بررسی و واکاوی اصلاحات یعقوب پادشاه، از زاویه اقدامات فقیه- دیوان سالارانِ حاضر در ساختار حکومتی و تشکیلاتی آق قویونلوها، روشنی زیادی بر ابهامات موجود در مبانی فکری این اصلاحات، می افکند، درواقع، زمینه سازی و پی ریزی مقدمات این اصلاحات را باید در تفکرات و آراء فقهایی دانست، که وظایف دیوانی و دیوان سالاری را نیز بر عهده گرفته بودند، از این روی، ایشان فقه اسلامی، که تفکراتشان از آن سرچشمه گرفته و در عرصه آن بالنده شده بودند را، در ارتباط با جنبه های مختلف اصلاحات، به کار گرفته، به این برنامه رنگ و صبغه شریعتمدارانه دادند، و این ویژگی، یعنی فقاهتی بودن مبانی اصلاحات، جزء لاینفک آن گردید، به طوری که چه در بخش اصلاحات اقتصادی و چه در بخش اصلاحات اجتماعی، این رویکرد، به وضوح خودنمایی می کند، در این میان حضور مستقیم و غیر مستقیم اندیشه های فقیه - دیوان سالارانی نظیر قاضی عیسی ساوجی، شیخ علی صدر، علّامه جلال الدین دوانی و فضل الله روزبهان خنجی، در نظریه پردازی، تدوین و اجرای برنامه اصلاحات، شایان توجه است و عنایت به این رویکرد از جانب این گروه، سبب گردید که ایشان در قوالب مختلف، آراء و اندیشه های خود را عرضه نمایند. در این نوشتار، نگارنده در پی درک این موضوع است که اصلاحات یعقوب پادشاه، از نظرگاه آراء و اندیشه های فقیه دیوان سالاران، چگونه مورد بررسی قرار گرفته است؟ فرضیه این نوشتار بدین ترتیب است که اندیشه های فقهای دیوان سالار عصر یعقوب پادشاه، در اصلاحات وی غلبه داشته است. روش تحقیق این نوشتار، با توجه به ماهیت موضوع، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است، درارتباط با پیشینه تحقیق نیز باید اشاره شود که، تحقیقات متعددی در قالب مقاله و کتاب دراین ارتباط انجام گرفته، که وجه غالب آنها، بررسی این اصلاحات از منظر نظم ایرانی و تمرکزگرایی دیوانی است، ازجمله این تحقیقات می توان به مقاله ابوالحسن فیاض انوش باعنوان «اصلاحات قاضی صفی الدین عیسی ساوجی در دوران سلطان یعقوب آق قویونلو»مقاله ولادیمیرمینورسکی تحت عنوان « The Aq-qoyunlu and Reforms »، مدخل «آق قویونلو»در دایره المعارف بزرگ اسلامی، نوشته رضا رضازاده لنگرودی و کتاب «تاریخ فراموش شده ایران در دوره سلطان یعقوب آق قویونلو»، نوشته هدی سیدحسین زاده، اشاره نمود.