پژوهش حاضر درصدد تبیین ابعاد و مؤلفه های برنامه ی درسی آموزش فلسفه برای کودکان به روش اجتماع پژوهشی مبتنی بر هوش معنوی و تحلیل آن در محتوای پنج سند از اسناد بالادستی شامل سند تحول بنیادین آموزش وپرورش، برنامه ی درسی ملی، نقشه ی جامع علمی کشور، قانون اساسی و سند نهایی چشم انداز بیست ساله است. روش پژوهش توصیفی و شامل تحلیل اسنادی و همچنین تحلیل محتوا بوده و رویکرد آن نیز کاربردی محسوب می شود. جامعه ی تحلیلی نیز شامل متون مرتبط با ابعاد و مؤلفه های برنامه ی درسی آموزش فلسفه برای کودکان به روش اجتماع پژوهشی مبتنی بر هوش معنوی و همچنین متن اسناد است که با توجه به ماهیت موضوع و محدودیت جامعه ی پژوهشی، از نمونه گیری صرف نظر شده و کل جامعه ی آماری تحت بررسی و تحلیل قرار گرفت. ابزارهای اندازه گیری، فرم فیش برداری و همچنین سیاهه ی تحلیل محتوای محقق ساخته بوده و داده های اسنادی به شیوه ی کیفی با استفاده از شاخص های توصیفی در فرایند آنتروپی شانون مورد تحلیل قرارگرفته و چارچوب مفهومی برنامه ی درسی فبک، بر اساس مدارک و مستندات مرتبط در چهار مؤلفه ی اصلی و ۴۹ مؤلفه ی فرعی تدوین شده است. نتایج تحلیل محتوای آنتروپی شانون بیانگر این بود که در بررسی پنج سند از اسناد بالادستی، مؤلفه های مذکور از توزیع نرمال برخوردار نبوده و مؤلفه ی پیامدهای اجتماعی تفکر فلسفی با 1270 مورد، دارای بیشترین میزان فراوانی و مؤلفه ی چیستی فلسفه با 47 مورد، کمترین فراوانی را به خود اختصاص داده است و مغفول واقع شده است.