اثرات کم بینایی و نابینایی در جوامع روبه توسعه وحتی توسعه یافته ، کاهش بار قابل پیشگیری و قابل اجتناب ابتلا و ناتوانی ناشی از آن انجام تحقیقات گسترده را ضروری ساخته است . مطالعه حاضر نیز ب ا ه دف تبیین مدل سیاست گذاری در در ح وزه پیشگیری از رتینوپاتی دیابتی انج ام شده است. در این راستا نمونه اى متشکل از 32 نفر از خبرگان و صاحبنظران ارشد بخش نظام سلامت در انتخابی هدفمند انتخاب و مورد مص احبه نیمه ساختاریافته وقرارگرفته،. داده ها بر اس اس نظریه داده بنیاد دسته بندی شده اند. یافته های این مقاله را در چارچوب مدل پارادایمی شامل: شرایط علی (آموزش همگانی، هدایت صحیح بیمار) ، پدیده محوری (سیاستگذاری پیشگیرانه)، راهبردها (کاهش میزان ابتلا به چاقی و جلوگیری از افزایش وزن و دیابت ،کاهش درصد لیزرهای چشمی ، کاهش میزان تزریقات داخل چشمی ، افزایش داوطلبانه افراد برای پیگیری های پیشگیرانه) ، زمینه ها (نقش رسانه، نقش بخش غیر دولتی، ضمانت اجرائی قوانین)، شرایط مداخله گر (شرایط اقتصادی، وفرهنگی، منافع ذی نفعان، ، نگرش درمان محور دولت )و پیامدها (توسعه پایدار مبتنی بر انسان سالم، نظام سلامت توسعه گرا و همه جانبه نگر ،نظام سلامت به روز و مبتنی بر دانش، نظام سلامت هدفمند،) تحلیل کرده است. هر برنامه ای در زمینه پیشگیری از رتینوپاتی دوسری ملاک ارزیابی دارد . ملاک کارایی و ملاک اثربخشی . پژوهش حاضر نشان می دهد که در شاخه اثربخشی و نتیجه گیری بد عمل کرده ایم . به نظر من در تدوین و اجرا باید جایگاه ها مشخص شوند