه گذاران به صورت بیع مرابحه تملیک می کند و بقیه را به صورت عاریه مضمونه در اختیار بانی می ماند. تا اینکه درانتهای قرارداد کل کالا به طورکامل به تملک بانی درآید.این مدل ها هرچند به لحاظ فقهی صحیح هستند اما پیچدگی های زیادی در اجرا دارند که عملاًاستفاده از آن و نظارت بر اجرای صحیح آن را با مشکل مواجه می کند.مدل سوم، پرداخت سود مازاد در قالب هدیه بود. در این روش بانی در ابتدا وجوه را جمع آوری کرده و به وکالت از مردم، کالاها و خدمات موردنظر خود را خریداری می نماید و سپس آنها را در قالب بیع مرابحه به صورت نسیه به خود می فروشد. نرخ مرابحه کالاها و خدمات در این اوراق نرخ پایه است و جهت پرداخت سود به سرمایه گذار بانی افزون بر پرداخت اقساط مرابحه متعهد است که مابه التفاوت نرخ مرابحه و شاخص موردنظر را به سرمایه گذاران هدیه دهد. پیش تر کمیته فقهی سازمان بورس و اوراق بهادار تعدیل افزایش بدهی پیمانکاران به دولت را در اسناد خزانه اسلامی براساس یک شاخص معین، در قالب حسن وفا و تکلیف قانونی صحیح دانسته بود. مطابق این مصوبه می توان در اوراق مرابحه مصون از تورم نیز سود مازاد از باب حسن وفا و با تکلیف قانونی مطابق شاخص موردنظر به سرمایه گذاران پرداخت شود. با بررسی این مدل سوم به نتیجه رسیدیم که این مدل به لحاظ فقهی با مشکلی مواجه نیست و همچنین تمامی معیارهایی که جهت کارآیی را دارد.در مدل آخربانی پس از جمع آوری وجوه از سرمایه گذاران به وکالت از آنها، با بخشی از وجوه کالاها و خدمات خود را خریداری کرده و با مبلغی بیشتر به خود می فروشد. بخشی از منابع را در عملیات مرابحه به کار می گیرد و بخشی دیگر را در یک صندوق سرمایه گذاری می کند که تحت مدیریت بانی است. نرخ در عملیات مرابحه همان نرخ پایه در اوراق شناور است. بانی موظف است در هر دوره پرداخت مابه التفاوت نرخ مرابحه و شاخص مرجع را از صندوق خود پرداخت نماید. این مدل هرچند به لحاظ فقهی با مشکلی روبرو نیست، اما تمامی وجوه از همان ابتدا در اختیار دولت قرار نخواهد گرفت. همچنین اجرای این مدل با پیچیدگی همراه است.بحث و نتیجه گیری: برای انتخاب بهترین مدل برای شناورسازی نرخ سود در اوراق مرابحه عام دولتی از دو گروه کانونی استفاده شده است. در گروه کانونی اول که به منظور بررسی جنبه های اجرایی آن بود، مدل های پرداخت سود مازاد در قالب هدیه و تعدیل در قرارداد از جهت جنبه های اجرایی مناسب تشخیص داده شد. در گروه کانونی دیگری که تشکیل داده شد، تعدیل در قرارداد از جنبه های فقهی تأیید نشد. درنهایت، روش پرداخت سود مازاد در قالب هدیه به عنوان مکانیسم مناسب شناورسازی نرخ سود تأیید شد.

Designing an Appropriate Model for Issuing General Murabaha Sukuk with Floating Rates

