اقتضائات نظم اقتصاد سیاسی در الگوی حکمرانی
آرشیو
چکیده
جمهوری اسلامی ایران، نظامی است که در قالب الگوهای کلاسیک اقتصاد سیاسی قابل دسته بندی نبوده و فهم منطق رفتار داخلی و خارجیِ آن در چارچوب های نظری متعارف با دشواری هایی روبروست. این پژوهش به دنبال ارائه الگویی مفهومی در فهم ماهیت نظم سیاسی و محرک های رفتاری در جمهوری اسلامی است و این الگوی مفهومی را ذیل سنت نظری اقتصاد سیاسی جستجو می کند. بلاتکلیفی در روابط بنیادین میان نهادهای دولت، بازار و جامعه مدنی، نظم اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی را به شکلی سامان داده است که در عین ناسازگاری با انواع نظم های کلاسیک لیبرالیستی، سوسیالیستی، فاشیستی و کمونیستی، عناصری از هر یک از این نظم ها را در خود دارد. این بلاتکلیفی ریشه در حضور هم زمان دو مبنای فلسفیِ متعارض در باب چیستی و کارکردهای دولت دارد که در رویکردهای اندامواره و ابزاری مفهوم پردازی می شوند و این دو مبنای فلسفی متعارض، در وجودِ هم زمانِ ساختارهای موازی و سلسله مراتبی از نقش های اجتماعی متعارض تعیّن یافته است. علاوه بر این، ماهیت رانتیر دولت در ایران، به عنوان متغیری میانجی، امکان تعدیل و اصلاح در این نظم اقتصاد سیاسی را تضعیف نموده است. در این پژوهش الگوی مفهومی مناسب در فهم این نظم اقتصاد سیاسی در قالب سازه مفهومی «شبه سرمایه داری رانتیر» مفهوم پردازی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد بلاتکلیفی در روابط نهادی میان دولت و بازار که ریشه در ترکیب دو فلسفه متعارض در خصوص چیستی و نقش این نهادها دارد در کنار تاثیر میانجیِ ماهیت رانتیر دولت بر این بلاتکلیفیِ ساختاری، به کژکارکردی نهادهای دولت و بازار در جمهوری اسلامی ایران منجر شده است و اقتضائات این کژکارکردی در تمامی زیرشاخص های الگوی حکمرانی پیامدهای خاص خود را داشته است.The requirements of political economy in governance
political economy of Islamic Republic of Iran cannot be classified in classical patterns and understanding the logic of itsPolitical economy of Islamic Republic of Iran cannot be classified in classical patterns and understanding the logic of its internal and external behavior in conventional theoretical frameworks faces difficulties. This research presents a conceptual model to understanding the essence of political order and behavioral drivers in the Islamic Republic and searches for this conceptual model under the theoretical tradition of political economy. Uncertainty in the fundamental relations between the institutions of the state, the market and the civil society has organized the political economy order of the Islamic Republic in a way that, while being incompatible with all kinds of classical liberal, socialist, fascist and communist orders, elements of each of these orders are obvious. This uncertainty is rooted in the simultaneous presence of two conflicting philosophical bases regarding the nature and functions of the state, which are conceptualized in organic and instrumental approaches, and these two conflicting philosophical bases are in the simultaneous existence of parallel and hierarchical structures of Conflicting social roles have been determined. In addition, the rentierism as a mediating variable, has weakened the possibility of adjustment and reform in this political economy system. In this research, a suitable conceptual model for understanding this order of political economy has been conceptualized in the form of the conceptual structure of "rentier pseudo-capitalism". The results of the research show that the indecisiveness in the institutional relations between the government and the market, which is rooted in the combination of two conflicting philosophies regarding the nature and role of these institutions, along with the mediating effect of the rentier nature of the government on this structural uncertainty, leads to the malfunctioning of government and market institutions in the republic. Islamic Iran has led and the requirements of this dysfunction have