فلسفه و سیر تکاملى ابزارهاى مالى مشتقّه و دیدگاههاى فقهى
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
چکیده این مقاله به بررسى ابزارهاى مالى مشتقّه مىپردازد و آراى عالمان اسلامى (اهل سنّت) را درباره این ابزار بررسى مىکند. اعتبار و قابل قبول بودن این ابزارها از دیدگاههاى گوناگون بررسى شده است. در این موارد، اتّفاقنظر کاملى بین عالمان وجود ندارد. عمده کار اندیشهوران اسلامى در حوزه حقوقى مسأله بوده است. آنان ابزار مشتقّه را صرفا از دیدگاه «قرارداد»، بررسى و تجزیه و تحلیل مىکنند و کمتر به این نکته مىپردازند که چرا ابزارهاى مشتقّه، همچون قراردادهاى آتى و حقّ اختیار معامله در دنیاى تجارت مدرن امروزه ضرورت دارد. این مقاله به تجزیه و تحلیل قراردادهاى آتى خاص و یکسان و حقّ اختیار معامله مىپردازد که علّت پدید آمدن این ابزارها چه بود و منافع وجود چنین ابزارهایى چیست و چرا این ابزارها مورد نیاز است، و در پایان، دیدگاه عالمان اسلامى درباره ابزار مشتقّه ارائه مىشود. واژگان کلیدى: ابزار مالى مشتقّه، بازار آنى، بازار آتى، بازار ثانویّه، قرارداد آتى خاص، قرارداد آتى یکسان، حقّ اختیار معامله، وجه التزام، دارایى اساسى پشتوانه قرارداد، حقّ شرط.متن
مقدّمه
اجماعنظر در قابل قبول بودن ابزارهاى مالى مشتقّه،(2) کمتر بهچشم مىخورد. این ابزارها محصولات تولیدى مالى هستند که ممکن است از آنها به منظور عملیّات بورس بازى استفاده شود؛ امّا این باعث نمىشود که چنین ابزارى کنار گذاشته شود.
رشد سریع و گسترش استفاده از این ابزارها به سبب منافع بسیارى است که بر آنها مترتّب مىشود و سازمانهاى تجارى از آنها استفاده مىکنند؛ همانطور که در صفحات بعدى به تفصیل بررسى خواهند شد. این ابزارها نه تنها براى پوشش ریسک و آربیتراژ استفاده مىشوند، بلکه به صورت ابزارى براى رقابت در صحنه بازاریابى نیز مورد استفاده قرار مىگیرند. افزون بر اینها عمده چارچوب نظرى این ابزارها، به سایر حوزهها همچون ارزیابى پروژه، طرّاحى ابزار و تکنیکهاى ارزیابى علمکرد نیز سرایت کرده است. هدف این مقاله ارزیابى دوباره این ابزارها از دیدگاه شرعى و همچنین توضیح دیدگاه حقوقى نیست. این مقاله در پى ارائه فهمى گسترده از این ابزارها است که چگونه توسعه یافتهاند و چرا مورد نیازند و استفادههاى گوناگون این ابزارها چگونه روى نظریّات فقهى اسلامى تأثیر گذاشته است. سازماندهى تحقیق به شرح ذیل است.
بخش اوّل: این بخش درباره این ابزارها و چگونگى توسعه و موارد استفاده آنها در مدیریّت مالى مدرن توضیح مىدهد.
بخش دوم: در این بخش، شرح مختصرى درباره ادبیّات موضوع از دیدگاه اسلامى ارائه شده، مسائل فقهى ابزارها بررسى مىشود.
1. توسعه ابزارهاى مالى مشتقّه
ابزارهاى مالى مشتقّه مانند هر محصول دیگرى، محصول نوآورىهاى متخصّصان مالى است. این نوآورى در پاسخ به نیازهاى پیچیده و روزافزون تجارت است. همانطور که روزبهروز دنیاى تجارت تخصّصى مىشود، محصول مالى جدیدى به منظور پاسخگویى بهتر به نیازهاى تغییر یافته جدید، شکل مىگیرد. هر ابزار جدیدى که ایجاد مىشود، باید ارزش افزودهاى بیشتر از ابزارهاى موجود پدید آورد تا بتواند زنده بماند و به حیات ادامه دهد. اکنون به مراحل رشد و توسعه ابزارهاى مالى مشتقّه مىپردازیم و این که چگونه مراحل توسعه این ابزار به ارزش افزوده انجامید. این ابزارها خود بحث بسیار گستردهاى است و ابزارهاى گوناگونى را در بر مىگیرد که در این جا به سه ابزار قراردادهاى آتى خاص و یکسان و حقّ اختیار معامله خواهیم پرداخت.
1ـ1. قراردادهاى آتى خاص(3)
ارزش ابزار مالى مشتقّه، به ارزش دارایىهاى اساسى دیگرى که پشتوانه آن است، وابستگى دارد. نخستین و سادهترین ابزار مالى مشتقّه، قراردادهاى آتى خاص بود. در این قرارداد، دو طرف قرارداد تعهّد مىکنند که در آینده در تاریخ معلوم، معاملهاى را در قیمت مشخّص شده در قرارداد با هم انجام دهند. دو طرف قرارداد، از خریدار و فروشنده تشکیل مىشود. فروشنده در قرارداد تعهّد مىکند که دارایى اصلى موجود در قرارداد را در سررسید قرارداد تهیّه کند و خریدار نیز متعهّد مىشود ثمن را تهیّه کند و کالا را بخرد. به منظور توضیح و تبیین موضوع و چگونگى عمل این قراردادها به ذکر مثالى مىپردازیم. کشاورز کاکائو و خریدار کاکائو را در نظر بگیرید. خریدار براى محصولاتش به کاکائو نیاز دارد. کشاورز نیز انتظار دارد 120 تن کاکائو را 6 ماه دیگر جمعآورى کند. خریدار کاکائو نیز در نظر دارد 6 ماه دیگر همان مقدار کاکائو را در موجودى انبار خویش داشته باشد. در این جا ما تولید کنندهاى داریم که در آینده، محصول در اختیار دارد و از طرف دیگر خریدارى هست که در آینده به همان مقدار کالا نیاز دارد. پرواضح است که دو طرف قراداد لزوما با ریسک قیمت مواجه مىشوند. کشاورز، نگران کاهش قیمتهاى کنونى کاکائو در مقابله با قیمتهاى 6 ماه بعد، و خریدار نیز نگران افزایش قیمتهاى کنونى در 6 ماه بعد است؛ بنابراین هر دو طرف با ریسک مواجه مىشوند؛ امّا این ریسک در دو جهت کاملاً متضاد است؛ بنابراین کاملاً منطقى است که دو طرف یعنى خریدار و فروشنده با هم مذاکره، و روى قیمتى توافق کنند تا در آینده (6 ماه دیگر) معامله را با قیمت توافقى انجام دهند.
