اعاده دادرسی خواستن از رأی داوری (یادداشتی بر رای شماره ۹۹۰۹۹۷۰۲۲۱۵۰۰۱۳۶ مورخ ۲۰/ ۱/ ۱۳۹۹ شعبه ۱۵ دادگاه تجدیدنظر استان تهران)
آرشیو
چکیده
رای مورد کنکاش، دادنامه دادگاه تجدیدنظر استان تهران است که با گسیختن دادنامه دادگاه نخستین، با استدلال هایی، امکان اعاده دادرسی از رای داور را پذیرفته است. رایی که شاید از این جهت در رویه قضایی ما کمیاب باشد. استدلالهای دادگاه صادرکننده رای، از جمله امکان اعاده دادرسی از رای داوری به دلیل امکان آن در خصوص آرای دادگاهها و عدم سلب آن در خصوص داوری و همینطور تلاش در غیرعادلانه خواندن تفسیر مبتنی بر عدم امکان اعاده دادرسی در داوری، با اصول و قوانین همخوان نیست. چرا که قوانین آیین دادرسی مدنی شیوه رسیدگی دادگاه ها و مراجع مختلف را تعیین نموده و به سبب آمره بودن یا تضمین کننده بودن، قابلیت تفسیر گسترده و توسعه یافتن از راه قیاس را ندارند. چرا که مقنن جهات اعتراض به آرای دادگاهها را در دو شکل طرق عادی شامل پژوهش و واخواهی و طرق فوق العاده شامل اعتراض ثالث و اعاده دادرسی و فرجام خواهی را احصا نموده است و درباره داوری نیز یگانه راه شکایت از رای داور را درخواست ابطال یا بطلان آن از طریق اثبات وجود جهات مندرج در ماده 489 قانون آیین دادرسی مدنی دانسته است و تنها در ماده 418 قانون پیشگفته است که به امکان اعتراض ثالث به رای داور اشاره نموده است. به دیگر سخن، اگر قائل بر امکان پژوهش، واخواهی، فرجام و اعاده دادرسی نسبت به رای داور بود مانند اعتراض ثالث به آن اشاره می کرد. دیگر استدلال دادگاه که بیان داشته عدم پذیرش و تسری اعاده دادرسی از آرای دادگاه به داوری در مواردی موجب تضییع حق دادباخته داوری می گردد پذیرفته نیست چرا که دادرس در مقام رسیدگی باید مقید به قانون باشد و رای خود را با استناد به قوانین و بر بنیاد آنها استوار کند . بنابراین نگارندگان رای صادره را در عین تمجدی حس عدالت جویی دادرسان محترم، شایسته نقد می دانند.Revision to Arbitral Award (a note to judgment no 9909970221500136 of 15th branch of Tehran Province Appeal Court)
The Judgmant in question is the judgment of the Court of Appeals of Tehran Province, which, by annuling of the judgmant of the first court, with arguments, has accepted the possibility of retrial or revision from the arbitrator's award; An opinion that may be scarce in our jurisprudence in this regard. Arguments of the issuing court, including the possibility of retrial due to the possibility of court rulings and the non-exclusion of that method of arbitration, as well as attempts to read unfairly the interpretation based on the impossibility of retrial or revosion in arbitration, are un consistent with some principles and laws. Because the rules of civil procedure have determined the procedure of different courts and authorities, and due to their jurisdiction or guarantee, they do not have the ability to be widely interpreted and developed by analogy. Moreover, the legislature has enumerated the methods of appealing against court rulings in two ordinary types (including appeals and default judgment) and extraordinary methods (including third party appeals, retrials and appeals to supreme court), and in the case of arbitration, the only way to appeal the arbitrator's decision is to annul. It has considered the existence of the aspects mentioned in Article 489 of the Code of Civil Procedure by proving its existence, and has only mentioned in Article 418 of the Law that it has mentioned the possibility of a third party objecting to the arbitrator's award. In other words, if the legislature considered the possibility of an default judgment objection, an appeal, an appeal to supreme court, and a retrial against the arbitrator’s award, it would refer to it as a third party objection or provide a basis for agreement. The other reasoning of the court, which stated that not accepting and not extending the retrial from the court rulings to arbitration in some cases, violates the lost right of litigant, because the judge in the trial position must be bound by law and base his decision on the law and refer on them in his judgmant. Therefore, the authors of the judgmant, while praising the sense of justice of respected judges, deserve criticism.