از اواسط دوره اشکانی که روابط ایران و روم آغاز شد تا اواخر دوره ساسانی، ارمنستان همواره به عنوان کانون اصلی مناقشات این دو قدرت بزرگ باستان مطرح بوده است. این سرزمین که در دوره هخامنشی و تحت عنوان «ارمنیا» جزو یکی از ساتراپی های هخامنشیان محسوب می شد، از نیمه دوم سده اول میلادی شاخه ای از خاندان پادشاهان اشکانی با توافق دولت روم به حکومت آنجا گماشته شدند. با روی کار آمدن ساسانیان، ارمنیها، که آنان را غاصب حکومت اشکانیان می دانستند، به مخالفت با آنها پرداختند. به دنبال پذیرش مسیحیت در ارمنستان در زمان تیرداد کبیر (سال 301 م) و سپس رسمیت یافتن مسیحیت در امپراتوری روم، مسئله مذهب نیز بر تشدید تنش ها میان ساسانیان و روم افزود؛ در واکنش به این شرایط برخی از پادشاهان ساسانی چاره را بر این دیدند تا به سیاست زردشتی کردن کانون این بحران ها یعنی ارمنستان دست زنند.
در واقع، این پژوهش در پی آن است تا به روند سیاست زردشتی کردن ارمنستان توسط ساسانیان و میزان موفقیت آن بپردازد. برای نیل به این هدف تلاش شده است از شیوه پژوهش های تاریخی (توصیفی ـ تحلیلی) و بر اساس شواهد موجود و نظریات پژوهشگران، استفاده شود. در این پژوهش نشان داده خواهدشد که روی هم رفته ساسانیان نتوانستند در سیاست زردشتی کردن ارمنستان کامیاب شوند و این سرزمین مسیحی باقی ماند، هرچند که علقه های آن با ایران هرگز نگسست.