این قرارداد تحت عنوان قراردادهاى آتى خاص دستهبندى مىشود. منافع این قرارداد به هر دو طرف قرارداد مىرسد. نخست این که هر دو طرف قرارداد در نتیجه انعقاد قرارداد، همه ریسک قیمت را به کلّى حذف مىکنند؛ زیرا کشاورز از هم اکنون مىداند که کاکائوى تولیدى خویش را 6 ماه بعد در قیمت معلوم مىفروشد؛ خواه قیمت بازار 6 ماه بعد بالا رود، خواه پایین بیاید. خریدار نیز ریسک قیمت را از بین مىبرد. وى نیز فقط موظّف است قیمت موجود در قرارداد را بپردازد؛ خواه قیمتهاى کنونى در 6 ماه دیگر بالا رود، خواه پایین بیاید. منافع دیگرى نیز بر این قرارداد مترتّب است؛ از جمله هر دو طرف قرارداد در وضعیّت مناسبى قرار دارند؛ زیرا مىتوانند فعّالیتهاى تجارى خویش را براى 6 ماه آینده برنامهریزى کنند؛ در نتیجه، خواص قراردادهاى آتى خاص، از پوشش ریسک فراتر است.
2ـ1. نیاز به قراردادهاى آتى یکسان(4)
گام بعدى در توسعه ابزارهاى مالى، حرکت از قراردادهاى آتى خاص به قراردادهاى آتى یکسان بود. قراردادهاى آتى یکسان به منظور کنترل ریسک پدید آمدند. سؤالى که در این جا مطرح مىشود، این است که اگر قراردادهاى آتى خاص براى مدیریّت ریسک کافى بودند، چرا قراردادهاى آتى یکسان پدید آمدند و به آن احساس نیاز شد.
همان طور که پیشتر بیان شد، محصول جدیدى که در حوزه مالى طرّاحى مىشود، اگر نتواند ارزش افزودهاى ایجاد کند نمىتواند به حیات خویش ادامه دهد. قراردادهاى آتى یکسان بهطور گسترده و روزافزون، حجم عمدهاى از مبادلات تجارى را به خود اختصاص داده و منافع بسیارى را در مقابله با قراردادهاى آتى خاص ایجاد کرده است. نیاز به این قراردادهاى جدید به سبب پارهاى از مشکلاتى بوده است که در قراردادهاى پیشین وجود داشت. در این جا ما به سه اشکال عمده در قراردادهاى آتى خاص اشاره مىکنیم.
اوّل این که هر یک از دو طرف قرارداد باید در جستوجوى طرف مقابل باشند تا همدیگر را یافته، با همدیگر قرارداد امضا کنند و سایر مشکلاتى که درباره مقدار و زمان قرارداد وجود داشت. دوم این که اگر یک طرف قرارداد به دلیلى نمىتوانست به تعهّد خود عمل کند، فروش قرارداد در بازار ثانویّه به شخص ثالث امکانپذیر نبود. در واقع این ابزار، فاقد بازار ثانویّه بود.
سوم این که خطر نکول و عدم اجراى قرارداد در آن وجود داشت و نیز وقتگیر و هزینهبر بود.
زمانى که قیمتهاى کنونى بالا مىروند، به نفع فروشنده است که قرارداد را اجرا نکند؛ زیرا مىتواند محصول خود را در بازار به قیمت بالاترى بفروشد و اگر قیمت پایین بیاید، به نفع خریدار است که قرارداد را اجرا نکند؛ زیرا مىتواند کالاى موردنظر را با قیمت کمترى در بازار بخرد. به دلیل کمبودهاى موجود در این نوع قرارداد، ابزار جدیدى مورد نیاز بود که نه تنها به مدیریت ریسک بپردازد، بلکه همزمان بر مشکلات موجود در قراردادهاى آتى خاص فائق آید. نتیجه خلاّقیّتها در این حوزه، به ابداع قراردادهاى آتى یکسان انجامید. یک قرارداد آتى یکسان لزوما همان قرارداد آتى خاص استاندارد شده است. بدین معنا که اندازه قرارداد یعنى مقدار قرارداد، تاریخ سررسید، کیفیّت و مکان تحویل و غیره در آن براى هر کالا به صورت استاندارد است. با این استانداردسازى مىتوان به خرید و فروش و مبادله این قراردادها در بازار ثانویّه پرداخت؛ بدین سبب، قابلیّت نقدپذیرى (نقدینگى)(5) این قراردادها را افزایش، و هزینههاى معاملات را نیز تا حدّ ممکن کاهش داد. افزون بر این، همه خریداران و فروشندگان به راحتى مىتوانند همدیگر را یافته، با همدیگر قرارداد ببندند. در قراردادهاى آتى یکسان از آن جا که بازار ثانویّه براى معاملات وجود دارد، چنان چه معاملهگر بخواهد قرارداد آتى با سررسید طولانى را بفروشد و قرارداد آتى با سررسید نزدیکتر را بخرد، این امکان وجود دارد. با امکان مبادله و خرید و فروش این قراردادها در بازار ثانویّه بر دومین اشکال موجود در قراردهاى خاص نیز مىتوان چیره شد و از قیمتهاى ناعادلانه جلوگیرى کرد.
بر ریسک نکول قراردادهاى مذکور با قراردادن وجه التزام یا سپرده اولیه(6) در قراردادهاى آتى یکسان مىتوان فائق آمد.
این عمل، ریسک نکول را به حدّاقل مىرساند. هر یک از خریدار و فروشنده نزد واسطهگر (کارگزار) مقدارى سپرده جهت حسن انجام قرارداد به ودیعه مىگذارد که در صورت عدم اجراى قرارداد از جانب هر یک از دو طرف قرارداد، سپرده جهت جبران خسارت طرف مقابل به وى اعطا مىشود. سپرده اوّلیّه، روزانه با تغییرات قیمت دارایى اصل پشتوانه قرارداد تعدیل مىشود. هدف اصلى از قراردادن سپرده اوّلیه و تعدیل آن به طور روزانه این است که از خطر نکول قرارداد جلوگیرى مىکند و آن را به حدّاقل ممکن کاهش مىدهد.
3ـ1. ضرورت استفاده از حقّ اختیار معامله(7)
گرچه قراردادهاى آتى یکسان توانسته است بر مشکلات موجود در قراردادهاى آتى خاص فائق آید، این قراردادها هنوز در بعضى موارد نارسایى دارند. به طور مشخّص دو نقیصه در قراردادهاى آتى یکسان وجود دارد. نخست این که در این قراردادها با ثابتکردن قیمتدر قرارداد مىتوان به پوشش ریسک تغییرات قیمت پرداخت؛ ولى از طرف دیگر، هیچیک از دو طرف قرارداد نمىتوانند از تغییرات قیمت در بازار منفعتى کسب کنند. دومین و مهمترین نقیصه موجود در این قراردادها این است که نمىتوان از آنهابراى مدیریّت بدهىهاى اقتضایى(8) استفاده کرد. منظور از بدهىهاى اقتضایى این است که بدهىهاى احتمالى براى شرکت وجود دارد؛ به طور مثال، چنان چه فلان واقعه احتمالى براى شرکت اتّفاق افتد، بدهىهاى احتمالى نیز بهوقوع خواهد پیوست. به عبارت دیگر، بدهىهاى اقتضایى شرایط تجارى هستند که با سطحى از نااطمینانى سروکار دارند. در دنیاى پیچیده امروزى چنین شرایطى پیش پاافتاده و جزئى هستند و مدیریّت آنها فوقالعاده اهّمیّت دارد. از طریق مثال مىتوان نشان داد که بدهى اقتضایى چگونه در دنیاى تجارت پدید مىآید؛ براى مثال یک شرکت ایرانى در تولید صنعتى اجراى یک دستگاه الکتریکى با پیشنهاد یک مناقصه بینالمللى به وسیله یک دولت خارجى در عرضه این ابزار روبهرو شده است. فرض کنید پرداختهاى دولت خارجى به صورت ارز خارجى خواهد بود و امروز، واپسین روز شرکت در مناقصه است و دولت خارجى نیز قدرت انتخاب از بین چندین پیشنهاد دهنده مناقصه را دارد. چنان چه شرکت ایرانى در مناقصه برنده شود، محصول را پنج ماهه (از امروز 6 ماه است؛ ولى چون نتیجه مناقصه یک ماه بعد مشخّص مىشود، پنج ماهه تحویل مىدهد) تسلیم مىکند و دولت خارجى نیز بهاى آن را در پایان پنج ماه به طور کامل خواهد پرداخت.
