آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

ادبیات عرفانی - مکاشفاتی نگاشته هایی را در بر می گیرد که در آن، عارف از تجربه های عرفانی خویش پرده برداری می کند. مشتیلد ماگدبورگی و روزبهان بقلی، عارفانی در دو حوزه مسیحیت و اسلام هستند که در این شکل ادبی به نگارش نورجاری الهی و کشف الاسرار دست زده اند. این دو کتاب باوجود تمایزها و افتراق های ریز و درشت برآمده از تفاوت ها در دو سنت دینی - عرفانی، از سویه هایی هم نوا با یکدیگر برخوردارند؛ شباهت هایی که از شکل و نوع مکاشفه تا سبک و نگارش متن را شامل می شود و امکان و جواز مقایسه را صادر می کند. این مکاشفات در بسیاری موارد جز با فراخواندن نمادها و آرایه های ادبی گوناگون، در قالب نوشتار نمی گنجند. مواجهه مستقیم انسان و خداوند، روح این آثار است که در اصطلاحاتی چون عشق و اشتیاق، وحدت و اتحاد، نور و حیرت بیان می شود. این حضور خداوندی از تمایل او به سالک ناشی می شود و عارف، این حضور الهی حجاب افکن و غیب نما را جز در لباس التباس توصیف پذیر نمی یابد. این تجربه های عرفانی، گاه چنان سنگین و ثقیل است که زبان این دو، تاب وتوان بیانش را حتی در لفافه نماد و تمثیل نیز ندارد. درنهایت، سیروسلوک مشتیلد و روزبهان در نبود هیچ فاصله و واسطه ای با خداوند، همراه با بی ارادگی و حیرتی متعالی، در اتحاد یا وحدتی با او به سرانجام می رسد. این مقاله با اتخاذ روش مقایسه ای، گفت وگوی میان دو اثر را به نظاره نشسته و با تحلیل تجربه های توصیف شده، در راستای شناخت هرچه بهتر پدیدارهای مکاشفاتی هم نوای آنها برآمده است.

تبلیغات