آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۵

چکیده

رشته مطالعات برنامه درسی یکی ازرشته های  جوان و در حال تحول حوزه تعلیم و تربیت است که از رشد و توسعه ای چشم گیر بویژه در چند دهه اخیر برخوردار بوده است. رشته مطالعات برنامه درسی دوران های تاریخی متعددی چون سنت گرایی (کلاسیک و تجربه گرایی مفهومی) و نوفهم گرایی را پشت سرگذاشته است و هم اکنون از جایگاه رفیعی در ادبیا ت معاصر تعلیم و تربیت برخوردار گردیده  است.<br /> مقاله حاضر با توجه به سیر تاریخی این رشته در ایران، وضعیت ارتباط، بین رشته برنامه درسی و نظام آموزش وپرورش را به عنوان  بسترتعریف شده آن،  نامناسب و دچار انسداد می بیند و تلاش می کند مشخصات و تبعات چنین انسدادی را از زوایا و ابعاد مختلف به تصویر بکشد. از اینرو با تکیه بر تجربیات و دستاوردهای شخصی، نویسنده، این وضعیت را به عنوان بحرانی جدی برای این رشته در ایران قلمداد کرده است  که بقا و مشروعیت حضور رشته در محافل علمی و اجرایی را زیر سوال برده است که  در این رهگذر راه برون رفت از این شرایط را نوعی بازآرایی رشته در سرزمین ها و بستر ها یا اقلیم های جدید دانسته است. این نوع باز آرایی  با استفاده از طرح مفهوم مهاجرت رشته ای،  ضرورتِ یافتن و توسعه سرزمین های جدید جهت پاسخ به دغدغه های برنامه درسی را راه حل عبور از انسداد رشته ای تعریف می کند. در پایان ،پژوهش حاضر ضمن مرور بستر های چهارگانه آموزش عالی، آموزش و توسعه منابع انسانی، آموزش های غیر رسمی و آموزش بزرگسالان و تبیینی از تلاش های آغازین در این بسترها، نتایج و تبعات مورد انتظار از چنین جنبشی را به تصویر می کشد.

تبلیغات