خط ذیل ترتیب زمانى وقایع را نشان مىدهد.
«0» روز شرکت در مناقصه است. «1» یک ماه بعد و مشخّص شدن نتیجه مناقصه، و «6» شش ماه بعد هنگام تحویل محصول است. اگر شرکت ایرانى در مناقصه برنده شود، محصول را عرضه و مبلغ را پس از 6 ماه دیگر دریافت خواهد داشت. در عرصه تجارت بینالملل، این عمل بسیار عادى است. پرواضح است که شرکت مذکور با نوعى ریسک مواجه مىشود. اگر این شرکت انتخاب شود، چون مبلغ قرارداد به ارز خارجى پرداخت مىشود، تغییرات نرخ ارز خارجى ممکن است باعث ایجاد زیان براى تولیدکننده شود. در این جا به طور کلّى دو نوع عدم اطمینان وجود دارد:
اوّل، عدم اطمینان درباره تغییرات نرخ ارز؛
دوم، عدم اطمینان به برنده شدن در مناقصه.
چگونه یک نفر مىتواند این مجموعه از ریسکها را که از این به بعد به نام ریسک ترکیبى از آن نام مىبریم، کنترل کند؟
فرض کنید اگر شرکت در جهت پوشش ریسک، هیچ اقدامى نکند، در صورت برندهشدن در مناقصه با ریسک ارزى روبهرو مىشود و چنان چه در مناقصه برنده نشود، با چنین ریسکى روبهرو نخواهد شد. پرواضح است که شرکت نیاز دارد تا خود را در برابر ریسک ارز محافظت کند و بنا به ادلّهاى که ارائه خواهد شد، قراردادهاى آتى ارزى مناسب پوشش ریسک نیست. در صورت استفاده از قراردادهاى آتى، براى شرکت دو انتخاب وجود دارد:
1. به صورت فروشنده، وارد قرارداد آتى ارزى شود و یک قرارداد آتى 6 ماهه را امضا کند تا چنان چه در مناقصه برنده شود، ارز حاصل از مناقصه را با قیمت مشخّص شده در قرارداد آتى ارزى پیشین به شخص دیگرى واگذارد و بدین ترتیب، خود را در برابر نوسانات نرخ ارز مصون سازد و اگر پس از یک ماه مشخّص شد که در مناقصه برنده نشده است مىتواند این قرارداد را به شخص دیگرى واگذارد.
2. روش دوم این است که وى منتظر بماند تا یک ماه دیگر نتیجه مناقصه مشخّص شود چنان چه در مناقصه برنده شد، باید یک قرارداد آتى ارزى پنج ماهه را امضا کند. در نگاه نخست ممکن است به نظر رسد که این روش مناسب است؛ ولى در عمل، هیچیک از این راه حلها مناسب نیست. به منظور مدیریّت چنین ریسکهایى حقّ اختیار معامله ابداع شد. حقّ اختیار معامله دو نوع است: حقّ اختیار خرید،(9) و حقّ اختیار فروش.(10) فروشنده حقّ اختیار خرید، این حق را به خریدار مىفروشد که خریدار مىتواند دارایى معیّنى را در سررسید معلوم یا پیش از آن به قیمت معلومى بخرد. این یک حقّ است، نه تعهّد؛ بنابراین، فروشنده در ازاى فروش این حقّ، مبلغى را تحت عنوان حقّ شرط(11) از خریدار دریافت مىدارد. فروشنده حقّ اختیار فروش این حقّ را به خریدار مىفروشد که خریدار مىتواند دارایى معیّنى را در سررسید معلوم یا پیش از آن به قیمت معلومى به فروشنده تحویل دهد. فروشنده مذکور در ازاى فروش این حقّ، مبلغى را از خریدار تحت عنوان حقّ شرط دریافت مىدارد. این نیز یک حقّ است، نه اجبار.
در سررسید حقّ اختیار معامله، چنان چه به صرفه باشد، دارنده اختیار معامله، این حقّ را اعمال مىکند و در غیر اینصورت منقضى مىشود. از آن جا که این نوع معامله تعهّد ایجاد نمىکند و انعطافپذیرى بالایى دارد، این نوع اختیار معامله بر قراردادهاى آتى یکسان رجحان دارد. همانطور که بیان شد، حدّاکثر ضررى که ممکن است متوجّه خریدار شود، همان حقّ شرطى است که وى به فروشنده مىپردازد. این ضرر زمانى رخ مىدهد که خریدار این حق را اعمال نکند. به جز در موارد پیشگفته، در سایر موارد از جمله روشهاى انجام معامله، مثل قراردادهاى آتى است. هماکنون معاملات حقّ اختیار معامله، نقش مهمّى را در مدیریّت ریسک به عهده دارند. پرسشى که در این جا مطرح مىشود، این است که چگونه حقّ اختیار معامله در مدیریّت ریسکهاى مذکور در مثال پیشگفته ایفاى نقش مىکند؟
شرکت ایرانى مىتواند هنگام شرکت در این مناقصه، حقّ اختیار فروش 6 ماهه ارز خارجى را بخرد. تعداد این قراردادها به اندازه آن بستگى دارد. مقدار این حقّ اختیار فروش درست به اندازه مقدار ارزى است که پس از 6 ماه از مناقصه حاصل مىشود. در این صورت، شرکت مذکور هر دو ریسک نامبرده را به طور کامل پوشش مىدهد. دو ریسک مزبور، یکى تغییرات نرخ ارز و دیگرى ریسک عدم پذیرش در مناقصه بود که بدینترتیب پوشش داده مىشود.
