بررسی ضرورت رویکرد اقتصاد کلان بر اساس اندیشه مبنایی شهید صدر (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
اقتصاد خرد و کلان در اصل این مبنا مشترک اند که بازار، زمینه مناسبی برای تحقق کارایی، حداکثر تولید و بالتبع حداکثر رفاه اقتصادی است. اقتصاد خرد، این مهم را با فروض رقابت آزاد در پیگیری منافع فردی و هماهنگی حداکثریِ این نفع شخصی با نفع جمعی به کمک دست نامرئی یا هماهنگ شدن توسط مداخلات حداقلی دولت دنبال می کند؛ ازاین رو نگرش کلان در اقتصاد خرد، کاملاً تجمیعی است. کینز با انکار فروض فوق، اقتصاد کلان غیر تجمیعی را به عنوان نظریه اقتصادی مورد توجه فرد و دولت، پیشنهاد داد. شهید صدر; با ارائه مذهب اقتصادی اسلام، بازار را در چارچوب خاصی به رسمیت می شناسد؛ ولی با فروضی غیر از اقتصاد خرد نئوکلاسیکی و درعین حال پایه تفکر اقتصاد کلان را نیز استوار می سازد؛ البته نه با فرض تحلیل عدم کارایی بازار کینز بلکه با فرض تحقق توازن اجتماعی از طریق حداکثرسازی نفع جمعی دنیوی در قبال حداکثرسازی نفع فردی اخروی. با این دید، اقتصاد اسلامی حتماً به رویکرد اقتصاد کلان نیاز دارد. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با مراجعه به اسناد به گوشه ای از مبنا و ماهیت اقتصاد کلان متعارف و اسلامی و لزوم رویکرد کلان اسلامی بر اساس دیدگاه شهید صدر; می پردازد.The necessity of macroeconomic approach based on the basic thought of Martyr Sadr
Microeconomics and macroeconomics share the principle that the market is a suitable field for realizing efficiency, maximum production and, consequently, maximum economic welfare. Microeconomics pursues this by assuming free competition in pursuit of individual interests and maximum coordination of this personal interest with the collective interest with the help of the invisible hand or coordination by minimal government interventions. Therefore, the macroeconomic view in microeconomics is completely aggregated. By denying the above assumptions, Keynes proposed non-aggregative macroeconomics as an economic theory of interest to the individual and the government. By presenting the economic religion of Islam, Martyr Sadr recognizes the market, but with assumptions other than neoclassical microeconomics, and at the same time, he also accepts the need for macroeconomics, but not with the assumption of Keynes' analysis of the inefficiency of the market, but with the assumption of achieving social balance through the maximization of collective benefit. mundane for the maximization of otherworldly individual benefit. With this view, Islamic economy definitely needs a macro branch. This article pays attention to a corner of the basis and nature of conventional and Islamic macroeconomics and the necessity of Islamic macroeconomics based on the perspective of Shahid Sadr using a descriptive-analytical method and referring to documents.