پژوهش حاضر با استفاده از ابزارهای آواشناسی آزمایشگاهی و براساس نظریه منبع-صافی به بررسی تغییرات بین-گوینده و درون-گوینده در واکه های ساده زبان فارسی می پردازد. این پژوهش در پیِ آن است تا مشخص کند کدام یک از واکه های ساده زبان فارسی اطلاعات فردویژه بیشتری را نشان می دهد و کدام پارامتر آکوستیکی بهتر می تواند گویندگان فارسی زبان را از هم متمایز سازد. به منظور بررسی تغییرات بین-گوینده و درون-گوینده، دو دسته پارامتر آکوستیکی یکی مربوط به حنجره یعنی فرکانس پایه و دیگری پارامترهای مربوط به دستگاه گفتار یعنی فرکانس های سازه انتخاب شد. فرکانس پایه و فرکانس سازه های اول، دوم، سوم و چهارم از منطقه ثبات واکه های تولیدشده توسط دوازده گویشور مرد فارسی زبان استخراج شد. نمونه های آوایی با استفاده از برنامه Praat ویرایش 34، 2، 5 مورد تجزیه و تحلیل آکوستیکی قرار گرفت و تحلیل آماری داده ها و مقادیر به دست آمده از بررسی آکوستیکی نمونه های آوایی با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 0/21 و نرم افزار R ویرایش 3. 3. 3 انجام شد. نتایج نشان داد واکه پیشین افتاده /a/ در مقایسه با سایر واکه ها و فرکانس سازه سوم در مقایسه با سایر سازه ها اطلاعات فردویژه بیشتری را نشان می دهند. براساس نتایج، فرکانس پایه نسبت به فرکانس سازه ها پارامتر قدرتمندتری در نشان دادن تغییرات بین-گوینده است. همچنین، نتایج حاکی از این است که فرکانس پایه با فرکانس سازه اول همبستگی دارد که این موضوع به نوعی نشانگر رابطه متقابل میان بخش های منبع و صافی است.