تحلیلی جامع از اثر جهانی شدن بر آلایندگی محیط زیست در ایران با تأکید بر ابعاد سه گانه و اجزای دوگانه (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
گسترده معرفی: در دهه های اخیر، صنعتی شدن کشورها یکی از عوامل اصلی افزایش انتشار گازهای گلخانه ای بوده است که منجر به آسیب های شدید محیطی از جمله گرمایش کره زمین، وارونگی دما شده است. علاوه بر این، افزایش آلاینده های زیست محیطی ممکن است در بلندمدت بر سلامت افراد تأثیر منفی بگذارد و در نتیجه مخارج درمانی دولت را افزایش دهد. علاوه بر عوامل مختلف مؤثر بر انتشار گازهای گلخانه ای، جهانی شدن (اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) نیز می تواند از طریق کانال های مختلف بر محیط زیست تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، جهانی شدن اقتصادی از طریق کانال های درآمد، ترکیب و فناوری بر محیط زیست تأثیر می گذارد. همچنین جهانی شدن اجتماعی می تواند از طریق رسانه ها، اصل فاصله ذهنی، حمل و نقل و دسترسی به دانش و رویدادهای بین المللی وضعیت زیست محیط را تغییر دهد. جهانی شدن سیاسی همچنین ممکن است از طریق کارآمدی سازمان های بین دولتی و معاهدات بین المللی بر محیط زیست تأثیر بگذارد. با توجه به نقش احتمالی جهانی شدن (اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) بر محیط زیست، این پژوهش سعی دارد تا رابطه بین جهانی شدن (اقتصادی، اجتماعی، سیاسی) و انتشار دی اکسید کربن را در ایران طی سال های 1358 تا 1396 با روش خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی بررسی نماید. همچنین، این پژوهش فرضیه مارتین و همکاران (2015) را در مورد کارایی نتایج شاخص جهانی شدن بر حسب اجزا (عملیاتی و قانونی) مورد آزمون قرار می دهد. برای روشن شدن بیشتر، این پژوهش با استفاده از سه بُعد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به بررسی فرضیه فوق می پردازد. همچنین از شاخص جهانی سازی KOF استفاده شده است که از سه بُعد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تشکیل شده است و هر یک از ابعاد دارای دو جزء عملیاتی و قانونی است. بدیهی است که تأثیر هر یک از این ابعاد جهانی شدن و اجزای آن بر انتشار آلاینده های زیست محیطی ممکن است متفاوت باشد. همچنین لازم به ذکر است که دو جزء عملیاتی و قانونی در شاخص جهانی سازی KOF یک طبقه بندی جدید است که توسط مارتین و همکاران (2015) معرفی شده است. متدولوژی: همانطور که در مقدمه ذکر شد، هدف این پژوهش تحلیل تاثیر جهانی شدن بر آلودگی در ایران است. برای یک تحلیل جامع، ابعاد (اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) و اجزا (عملیاتی و قانونی) جهانی شدن استفاده شده است. بر اساس مطالعات نظری و تجربی، مدل رگرسیون در دو قالب مشخص شده است، یکی بر اساس ابعاد جهانی شدن (اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) و دیگری مبتنی بر اجزای جهانی شدن (عملیاتی و قانونی). مدل اول: تاثیر جهانی شدن در سطح j بر آلودگی محیط زیست مبنای مدل اول معادله رگرسیون در رابطه (1) است. EP نشان دهنده لگاریتم انتشار دی اکسید کربن است. EC نشان دهنده لگاریتم مصرف انرژی، Pop نشان دهنده لگاریتم جمعیت، GDP و GDP2 به ترتیب نشان دهنده لگاریتم تولید ناخالص داخلی واقعی و مربع آن است. علاوه بر این، Gloj نشان دهنده لگاریتم شاخص جهانی شدن در سطح j است که شامل کل (T)، اقتصادی (E)، اجتماعی (S) و سیاسی (P) می شود. بر اساس رابطه (1) مدل ARDL(p,q,r,s,t,u) در قالب معادله (2) طراحی شده است. در این راستا ρ ضریب خود همبستگی، θ_j ضریب فواصل شاخص جهانی شدن است و γ_1j تا γ_4j به ترتیب ضرایب وقفه مصرف انرژی، تولید ناخالص داخلی واقعی، مجذور تولید ناخالص داخلی واقعی و جمعیت هستند. بر اساس رابطه (2)، مدل تصحیح خطا و ضرایب بلندمدت در قالب رابطه (3) به صورت زیر مشخص می شود: مدل دوم: تاثیر اجزای جهانی شدن در سطح j بر آلودگی محیط زیست اساس مدل در این قالب، معادله رگرسیونی (4) است که در آن GloDeFaj و GloDeJej به ترتیب لگاریتم شاخص های جهانی سازی عملیاتی و قانونی در سطح j هستند. (4) به همین ترتیب، بر اساس رابطه (4)، مدل ARDL(p,q,r,s,t,u,v) در قالب معادله (5) طراحی شده است که در آن θ_1j و θ_2j به ترتیب ضرایب اجزای عملیاتی و قانونی جهانی شدن در سطح J می باشند. بر اساس رابطه (5) مدل تصحیح خطا و ضرایب بلندمدت در قالب رابطه (5) به صورت زیر مشخص شده است: نتیجه: نتایج توصیف داده ها نشان می دهد که ابعاد و اجزای شاخص جهانی شدن روندهای متفاوتی دارند و انتشار دی اکسید کربن از زمان انقلاب اسلامی ایران روند افزایشی داشته است. نتایج برآورد مدل ها در کوتاه مدت نشان می دهد که