گلستان سعدی یک اثر روایی است که از تکنیک های مختلف زمان روایی، جنبه های مختلف به لحاظ محتوایی، آموزشی، تربیتی، خلاقیت های زبانی، کوتاهی، تحریک پذیری و ایجاد حس کنجکاوی در مخاطب، مفاهیم و موضوعات متنوع اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تربیتی، نوع روایت و کنش ها و واکنش ها، تنوع شخصیت راوی و پرهیز از تبدیل شدن راوی به کلیشه یا شخصیت قراردادی، چگونگی زاویه دید، کارکرد و جنبه های بلاغی به خوبی بهره برده است. حکایت های گلستان به دلیل استفاده از شگرد فشرده نویسی، نغزگویی و انتقال مفاهیم به مخاطب نیز جای بحث و بررسی دارد. در اینجا سعی شده تا بر اساس محورهای مذکور حکایت های باب ششم مورد بررسی قرار گیرد. تاکنون در مورد کتاب گلستان پژوهش های بسیاری صورت گرفته است؛ امّا هدف در این پژوهش، بررسی ظرفیت های روایی در گلستان سعدی بوده است که با دیگر پژوهش ها و نگاه هایی که به این کتاب شده تفاوت دارد و به بررسی نقش مضمون در غنی کردن کیفیت و تنوع ساختار کُنش ها و رخدادهای روایی در حکایت های آمده در باب ششم گلستان است . سعی نگارندگان بر آن بوده که ویژگی ها و مؤلفه های روایی خاص حکایت های باب ششم کتاب را از نقطه نظر ساختار و روایت موردبررسی قرار گیرد و نشان دهیم که سعدی، به لحاظ برخورداری از فهم ادبی توانسته حکایت های کتاب خود را بر پایه ها و اصول و کنش هایی بنیان گذاری کند که قرن ها بعد در داستان نویسی و داستان کوتاه نویسی پایه و مبنای نگارش مدرن قرار بگیرد.