چنان چه شرکت در مناقصه برنده نشود، ضررى که از بابت خریدارى حقّ اختیار فروش متوجّه وى مىشود، به اندازه همان پرداخت حقّ شرط است و اگر در مناقصه برنده شود نیز در صورتى که به نفع وى باشد مىتواند این حقّ را اعمال کند. دلیل اصلى ایجاد حقّ اختیار معامله به سبب دو نقیصه موجود در قراردادهاى آتى یکسان بود. نخست این که قراردادهاى آتى، در بدهىهاى اقتضایى کارآیى لازم را نداشتند و دوم این که چون قراردادهاى آتى تعهّد ایجاد مىکنند، شخص از تفاوت قیمتها نمىتواند سودى کسب کند و باید حتما با قیمت مشخّص شده در قرارداد به تعهّد خود عمل کند و اختیارى براى او وجود ندارد. در مثال پیشین نشان داده شد که چگونه حقّ اختیار معامله مىتواند هنگام ایجاد بدهىهاى اقتضایى با هنگام وجود ریسکهاى ترکیبى نقش خود را ایفا کند. حقّ اختیار معامله همچنین با توجه به این که اختیار است، نه تعهّد، به دارنده آن اختیار مىدهد که چنان چه تغییرات قیمتها به نفع دارنده حقّ باشد، این حقّ را اعمال کند. در مثال مذکور فرض کنید نرخ ارز خارجى در سررسید، از قیمت اعمال بیشتر باشد. شرکت مزبور حقّ اختیار فروش را اعمال نخواهد کرد؛ بلکه ارز حاصل را نقدى در بازار خواهد فروخت؛ بنابراین، زمانى که حقّ اختیار فروش خریدارى مىشود، شرکت مطمئن است که ارز حاصل از مناقصه را حدّاقل به قیمت قرارداد حقّ اختیار فروش خواهد فروخت؛ امّا اگر تغییرات نرخ ارز مطلوب باشد، ارز حاصل را با قیمت بالاترى خواهد فروخت و سود بیشترى کسب خواهد کرد. به طور خلاصه، خرید حقّ اختیار معامله فروش زمانى مفید است که بخواهیم از افت قیمتها مصون بمانیم؛ امّا اگر قیمتها بالا روند، شرکت سود خواهد برد و خرید حقّ اختیار معامله خرید، زمانى سودمند است که بخواهیم از افزایش قیمتها مصون بمانیم؛ امّا اگر قیمتها پایین بروند نیز شرکت سود خواهد برد.
4ـ1. بازیگران عمده در بازار اوراق مشتقّه
مانند سایر بازارهاى مالى، هزاران معامله کننده و مؤسّسه در بازارهاى اوراق مشتقّه به فعّالیّت مشغولند. این بازیگران و معاملهگران در سه دسته کلّى طبقهبندى مىشوند که عبارتند از:
1. پوششدهندگان ریسک؛(12)
2. آربیتراژیستها؛(13)
3. بورسبازان.(14)
در بحثهاى پیشین، کشاورز کاکائو و خریدار بالقوّه محصول، در پى پوشش ریسک بودند. شرکت ایرانى شرکتکنندهدر مناقصه نیز به دنبال پوشش ریسک بود و در نتیجه، از ابراز مشتقّه براى کنترل ریسک استفاده مىکردند. دسته دوم از بازیگران در بازارهاى مشتقّه، آربیتراژیستها هستند. آربیتراژ، فرایندى است که آربیتراژیست از تفاوت قیمت در بازارها استفاده مىکند. آنان قیمتهاى اوراق مشتقّه را زیرنظر دارند و از تفاوت قیمت اوراق مشتقّه یکسان در بازارهاى گوناگون سود مىجویند بدین ترتیب که دارایى را با قیمت معیّنى در یک بازار خریدارى مىکنند و همان دارایى را در بازار دیگرى با قیمت بالاترى مىفروشند. از زمانى که بازارهاى مالى به وسیله شبکههاى کامپیوترى به همدیگر وصل شده است و اطّلاعات به سهولت در جریان است، فعّالیّت آربیتراژى کمرونق شده، چون فرصتهاى آربیتراژى از بین رفته است. افزون بر موارد پیشین، به جاى این که ما فقط به تغییرات قیمت یک دارایى در بازارهاى گوناگون بنگریم، آربیتراژیستها مىتوانند همچنین از تفاوت قیمت محصولات گوناگون بازارهاى مشتقّه از جمله از تفاوت قیمت بین بازار آنى و آتى یا بازار قراردادهاى آتى و حقّ اختیار معامله یا هر سه بازار با همدیگر منفعت کسب کنند. سرمایهگذارى آنان بدون ریسک است. این نوع از تصمیمهاى آرابیتراژى به تخصّص در زمینه تکنیکهاى مهندسى مالى نیاز دارد.
دسته سوم بازیگران در بازار اوراق مشتقّه، بورسبازان هستند. همانطور که از اسم آن پیدا است، آنان فقط به بورس بازى مىپردازند؛ به طور مثال اگر بورس باز انتظار دارد ارزش یک دارایى در آینده کاهش یابد، به فروش ابزار مشتقّه اقدام مىکند. چنان چه پیشبینى وى درست باشد، از این محل سود خواهد برد و اگر قیمت بالا برود، وى ضرر خواهد کرد. بورس بازان خود را در بازار در معرض ریسک قرار مىدهند و امیدوارند با قبول آن ریسک، سود کسب کنند. با بیان پیشین، باید اظهار داشت که اگر اوراق بهادار مشتقّه به صورت ابزارى براى پوشش ریسک به کار روند، بىشک مفید است. این اوراق از طریق برنامهریزى بهتر امور تجارى، کاهش تغییرات ناگهانى در قیمت محصولات و کاهش هزینهها، براى جامعه منفعت عقلانى ایجاد مىکند. بورس بازان، زمانى که تولیدکنندگان به دنبال کاهش ریسک باشند مىتوانند منفعت بیشترى کسب کنند. آربیتراژیستها با به کار بردن تخصّص خویش کارى مىکنند که قیمتها در بازارهاى آنى و آتى در اختیار معامله، تفاوت بسیارى با هم نداشته باشد؛ زیرا این عملیّات باعث آشکارشدن بهتر فرایند قیمتها مىشود؛ به طور مثال، عملیّات آربیتراژى در سطح بازارهاى بینالمللى باعث مىشود که تولیدکنندگان داراى کارایى و بهرهورى پایین، براى بقا در بازار رقابت به افزایش کارایى عملیّات خویش بپردازند. آربیتراژ همچنین کمک مىکند تا آثار منفى قوانین و مقرّرات زاید دولتى از بین برود. عملیّات بورس بازى بیشتر به جاى این که کمک کند، به بازار لطمه وارد مىآورد؛ البتّه به رغم آثار مخرّب، داراى فوایدى نیز هست که عبارتند از:
1. به افزایش حجم مبادلات کمک مىکند. این عمل خود داراى دو خاصیّت عمده است: أ. افزایش حجم مبادلات، هزینههاى مبادلات را کاهش مىدهد؛ ب. نقدینگى اوراق را افزایش مىدهد و در نتیجه، بازارها عمیقتر شده و ریسکهاى اجرایى را کاهش مىدهد.
2. پوشش دهندگان ریسک کسانى را دارند که ریسک را مىپذیرند و آنان همان بورس بازانند.
به رغم این مسائل، مشکل است که بورس بازى را مفید دانست. تاکنون قوانین موجود نتوانسته است از عملیّات بورس بازى جلوگیرى کند.
2. آراى عالمان (اهل تسنّن)(15) درباره ابزار اوراق مشتقّه
در این قسمت مىکوشیم به بیان آراى عالمان اسلامى درباره قراردادهاى آتى یکسان و حقّ اختیار معامله اشاره کنیم. همان طور که پیشتر اشاره شد، عمده کار موجود در این زمینه در حوزه حقوقى انجام شده است؛ در نتیجه، آراى فقیهان اسلامى در این زمینه گوناگون است. درباره حقّ اختیار معامله به طور مثال بعضى از فقیهان، اعتبار آن را تحت عنوان فقهى «الخیارات» بررسى کرده، و بعضى دیگر، تحت عنوان «بیعالعربون» به مطالعه آن پرداختهاند.
