آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

در میان نظریات متنوع حرکت از انکار تا اثبات مطلق، گام ماندگار و معتدل، نظریه «قوه» ارسطو بود. وی ماده نخستین را نیز جوهری می دانست که تنها حامل قوه و در کنار جوهر صوری، جسم را تشکیل می دهد. فلسفه اسلامی براهینی بر این مطلب اقامه کرد. گاه این برهان ها آن چنان نقد شده اند که به انکار اندیشه «قوه» انجامیده است. این نوشتار بر آن است تا ضمن جداسازی و دفاع از انسجام اندیشه قوه ارسطویی با حکمت مشاء با بررسی نقدهای وارد بر برهان «فصل و وصل»، ظرفیت بالای آن را برای پذیرش ویرایشی صدرایی در میان براهین اثبات هیولا نشان دهد. اهمیت موضوع در تثبیت جایگاه حکمت مشاء در یکی از مهم ترین آموزه های فلسفی، یعنی «قوه و فعل» است که از سویی زمینه ساز تبیین قلمرو حرکت جوهری و از سویی در تبیین فلسفی برخی از مهم ترین آموزه های دینی که به سعادت ابدی انسان مربوط است، مانند «تکامل برزخی» مؤثر است.

تبلیغات