ایرانیان از کهن ترین دوران برای آتش اهمیت، قداست و خویشکاری های خاصی را قائل بوده اند. به طوری که نه فقط امور زندگی دنیوی خویش، بلکه سرنوشت اخروی را نیز به نوعی تحت تأثیر خویشکاری آتش می دانسته اند. به اعتقاد ایشان آتش به دلیل برخورداری از گونه های مختلف، در خویشکاری های خود با دو حالت متضاد مادی (مانند حضور در مراسم دینی) و مینوی (حضور در اجزائ جهان) تجلی کرده و موجب سامان دهی اوضاع جهان می گردد. آنگونه که از آموزه های گات ها برمی آید، به نظر می رسد که خویشکاری های آتش حاصل عقیده ایرانیان باستان نسبت به ارتباط نزدیک بین آتش و اشه باشد؛ چرا که به اعتقاد ایشان از آنجا که اردیبهشت موکل بر آتش ها است، پس می توان آتش را نماد مادی و این جهانی اشه دانست و از دیگر سوی نیز چون اشه دارای همه صفات نیک اهورائی است، پس می توان آن را به عنوان نماد صفات درونی اهورمزدا و نیز نظام حاکم بر جهان هستی دانست. در این مقاله سعی شده است به نقش خویشکاری آتش در اساطیر ایرانی پرداخته شود. این مسئله در قالب این فرضیه که خویشکاری آتش بُن مایه اساطیر ایرانی را تشکیل می دهد، به روش تحلیلی ـ توصیفی در تاریخ اساطیری ایران و به ویژه براساس متون دینی ایران باستان مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله مهمترین یافته های این پژوهش می توان به خویشکاری آتش با دو رویکرد مینوی و مادی اشاره کرد.