آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۷

چکیده

چگونه زمانِ گریزان، ناملموس و پنهان را در روایت داستانی تجربه می کنیم؟ در این مقاله، از منظر معنی شناسی شناختی، شیوه مفهوم سازی زمان در قلمروی زبان شناسایی می گردد و پس از بازتعریف روایت از نگاه متمایز شناختی و آگاهی از نقش زمان در روایت داستانی، سازوکار عنصر زمان در رمان چشم هایش از بزرگ علوی مورد مطالعه قرار می گیرد. در بین جنبه های گوناگون زمان در روایت، در این اثر، ساختار زمان براساس رویدادهای داستان و نحوه پیوندخوردن این رویدادها در زنجیره زمان مورد توجه است. با اتکا به نظریه فضاهای ذهنی و گونه متأخر آن یعنی آمیختگی مفهومی به بررسی این دو مسأله در رمان یادشده می پردازیم. نتیجه به دست آمده از اعمال این دو نظریه معناشناختی بر روایت داستانی این است که فضاهای روایی در یک مسیر زمانی براساس سه عنصر زاویه دید، کانون و رویداد ساختارمی یابند و هر یک از این فضاها بر پایه اجزای درونی خود و با توجه به الگویی مفهومی به یکدیگر پیوند می خورند و زنجیره رویدادهای داستان را شکل می دهند. بدین سان، این مقاله درصدد تبیین نحوه ساخت و پیدایش معنا، در سطح گفتمان است.

تبلیغات