1ـ2. آراى موجود درباره حقّ اختیار معامله
تعدادى از عالمان از جمله احمد محیىالدّین حسن و ابوسلیمان به حقّ اختیار معامله ایراد وارد کردهاند. هر کدام به ادلّه گوناگونى با آن مخالفت کردهاند. احمد محیىالدّین حسن دو ایراد به آن وارد مىکند:
1. سررسید بیش از سه روز تحت عنوان فقهى خیار شرط، غیرقابل قبول است؛
2. خریداران حقّ اختیار معامله، سود بیشترى از فروشندگان آن مىبرند و این ستم است و اسلام با ستم مخالف است.
ابوسلیمان، عضو آکادمى فقه جدّه مىگوید: حقّ اختیار معامله قابل قبول است وقتى که تحت عنوان فقهى بیعالعربون قرار مىگیرد؛ امّا اگر از دارایى اساسى پشتوانه آن خارج شود و فروشنده از فروش حقّ اختیار معامله درآمدى کسب کند، غیرقابل قبول است؛ البتّه شایان ذکر است که بعضى عالمان، اصل بیعالعربون را نمىپذیرند.
غرر، اشکال دیگرى است که بر حقّ اختیار معامله وارد است. از آن جا که اختیار معامله به نوعى غرر منتهى مىشود و از طرف دیگر به صورت ابزارى براى بورسبازى مورد استفاده قرار مىگیرد، رد مىشود. درباره غرر اجماع روى معناى مشخّصى وجود ندارد. غرر، نتیجه جهل است. غرر در اثر کمبود اطلاّعات و عدم شفّافیّت اطلاّعات ایجاد مىشود. بعضى عالمان معتقدند: بازارهاى مدرن این معاملات، با توجّه به وجود قراردادهاى استاندارد و وجود کنترل دیگر، غرر را منتفى ساخته است. از طرف دیگر، این دیدگاه رد مىشود که هیچ تحویل فیزیکى صورت نمىگیرد و فقط یک توافق صورت مىگیرد. افزون بر این، تغییر در ارزش اختیار معامله به تغییر در ارزش دارایى اساسى پشتوانه آن بستگى دارد و این تغییرات تصادفى نیستند.
2ـ2. آراى موجود درباره قراردادهاى آتى یکسان
در ارزیابى اعتبار قراردادهاى آتى در نظام مالى اسلام، بین صاحبنظران اتّفاقنظر وجود ندارد.
مفتى تقى عثمان، یکى از صاحبنظران در این زمینه معتقد است: این قراردادها به دو دلیل معتبر نیستند: 1. یک قاعده اصلى در اسلام وجود دارد و آن این است که ثمن و مثمن نمىتوانند هر دو مؤجّل باشند؛ بنابراین، معاملات قراردادهاى آتى خاص و یکسان در شریعت اسلامى معتبر نیستند. 2. در این قراردادها، تحویل کالاى مورد معامله در قرارداد مورد نظر نیست. در اغلب موارد این قراردادها بدون انجام معاملهاى پایان مىپذیرد و فقط با عملیات بورس بازى از تفاوت قیمتها سود مىبرند که این نیز در شریعت مقّدس اسلام حرام است.
فهیمخان، یکى دیگر از صاحبنظران در این زمینه بیان مىدارد: باید در نظر داشته باشیم که قراردادهاى آتى مدرن، مورد نهى صریح پیامبر اسلام است.
قراردادهاى آتى در بازارهاى آتى مدرن، پدیده جدیدى است که از اواسط دهه 1970 آغاز شده است. این قراردادها پدید آمدند تا فعّالیّتهاى بورس بازى را افزایش دهند. وى مىافزاید: فلسفه اصلى ایجاد این قراردادها پوشش ریسک به وسیله کشاورزان بوده است؛ در حالى که امروزه کشاورزان نمىتوانند با بورس بازان حرفهاى در بازار رقابت کنند؛ بدین سبب عمده بازیگران در این بازار، بورس بازان هستند و این انحراف از فلسفه اصلى ایجاد این بازارها است. این که بعضىها بازارهاى آتى را از آنى جدا مىدانند، اصولاً نادرست است؛ زیرا از زمانى که فعّالیّتهاى آربیتراژى در بازار انجام مىشود، این بازارها را به هم متّصل کرده است. وقتى قیمتها به نحوى است که مىتوان آنها را در امتداد یک خط قرارداد به طورى که آربیتراژیستها با به کار بردن تخصّص حرفهاى طورى عمل مىکنند که همیشه آنان در بازار سود مىبرند و یک طرف نیز همیشه ضرر مىکند، در این صورت، حجم معاملات به شدّت کاهش مىیابد؛ در نتیجه کشاورز تصمیم مىگیرد از این ابراز استفاده نکند.
نتیجهگیرى
1. اتَّفاق نظر کاملى بین فقیهان درباره ابزار مشتقّه وجود ندارد؛ امّا همگى بر این نظر متّفقند که این ابزار با موازین شرعى مخالفت دارد.
2. زمانى که فقیهان از این ابزارها صحبت مىکنند، از دیدگاههاى گوناگونى به این ابزار ایراد وارد مىکنند. عمده ایرادهاى وارد بر اساس تفسیرهاى شخصى از شریعت و این ابزارها صورت مىگیرد.
منابع و مآخذ
1. Obiyathullah, Ismath, Derivative Instruments and Islamic Finance, International Journal of Islamic Financial Services, Vol. 1, No 1, 1991.
2. Dubofskey, D, Options and Financial Futures, MC Graw - Hill, 1992.
3. Hull, J, Options, Futures and the Other Derivative Securities, Perntice - Hall, 1993.
4. Campbell, T and kracaw, W, Financial Risk Managenent, Harper Collins College Publishers, 1993.
پىنوشتها:
________________________________________
1 دانشجوى دکترى مدیریّت مالى دانشگاه تهران.
2. Derivatives.
3. Forward Contracts.
4. Futures contracts.
5. Liquidity.
6. Initial Margin.
7. Option Contracts.
8. Contingent Liabilities.
9. Call option.
10. put option.
11. premium.
12. Hedgers.
13. Arbitragists.
14. Speculators.
15. منبع شماره یک.
اجماعنظر در قابل قبول بودن ابزارهاى مالى مشتقّه،(2) کمتر بهچشم مىخورد. این ابزارها محصولات تولیدى مالى هستند که ممکن است از آنها به منظور عملیّات بورس بازى استفاده شود؛ امّا این باعث نمىشود که چنین ابزارى کنار گذاشته شود.
رشد سریع و گسترش استفاده از این ابزارها به سبب منافع بسیارى است که بر آنها مترتّب مىشود و سازمانهاى تجارى از آنها استفاده مىکنند؛ همانطور که در صفحات بعدى به تفصیل بررسى خواهند شد. این ابزارها نه تنها براى پوشش ریسک و آربیتراژ استفاده مىشوند، بلکه به صورت ابزارى براى رقابت در صحنه بازاریابى نیز مورد استفاده قرار مىگیرند. افزون بر اینها عمده چارچوب نظرى این ابزارها، به سایر حوزهها همچون ارزیابى پروژه، طرّاحى ابزار و تکنیکهاى ارزیابى علمکرد نیز سرایت کرده است. هدف این مقاله ارزیابى دوباره این ابزارها از دیدگاه شرعى و همچنین توضیح دیدگاه حقوقى نیست. این مقاله در پى ارائه فهمى گسترده از این ابزارها است که چگونه توسعه یافتهاند و چرا مورد نیازند و استفادههاى گوناگون این ابزارها چگونه روى نظریّات فقهى اسلامى تأثیر گذاشته است. سازماندهى تحقیق به شرح ذیل است.
