در تاریخ فرهنگی ایران، تعدادی از کتاب های تعلیمی و ارشادی خطاب به حاکمان نوشته شده اند. این کتاب ها علاوه بر داشتن فواید زبانی و تاریخی، مباحث نظریِ عرصه سیاست و راهکارهای عملی به کار بستن آن ها را آشکار می کنند و زمینه ای برای شناخت اخلاق سیاسی و اجتماعی حاکمان دوره خود فراهم می آورند. حکایت پردازی از رایج ترین روش هایی است که نویسندگان این کتاب ها برای بیان مفاهیم موردنظر خود به کار می بردند. سیرالملوک (سیاست نامه) نوشته خواجه نظام الملک طوسی، از مهم ترین آداب الملوک های فارسی، در قرن پنجم هجری قمری نوشته شده است. بخش اعظم این کتاب حکایت هایی است که نویسنده، ضمن آن، خطاب به شاهان سلجوقی، توصیه های اخلاقی و سیاستی عرضه می کند. در مقاله حاضر، روش حکایت پردازی نظام الملک در سیرالملوک ، بنابر بعضی نظریات نقد ساختارگرا، بررسی شده است. نخست، به آن دسته از نظریه ها پرداخته شده است که در مقاله کاربرد دارند. دوم، حکایات سیرالملوک ، باتوجه به حجم، از هم تفکیک و شماره گذاری شده اند. سوم، بنابر نظریه های مطرح شده، به ترتیب درباره زمان، وجه، لحن، الگوی کنشی (اشخاص)، الگوی پیرنگ در حکایات سیرالملوک بحث شده است. در پایان، نتایج به صورت خطوطی کلی نوشته شده است.