شاخص های جهانی شدن اقتصادی و اجتماعی تأثیر مثبتی بر انتشار دی اکسید کربن دارند. علاوه بر این، جزء عملیاتی جهانی شدن کل و اقتصادی تأثیر منفی بر انتشار CO2 دارد. علاوه بر این، جزء عملیاتی شاخص جهانی شدن اجتماعی و سیاسی تأثیر مثبتی بر انتشار دی اکسید کربن دارد، درحالی که جزء عملیاتی جهانی شدن کل و اقتصادی با یک سال تأخیر تأثیر مثبتی بر انتشار دی اکسید کربن دارد. در بلندمدت، شاخص کل جهانی شدن اثر قابل توجهی بر انتشار دی اکسید کربن ندارد، اما دو بُعد جهانی شدن اجتماعی و اقتصادی تأثیر مستقیمی بر انتشار دی اکسید کربن دارد. علاوه بر این، جزء قانونی شاخص کل جهانی شدن و جزء قانونی ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مستقیماً بر انتشار دی اکسید کربن تأثیر می گذارد، اما جزء عملیاتی شاخص کل و جهانی شدن اقتصادی تأثیر معکوس بر دی اکسید کربن دارد. علاوه بر این، مصرف انرژی و جمعیت تأثیر مستقیمی بر انتشار CO2 دارند و فرضیه منحنی کوزنتس زیست محیطی (EKC) را نمی توان در ایران رد کرد. فرضیه مارتنز و همکاران. (2015) نیز در این مطالعه رد نشده است. بر این اساس با توجه به یافته ها پیشنهاد می شود تا سیاست گذاران اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به اثرهای نامطلوب جزء قانونی جهانی شدن اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بر محیط زیست توجه کنند و با دقیق شدن در زیربخش های تشکیل دهنده جزء قانونی، در جهت مطلوب سازی اثر جزء قانونی هر یک از ابعاد 3 گانه بر محیط زیست گام بردارند. همچنین با توجه به اثرگذاری مطلوب جزء عملیاتی جهانی شدن اقتصادی، بهتر است جهانی شدن اقتصادی از منظر عملیاتی نسبت به جهانی شدن اقتصادی از منظر قانونی در اولویت بالاتری قرار گیرد تا هم اقتصاد ایران از فواید جهانی شدن درزمینه ی اقتصادی بهره لازم را ببرد و هم محیط زیست از آسیب های ناشی از گسترش اقتصاد به دور بماند.The Comprehensive Analysis of the Impact of Globalization on Environmental Pollution in Iran with Emphasizing on Triple Dimensions and Dual Components
EXTENDED ABSTRACT
INTRODUCTION
In recent decades, the industrialization of countries has been one of the main factors for the increase of greenhouse gas emissions, which has led to severe environmental damage such as global warming, temperature inversion. In addition, the increase of environmental pollutants may have a negative impact on the health of individuals in the long run, thus increasing government health expenditures. In addition to the various factors affecting greenhouse gas emissions, globalization (economic, social, and political) can also affect the environment through various channels. For example, economic globalization affects the environment through the channels of income, composition, and technology. Moreover, social globalization can change the state of the environment through the media, the principle of mental distance, transportation, and access to knowledge and international events. Political globalization may also have an impact on the environment through the efficiency of intergovernmental organizations and international treaties. Considering the possible role of globalization (economic, social, and political) on the environment, this study attempts to investigate the relationship between globalization (economic, social, and political) and carbon dioxide emissions in Iran during 1979-2017 based on the Autoregressive Distributed Lag (ARDL) approach. Moreover, this study tests the hypothesis of Martens et al. (2015) about the effectiveness of the globalization index results in terms of components (de facto and de jure). For further clarification, the study examines the above hypothesis using the three dimensions of economic, social, and political. In addition, the KOF Globalization Index is used, which consists of three dimensions: Economic, Social and Political, and each of the dimensions has two de facto and de jure components. Clearly, the impact of each of these dimensions of globalization and its components on the emission of environmental pollutants may be different. It should also be noted that the two de facto and de jure components in the KOF Globalization Index are known as a new classification introduced by Martens et al. (2015).