بخش اوّل: این بخش درباره این ابزارها و چگونگى توسعه و موارد استفاده آنها در مدیریّت مالى مدرن توضیح مىدهد.
بخش دوم: در این بخش، شرح مختصرى درباره ادبیّات موضوع از دیدگاه اسلامى ارائه شده، مسائل فقهى ابزارها بررسى مىشود.
1. توسعه ابزارهاى مالى مشتقّه
ابزارهاى مالى مشتقّه مانند هر محصول دیگرى، محصول نوآورىهاى متخصّصان مالى است. این نوآورى در پاسخ به نیازهاى پیچیده و روزافزون تجارت است. همانطور که روزبهروز دنیاى تجارت تخصّصى مىشود، محصول مالى جدیدى به منظور پاسخگویى بهتر به نیازهاى تغییر یافته جدید، شکل مىگیرد. هر ابزار جدیدى که ایجاد مىشود، باید ارزش افزودهاى بیشتر از ابزارهاى موجود پدید آورد تا بتواند زنده بماند و به حیات ادامه دهد. اکنون به مراحل رشد و توسعه ابزارهاى مالى مشتقّه مىپردازیم و این که چگونه مراحل توسعه این ابزار به ارزش افزوده انجامید. این ابزارها خود بحث بسیار گستردهاى است و ابزارهاى گوناگونى را در بر مىگیرد که در این جا به سه ابزار قراردادهاى آتى خاص و یکسان و حقّ اختیار معامله خواهیم پرداخت.
1ـ1. قراردادهاى آتى خاص(3)
ارزش ابزار مالى مشتقّه، به ارزش دارایىهاى اساسى دیگرى که پشتوانه آن است، وابستگى دارد. نخستین و سادهترین ابزار مالى مشتقّه، قراردادهاى آتى خاص بود. در این قرارداد، دو طرف قرارداد تعهّد مىکنند که در آینده در تاریخ معلوم، معاملهاى را در قیمت مشخّص شده در قرارداد با هم انجام دهند. دو طرف قرارداد، از خریدار و فروشنده تشکیل مىشود. فروشنده در قرارداد تعهّد مىکند که دارایى اصلى موجود در قرارداد را در سررسید قرارداد تهیّه کند و خریدار نیز متعهّد مىشود ثمن را تهیّه کند و کالا را بخرد. به منظور توضیح و تبیین موضوع و چگونگى عمل این قراردادها به ذکر مثالى مىپردازیم. کشاورز کاکائو و خریدار کاکائو را در نظر بگیرید. خریدار براى محصولاتش به کاکائو نیاز دارد. کشاورز نیز انتظار دارد 120 تن کاکائو را 6 ماه دیگر جمعآورى کند. خریدار کاکائو نیز در نظر دارد 6 ماه دیگر همان مقدار کاکائو را در موجودى انبار خویش داشته باشد. در این جا ما تولید کنندهاى داریم که در آینده، محصول در اختیار دارد و از طرف دیگر خریدارى هست که در آینده به همان مقدار کالا نیاز دارد. پرواضح است که دو طرف قراداد لزوما با ریسک قیمت مواجه مىشوند. کشاورز، نگران کاهش قیمتهاى کنونى کاکائو در مقابله با قیمتهاى 6 ماه بعد، و خریدار نیز نگران افزایش قیمتهاى کنونى در 6 ماه بعد است؛ بنابراین هر دو طرف با ریسک مواجه مىشوند؛ امّا این ریسک در دو جهت کاملاً متضاد است؛ بنابراین کاملاً منطقى است که دو طرف یعنى خریدار و فروشنده با هم مذاکره، و روى قیمتى توافق کنند تا در آینده (6 ماه دیگر) معامله را با قیمت توافقى انجام دهند.
این قرارداد تحت عنوان قراردادهاى آتى خاص دستهبندى مىشود. منافع این قرارداد به هر دو طرف قرارداد مىرسد. نخست این که هر دو طرف قرارداد در نتیجه انعقاد قرارداد، همه ریسک قیمت را به کلّى حذف مىکنند؛ زیرا کشاورز از هم اکنون مىداند که کاکائوى تولیدى خویش را 6 ماه بعد در قیمت معلوم مىفروشد؛ خواه قیمت بازار 6 ماه بعد بالا رود، خواه پایین بیاید. خریدار نیز ریسک قیمت را از بین مىبرد. وى نیز فقط موظّف است قیمت موجود در قرارداد را بپردازد؛ خواه قیمتهاى کنونى در 6 ماه دیگر بالا رود، خواه پایین بیاید. منافع دیگرى نیز بر این قرارداد مترتّب است؛ از جمله هر دو طرف قرارداد در وضعیّت مناسبى قرار دارند؛ زیرا مىتوانند فعّالیتهاى تجارى خویش را براى 6 ماه آینده برنامهریزى کنند؛ در نتیجه، خواص قراردادهاى آتى خاص، از پوشش ریسک فراتر است.
2ـ1. نیاز به قراردادهاى آتى یکسان(4)
گام بعدى در توسعه ابزارهاى مالى، حرکت از قراردادهاى آتى خاص به قراردادهاى آتى یکسان بود. قراردادهاى آتى یکسان به منظور کنترل ریسک پدید آمدند. سؤالى که در این جا مطرح مىشود، این است که اگر قراردادهاى آتى خاص براى مدیریّت ریسک کافى بودند، چرا قراردادهاى آتى یکسان پدید آمدند و به آن احساس نیاز شد.
همان طور که پیشتر بیان شد، محصول جدیدى که در حوزه مالى طرّاحى مىشود، اگر نتواند ارزش افزودهاى ایجاد کند نمىتواند به حیات خویش ادامه دهد. قراردادهاى آتى یکسان بهطور گسترده و روزافزون، حجم عمدهاى از مبادلات تجارى را به خود اختصاص داده و منافع بسیارى را در مقابله با قراردادهاى آتى خاص ایجاد کرده است. نیاز به این قراردادهاى جدید به سبب پارهاى از مشکلاتى بوده است که در قراردادهاى پیشین وجود داشت. در این جا ما به سه اشکال عمده در قراردادهاى آتى خاص اشاره مىکنیم.
اوّل این که هر یک از دو طرف قرارداد باید در جستوجوى طرف مقابل باشند تا همدیگر را یافته، با همدیگر قرارداد امضا کنند و سایر مشکلاتى که درباره مقدار و زمان قرارداد وجود داشت. دوم این که اگر یک طرف قرارداد به دلیلى نمىتوانست به تعهّد خود عمل کند، فروش قرارداد در بازار ثانویّه به شخص ثالث امکانپذیر نبود. در واقع این ابزار، فاقد بازار ثانویّه بود.
سوم این که خطر نکول و عدم اجراى قرارداد در آن وجود داشت و نیز وقتگیر و هزینهبر بود.
