هدف پژوهش حاضر، تبیین رابطه ساختار سازمانی با میزان اجرای خط مشی های فرهنگی شهرداری های استان کرمان در راستای ترویج فرهنگ اسلامی به منظور ارائه مدل مطلوب می باشد. روش پژوهش حاضر برحسب هدف، بنیادی -کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها از نوع آمیخته (کمی و کیفی) و برحسب ماهیت پژوهش، توصیفی-پیمایشی است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش، ترکیبی از مطالعات کتابخانه ای، دلفی فازی و میدانی بوده است و ابزار گردآوری اطلاعات، بررسی اسناد و مدارک و پرسشنامه ساختار سازمانی، اجرای خط مشی های فرهنگی، ترویج فرهنگ اسلامی بود. همچنین به منظور تأیید عوامل شناسایی شده از روش دلفی فازی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی شامل 20 نفر از اساتید و متخصصان مدیریت و حوزه تصمیم گیری و خط مشی گذاری و خبرگان شهرداری استان کرمان فعال در حوزه خط مشی گذاری فرهنگی و فرهنگ اسلامی بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در بخش کمی پیاده سازی مدل، شامل کلیه کارشناسان و مدیران شهرداری های استان کرمان به تعداد 1553 نفر می باشد و از آنجا که در این پژوهش از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است درنهایت 398 نفر مبنای تحلیل آماری قرار گرفت همچنین حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای، انتخاب شده اند. در این پژوهش برای تجزیه وتحلیل داده ها، از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شده است. یافته های پژوهش ضمن تأیید الگوی پیشنهادی پژوهش، نشان می دهد تأثیر متغیر ساختار سازمانی بر اجرای خط مشی های فرهنگی و تأثیر متغیر ساختار سازمانی بر ترویج فرهنگ اسلامی در سطح 5 درصد معنی دار است و مثبت شدن ضرایب مسیر نشان می دهند که این سازه ها تأثیر افزایشی (مستقیم) بر یکدیگر داشته اند. همچنین نتایج نشان دهنده رابطه افزایشی (مستقیم) میان اجرای خط مشی های فرهنگی بر ترویج فرهنگ اسلامی است. میزان تأثیر مستقیم ساختار سازمانی بر ترویج فرهنگ اسلامی (470/0) و میزان تأثیر غیرمستقیم از طریق اجرای خط مشی های فرهنگی برابر با (411/0) به دست آمد. همچنین نتایج نشان می دهد که ساختار سازمانی علاوه بر تأثیر مستقیم، به طور غیرمستقیم و از طریق اجرای خط مشی های فرهنگی نیز بر ترویج فرهنگ اسلامی تأثیر می گذارد