نویسندگان: Tony Cheng

کلیدواژه‌ها: طبیعی گرایی جهان عقل نوپدیدی

حوزه های تخصصی:
شماره صفحات: ۱۷۵ - ۱۸۸
دریافت مقاله   تعداد دانلود  :  ۴۸

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

طبیعی گرایی متافیزیکی از میانه قرن بیستم شاخه ای غالب بوده است (برای نمونه بنگرید به Quine, 1981)، هرچند فرمالیسم دقیق آنْ مناقشات پرحرارتی را ایجاد کرده است (Papineau, 2007/2020). این آموزه اغلب با خویشاوندان خود، فیزیکالیسم و ماتریالیسم، به بحث گذاشته شده است، با اینکه این اصطلاحات دلالت ها و لوازم نظری متفاوتی دارند (Stoljar, 2010). در سال های اخیر، به نظر می رسد عقیده ای در سنت انگلوساکسون نسبتاً محل توافق بوده است: اینکه طبیعی گرایی متافیزیکی را باید در فرم نسخه خاصی از فیزیکالیسم نگریست و نیز، فارغ از جزئیات بحث، فرمی از فیزیکالیسم می باید درست باشد (Kim, 2011). یک استثناء مهم بر این قاعده نسخه جان مک داول است: او استدلال هایی را در اثر برجسته خود، ذهن و جهان (1996a) به سود نسخه ای گشاده دستانه از طبیعی گرایی گردآوری کرده است، نسخه ای که منکر فیزیکالیسم است (1996b؛ برای بحثی دراین باره، مثلاً بنگرید به Fink, 2006؛ Toner, 2008). در متون تخصصی مربوط به طبیعی گرایی این نسخه جدی گرفته نشده است؛ تاحدی به این دلیل که سبک نوشتاری مک داول غیرمتعارف است و آثار او شامل عناصری برگرفته از فلسفه قاره ای است، خصوصاً ایدئالیسم آلمانی و هرمنوتیک (برای نمونه، 1996a, 2003). این مقاله دو هدف را در جهت جبران این مشکل دنبال می کند. نخست، توضیح می دهم چرا تمایزی که هنس گئورگ گادامر میان محیط و جهان قائل می شود (1960/2004) برای درک طبیعی گراییِ گشاده دستانه مک داول حیاتی است؛ دوم، توضیح می دهم چطور می توان درجهت حصول بخشی حیاتی اما مفقود در نوشته های مک داول، یعنی نوپدیدیِ قوی (O’Conner, 2020; Wilson, 2021)، از متافیزیکِ تحلیلی معاصر کمک گرفت.

McDowellian Naturalism and Strong Emergence

Metaphysical naturalism has been the dominant strand since the mid-20 th century (e.g., Quine, 1981), though the exact formulation of it has been heatedly disputed (Papineau, 2007/2020). Often it is discussed with its kin physicalism and materialism, though these terms have different connotations and theoretical baggage (Stoljar, 2010). In recent years, a relative consensus amongst the Anglo-Saxon tradition seems to be this: metaphysical naturalism should take the form of certain version of physicalism, and details aside, some form of physicalism has to be right (Kim, 2011). One prominent exception is John McDowell’s variant: accumulated in his seminal work Mind and World (1996a), he has been arguing for a relaxed version of naturalism, which denies physicalism (1996b; for discussions, see e.g., Fink, 2006; Toner, 2008). This variant has not been taken seriously in the naturalism literature, partly because McDowell’s writing style is idiosyncratic, and his works involve elements in continental philosophy, notably German Idealism and hermeneutics (e.g., 1996a, 2003). To remedy this, there are two aims of this paper. The first is to explain why Hans-Georg Gadamer’s distinction between environment and world (1960/2004) is crucial for understanding McDowell’s relaxed naturalism; the second is to explain how contemporary analytic metaphysics can help cash out a crucial missing piece in McDowell’s writings, i.e., strong emergence (O’Conner, 2020; Wilson, 2021).

تبلیغات