زمانى که قیمتهاى کنونى بالا مىروند، به نفع فروشنده است که قرارداد را اجرا نکند؛ زیرا مىتواند محصول خود را در بازار به قیمت بالاترى بفروشد و اگر قیمت پایین بیاید، به نفع خریدار است که قرارداد را اجرا نکند؛ زیرا مىتواند کالاى موردنظر را با قیمت کمترى در بازار بخرد. به دلیل کمبودهاى موجود در این نوع قرارداد، ابزار جدیدى مورد نیاز بود که نه تنها به مدیریت ریسک بپردازد، بلکه همزمان بر مشکلات موجود در قراردادهاى آتى خاص فائق آید. نتیجه خلاّقیّتها در این حوزه، به ابداع قراردادهاى آتى یکسان انجامید. یک قرارداد آتى یکسان لزوما همان قرارداد آتى خاص استاندارد شده است. بدین معنا که اندازه قرارداد یعنى مقدار قرارداد، تاریخ سررسید، کیفیّت و مکان تحویل و غیره در آن براى هر کالا به صورت استاندارد است. با این استانداردسازى مىتوان به خرید و فروش و مبادله این قراردادها در بازار ثانویّه پرداخت؛ بدین سبب، قابلیّت نقدپذیرى (نقدینگى)(5) این قراردادها را افزایش، و هزینههاى معاملات را نیز تا حدّ ممکن کاهش داد. افزون بر این، همه خریداران و فروشندگان به راحتى مىتوانند همدیگر را یافته، با همدیگر قرارداد ببندند. در قراردادهاى آتى یکسان از آن جا که بازار ثانویّه براى معاملات وجود دارد، چنان چه معاملهگر بخواهد قرارداد آتى با سررسید طولانى را بفروشد و قرارداد آتى با سررسید نزدیکتر را بخرد، این امکان وجود دارد. با امکان مبادله و خرید و فروش این قراردادها در بازار ثانویّه بر دومین اشکال موجود در قراردهاى خاص نیز مىتوان چیره شد و از قیمتهاى ناعادلانه جلوگیرى کرد.
بر ریسک نکول قراردادهاى مذکور با قراردادن وجه التزام یا سپرده اولیه(6) در قراردادهاى آتى یکسان مىتوان فائق آمد.
این عمل، ریسک نکول را به حدّاقل مىرساند. هر یک از خریدار و فروشنده نزد واسطهگر (کارگزار) مقدارى سپرده جهت حسن انجام قرارداد به ودیعه مىگذارد که در صورت عدم اجراى قرارداد از جانب هر یک از دو طرف قرارداد، سپرده جهت جبران خسارت طرف مقابل به وى اعطا مىشود. سپرده اوّلیّه، روزانه با تغییرات قیمت دارایى اصل پشتوانه قرارداد تعدیل مىشود. هدف اصلى از قراردادن سپرده اوّلیه و تعدیل آن به طور روزانه این است که از خطر نکول قرارداد جلوگیرى مىکند و آن را به حدّاقل ممکن کاهش مىدهد.
3ـ1. ضرورت استفاده از حقّ اختیار معامله(7)
گرچه قراردادهاى آتى یکسان توانسته است بر مشکلات موجود در قراردادهاى آتى خاص فائق آید، این قراردادها هنوز در بعضى موارد نارسایى دارند. به طور مشخّص دو نقیصه در قراردادهاى آتى یکسان وجود دارد. نخست این که در این قراردادها با ثابتکردن قیمتدر قرارداد مىتوان به پوشش ریسک تغییرات قیمت پرداخت؛ ولى از طرف دیگر، هیچیک از دو طرف قرارداد نمىتوانند از تغییرات قیمت در بازار منفعتى کسب کنند. دومین و مهمترین نقیصه موجود در این قراردادها این است که نمىتوان از آنهابراى مدیریّت بدهىهاى اقتضایى(8) استفاده کرد. منظور از بدهىهاى اقتضایى این است که بدهىهاى احتمالى براى شرکت وجود دارد؛ به طور مثال، چنان چه فلان واقعه احتمالى براى شرکت اتّفاق افتد، بدهىهاى احتمالى نیز بهوقوع خواهد پیوست. به عبارت دیگر، بدهىهاى اقتضایى شرایط تجارى هستند که با سطحى از نااطمینانى سروکار دارند. در دنیاى پیچیده امروزى چنین شرایطى پیش پاافتاده و جزئى هستند و مدیریّت آنها فوقالعاده اهّمیّت دارد. از طریق مثال مىتوان نشان داد که بدهى اقتضایى چگونه در دنیاى تجارت پدید مىآید؛ براى مثال یک شرکت ایرانى در تولید صنعتى اجراى یک دستگاه الکتریکى با پیشنهاد یک مناقصه بینالمللى به وسیله یک دولت خارجى در عرضه این ابزار روبهرو شده است. فرض کنید پرداختهاى دولت خارجى به صورت ارز خارجى خواهد بود و امروز، واپسین روز شرکت در مناقصه است و دولت خارجى نیز قدرت انتخاب از بین چندین پیشنهاد دهنده مناقصه را دارد. چنان چه شرکت ایرانى در مناقصه برنده شود، محصول را پنج ماهه (از امروز 6 ماه است؛ ولى چون نتیجه مناقصه یک ماه بعد مشخّص مىشود، پنج ماهه تحویل مىدهد) تسلیم مىکند و دولت خارجى نیز بهاى آن را در پایان پنج ماه به طور کامل خواهد پرداخت.
خط ذیل ترتیب زمانى وقایع را نشان مىدهد.
«0» روز شرکت در مناقصه است. «1» یک ماه بعد و مشخّص شدن نتیجه مناقصه، و «6» شش ماه بعد هنگام تحویل محصول است. اگر شرکت ایرانى در مناقصه برنده شود، محصول را عرضه و مبلغ را پس از 6 ماه دیگر دریافت خواهد داشت. در عرصه تجارت بینالملل، این عمل بسیار عادى است. پرواضح است که شرکت مذکور با نوعى ریسک مواجه مىشود. اگر این شرکت انتخاب شود، چون مبلغ قرارداد به ارز خارجى پرداخت مىشود، تغییرات نرخ ارز خارجى ممکن است باعث ایجاد زیان براى تولیدکننده شود. در این جا به طور کلّى دو نوع عدم اطمینان وجود دارد:
اوّل، عدم اطمینان درباره تغییرات نرخ ارز؛
دوم، عدم اطمینان به برنده شدن در مناقصه.
چگونه یک نفر مىتواند این مجموعه از ریسکها را که از این به بعد به نام ریسک ترکیبى از آن نام مىبریم، کنترل کند؟
فرض کنید اگر شرکت در جهت پوشش ریسک، هیچ اقدامى نکند، در صورت برندهشدن در مناقصه با ریسک ارزى روبهرو مىشود و چنان چه در مناقصه برنده نشود، با چنین ریسکى روبهرو نخواهد شد. پرواضح است که شرکت نیاز دارد تا خود را در برابر ریسک ارز محافظت کند و بنا به ادلّهاى که ارائه خواهد شد، قراردادهاى آتى ارزى مناسب پوشش ریسک نیست. در صورت استفاده از قراردادهاى آتى، براى شرکت دو انتخاب وجود دارد:
1. به صورت فروشنده، وارد قرارداد آتى ارزى شود و یک قرارداد آتى 6 ماهه را امضا کند تا چنان چه در مناقصه برنده شود، ارز حاصل از مناقصه را با قیمت مشخّص شده در قرارداد آتى ارزى پیشین به شخص دیگرى واگذارد و بدین ترتیب، خود را در برابر نوسانات نرخ ارز مصون سازد و اگر پس از یک ماه مشخّص شد که در مناقصه برنده نشده است مىتواند این قرارداد را به شخص دیگرى واگذارد.