Introduction and Objectives: Murabaha sukuk (Sukuk al-murabaha) is a type of Islamic financial instrument used by the government of the Islamic Republic of Iran for various financial purposes. According to the definition provided in the guideline of issuance on Murabaha, these sukuk serve as securities that represent ownership of debt acquired through a Murabaha contract. A key difference between general Murabaha and standard Murabaha is that, in general, Murabaha, the goods or services intended for purchase are not acquired in advance and are not facilitated by the  financial institution.The consistency of profit presents a significant challenge in evaluating general Murabaha, which reduces its appeal. In recent years, high inflation rates and fluctuations in interest rates have increased the demand for capital, making it unsuitable for available resources. Paying interest based on a market index (such as the interbank rate or inflation) canlead to inflated purchasing rates. In contrast, governments in other countries have adopted fixed-rate purchases to improve their performance and implement monetary policies.Research Method: The goal of this article is to identify a suitable model for determining the yield rate in Murabaha transactions. To achieve the paper's objective, the study first identified parameters for evaluating suitable models through expert opinions and an analysis of international practices. The indicators identified included applicability for services, consumer goods, and capital goods; the potential for utilizing all funds generated from sukuk issuance; Shariah acceptability; and the ability to link returns with various indices. Based on these indicators, we evaluated our models.This study utilizes library research to explore different flotation models for Murabaha sukuk, analyzing them from both Shariah and operational perspectives, and aligning them with established criteria. Two focus groups were formed to assess these models: the first concentrated on operational aspects, while the second focused on Shariah onsiderations.Results: The proposed models for floating returns in Murabaha sukuk were categorized into four groups: models based on debt adjustment, models based on gradual transactions, excess interest payments in the form of gifts, and utilization of investment funds.Considering the adjustment models, three specific approaches were designed and analyzed: adjustment within the contract, application of a discount method, and inflation compensation conditions. In these models, Investors' debt is adjusted based on the index.Adjustment within the contract refers to modifying the price ratio in the Murabaha contract. While this method is operationally efficient, it has not received favorable evaluations from scholars. The discount solution is applicable in the Sharī'ah perspective; however, significant increases in the index may hinder the ability to pay interest according to the capital reference index.Scholars have noted that the inflation compensation condition has not been widely endorsed and has faced numerous challenges. Investigations indicated that our view supports pre-due compensation based on the principle of action and the necessity of post-due compensation. Furthermore, this approach allows for transactions only when the return exceeds inflation.In the gradual transaction models, three distinct frameworks were identified: gradual Murabahah, Salaf and Murabaha, and Murabaha with guaranteed loans.In the final profit model, the originator procures the necessary raw materials on behalf of the investors and sells them on credit, incorporating a predetermined profit margin. This model allows for bulk purchasing of materials, with pricing determined by prevailing inflation rates and daily interest rates in the secondary bond market, facilitating profit negotiations.The Salaf and Murabaha model involves the originator acquiring all assets as a proxy from the original owners over multiple independent sukuk, subsequently selling the goods at specified intervals. The sale price in the second transaction is determined by a reference rate.In the Murabaha with guaranteed loans model, the originator initially purchases all goods as a proxy from investors. These goods remain on loan with the buyer, who, at payment intervals, acquires a specified quantity at an agreed price through a Murabaha sale, with the remainder provided as a secured loan. Ultimately, the buyer gains full ownership of the product by the end of the contract.Although these models are Shariah-compliant, their practical implementation is fraught with complexities that hinder effective execution and monitoring.The third model involves paying excess interest in the form of a gift. In this scenario, the originator collects funds, purchases desired goods and services and subsequently sells them on credit to themselves in a mutually beneficial transaction. The Murabaha rate for these goods is set at the base rate, with the originator committing to compensate investors for the difference between the Murabaha rate and the target index, in addition to regular Murabaha installments. Previously, the Shariah Committee of the Securities and Exchange Organization recognized the adjustment of contractors' debts to the government based on a specific index as a matter of good faith and legal obligation. Consequently, in inflation-proof Murabaha sukuk, excess interest may be disbursed to investors by legal obligations tied to the designated index. This model has been evaluated and found to pose no Shariah issues, meeting all efficiency criteria.In the last model, after gathering funds from investors, the originator purchases goods and services on their behalf, selling them at a higher price. Part of the resources are utilized for Murabaha operations, while the remaining funds are invested in a managed fund. The Murabaha rate mirrors the base rate in floating sukuk, with the originator required to cover the difference between the Murabaha rate and the reference index during each payment period. Although this model does not present legal challenges, it suffers from the limitation of not securing all funds for the government upfront, alongside complications in its execution.Discussion and Conclusion: Two focus groups were convened to identify the optimal model for interest rate flotation in government sukuk. The first group, which focused on implementation aspects, recognized the models of excess interest payments in the form of gifts and contract adjustments as suitable. However, the second group, which evaluated Shariah aspects, did not endorse the contract adjustment model. Ultimately, the method of paying excess interest as a gift was affirmed as an appropriate mechanism for floating interest rates.

تبلیغات