METHODOLOGY
As mentioned in the introduction, the aim of this study is to analyze the effect of globalization on pollution in Iran. In order to make a comprehensive analysis, the dimensions (economic, social and political) and components (de facto and de jure) of globalization are also utilized. According to the theoretical and experimental studies, the regression model is specified in two formats, one is based on the dimensions of globalization (economic, social, and political) and the other is based on the components of globalization (de facto and de jure).
First model: the effect of globalization at the level of j on environmental pollution
The basis of the first model is the regression equation in equation (1). EP represents the logarithm of carbon dioxide emissions. EC represents the logarithm of energy consumption, Pop represents the logarithm of population, GDP and GDP2 represent the logarithm of real gross domestic product and its square, respectively. In addition, Gloj represents the logarithm of the globalization index at level j, including total (T), economic (E), social (S), and political (P).
Based on equation (1), the ARDL(p,q,r,s,t,u) model is designed in the form of equation (2). In this regard, is the coefficient of autocorrelation, is the coefficient of globalization index intervals; And to are coefficients of interruptions of energy consumption, real GDP, square of real GDP and population, respectively.
Based on equation (2), the error correction model and long-run coefficients in the form of equation (3) is specified as follows:
Second model: the effect of Components of globalization at the level of j on environmental pollution
The basis of the model in this format is the regression equation in equation (4), where GloDeFaj and GloDeJej are respectively the logarithm of the de facto and de jure globalization indexes at level j.
Similarly, based on equation (4), the ARDL(p,q,r,s,t,u,v) model is designed in the form of equation (5), where θ_1j and θ_2j are the coefficients of de facto and de jure globalization index at level j, respectively.
Based on equation (5), the model of error correction and long-run coefficients is specified in the form of equation (6) as follows:
CONCLUSION and POLICY REMARKS
The results of the data descriptions show that the dimensions and components of the globalization index have different trends, and carbon dioxide emissions have had an increasing trend since Iran's Islamic Revolution. The estimation results of the models indicate that the economic and social globalization indices have a positive effect on carbon dioxide emissions in the short term. Moreover, the de facto component of total and economic globalization has a negative effect on CO2 emissions. Furthermore, the de facto component of the social and political globalization index has a positive effect on carbon dioxide emissions, while the de facto component of total and economic globalization with a one-year lag has a positive effect on carbon dioxide emissions. In the long run, the total globalization index has no significant effect on carbon dioxide emissions, but two dimensions of social and economic globalization have a direct effect on carbon dioxide emissions. Besides, the de jure component of the total globalization index and the de jure component of the economic, social, and political dimensions directly affect carbon dioxide emissions, but the de facto component of the total and economic globalization index has a reverse effect on carbon dioxide emissions. Moreover, energy consumption and population have a direct effect on CO2 emissions, and the Environmental Kuznets Curve (EKC) hypothesis cannot be rejected in Iran. The hypothesis of Martens et al. (2015) is also not rejected in this study.
On this basis, it is suggested that economic, social, and political decision-makers pay attention to the negative environmental impacts of the de jure component of economic, social, and political globalization and take action to optimize the environmental impacts of the de jure component of each of the three dimensions by looking closely at each of the sub-dimensions. Moreover, considering the favorable effect of the de facto component of economic globalization on the environment, it is better to give higher priority to economic globalization from a de facto point of view than to economic globalization from a de jure one, so that the Iranian economy can benefit from the advantages of globalization in the field of economy, as well as the environment can be spared from the damages caused by the expansion of the economy.