2. روش دوم این است که وى منتظر بماند تا یک ماه دیگر نتیجه مناقصه مشخّص شود چنان چه در مناقصه برنده شد، باید یک قرارداد آتى ارزى پنج ماهه را امضا کند. در نگاه نخست ممکن است به نظر رسد که این روش مناسب است؛ ولى در عمل، هیچیک از این راه حلها مناسب نیست. به منظور مدیریّت چنین ریسکهایى حقّ اختیار معامله ابداع شد. حقّ اختیار معامله دو نوع است: حقّ اختیار خرید،(9) و حقّ اختیار فروش.(10) فروشنده حقّ اختیار خرید، این حق را به خریدار مىفروشد که خریدار مىتواند دارایى معیّنى را در سررسید معلوم یا پیش از آن به قیمت معلومى بخرد. این یک حقّ است، نه تعهّد؛ بنابراین، فروشنده در ازاى فروش این حقّ، مبلغى را تحت عنوان حقّ شرط(11) از خریدار دریافت مىدارد. فروشنده حقّ اختیار فروش این حقّ را به خریدار مىفروشد که خریدار مىتواند دارایى معیّنى را در سررسید معلوم یا پیش از آن به قیمت معلومى به فروشنده تحویل دهد. فروشنده مذکور در ازاى فروش این حقّ، مبلغى را از خریدار تحت عنوان حقّ شرط دریافت مىدارد. این نیز یک حقّ است، نه اجبار.
در سررسید حقّ اختیار معامله، چنان چه به صرفه باشد، دارنده اختیار معامله، این حقّ را اعمال مىکند و در غیر اینصورت منقضى مىشود. از آن جا که این نوع معامله تعهّد ایجاد نمىکند و انعطافپذیرى بالایى دارد، این نوع اختیار معامله بر قراردادهاى آتى یکسان رجحان دارد. همانطور که بیان شد، حدّاکثر ضررى که ممکن است متوجّه خریدار شود، همان حقّ شرطى است که وى به فروشنده مىپردازد. این ضرر زمانى رخ مىدهد که خریدار این حق را اعمال نکند. به جز در موارد پیشگفته، در سایر موارد از جمله روشهاى انجام معامله، مثل قراردادهاى آتى است. هماکنون معاملات حقّ اختیار معامله، نقش مهمّى را در مدیریّت ریسک به عهده دارند. پرسشى که در این جا مطرح مىشود، این است که چگونه حقّ اختیار معامله در مدیریّت ریسکهاى مذکور در مثال پیشگفته ایفاى نقش مىکند؟
شرکت ایرانى مىتواند هنگام شرکت در این مناقصه، حقّ اختیار فروش 6 ماهه ارز خارجى را بخرد. تعداد این قراردادها به اندازه آن بستگى دارد. مقدار این حقّ اختیار فروش درست به اندازه مقدار ارزى است که پس از 6 ماه از مناقصه حاصل مىشود. در این صورت، شرکت مذکور هر دو ریسک نامبرده را به طور کامل پوشش مىدهد. دو ریسک مزبور، یکى تغییرات نرخ ارز و دیگرى ریسک عدم پذیرش در مناقصه بود که بدینترتیب پوشش داده مىشود.
چنان چه شرکت در مناقصه برنده نشود، ضررى که از بابت خریدارى حقّ اختیار فروش متوجّه وى مىشود، به اندازه همان پرداخت حقّ شرط است و اگر در مناقصه برنده شود نیز در صورتى که به نفع وى باشد مىتواند این حقّ را اعمال کند. دلیل اصلى ایجاد حقّ اختیار معامله به سبب دو نقیصه موجود در قراردادهاى آتى یکسان بود. نخست این که قراردادهاى آتى، در بدهىهاى اقتضایى کارآیى لازم را نداشتند و دوم این که چون قراردادهاى آتى تعهّد ایجاد مىکنند، شخص از تفاوت قیمتها نمىتواند سودى کسب کند و باید حتما با قیمت مشخّص شده در قرارداد به تعهّد خود عمل کند و اختیارى براى او وجود ندارد. در مثال پیشین نشان داده شد که چگونه حقّ اختیار معامله مىتواند هنگام ایجاد بدهىهاى اقتضایى با هنگام وجود ریسکهاى ترکیبى نقش خود را ایفا کند. حقّ اختیار معامله همچنین با توجه به این که اختیار است، نه تعهّد، به دارنده آن اختیار مىدهد که چنان چه تغییرات قیمتها به نفع دارنده حقّ باشد، این حقّ را اعمال کند. در مثال مذکور فرض کنید نرخ ارز خارجى در سررسید، از قیمت اعمال بیشتر باشد. شرکت مزبور حقّ اختیار فروش را اعمال نخواهد کرد؛ بلکه ارز حاصل را نقدى در بازار خواهد فروخت؛ بنابراین، زمانى که حقّ اختیار فروش خریدارى مىشود، شرکت مطمئن است که ارز حاصل از مناقصه را حدّاقل به قیمت قرارداد حقّ اختیار فروش خواهد فروخت؛ امّا اگر تغییرات نرخ ارز مطلوب باشد، ارز حاصل را با قیمت بالاترى خواهد فروخت و سود بیشترى کسب خواهد کرد. به طور خلاصه، خرید حقّ اختیار معامله فروش زمانى مفید است که بخواهیم از افت قیمتها مصون بمانیم؛ امّا اگر قیمتها بالا روند، شرکت سود خواهد برد و خرید حقّ اختیار معامله خرید، زمانى سودمند است که بخواهیم از افزایش قیمتها مصون بمانیم؛ امّا اگر قیمتها پایین بروند نیز شرکت سود خواهد برد.
4ـ1. بازیگران عمده در بازار اوراق مشتقّه
مانند سایر بازارهاى مالى، هزاران معامله کننده و مؤسّسه در بازارهاى اوراق مشتقّه به فعّالیّت مشغولند. این بازیگران و معاملهگران در سه دسته کلّى طبقهبندى مىشوند که عبارتند از:
1. پوششدهندگان ریسک؛(12)
2. آربیتراژیستها؛(13)
3. بورسبازان.(14)
در بحثهاى پیشین، کشاورز کاکائو و خریدار بالقوّه محصول، در پى پوشش ریسک بودند. شرکت ایرانى شرکتکنندهدر مناقصه نیز به دنبال پوشش ریسک بود و در نتیجه، از ابراز مشتقّه براى کنترل ریسک استفاده مىکردند. دسته دوم از بازیگران در بازارهاى مشتقّه، آربیتراژیستها هستند. آربیتراژ، فرایندى است که آربیتراژیست از تفاوت قیمت در بازارها استفاده مىکند. آنان قیمتهاى اوراق مشتقّه را زیرنظر دارند و از تفاوت قیمت اوراق مشتقّه یکسان در بازارهاى گوناگون سود مىجویند بدین ترتیب که دارایى را با قیمت معیّنى در یک بازار خریدارى مىکنند و همان دارایى را در بازار دیگرى با قیمت بالاترى مىفروشند. از زمانى که بازارهاى مالى به وسیله شبکههاى کامپیوترى به همدیگر وصل شده است و اطّلاعات به سهولت در جریان است، فعّالیّت آربیتراژى کمرونق شده، چون فرصتهاى آربیتراژى از بین رفته است. افزون بر موارد پیشین، به جاى این که ما فقط به تغییرات قیمت یک دارایى در بازارهاى گوناگون بنگریم، آربیتراژیستها مىتوانند همچنین از تفاوت قیمت محصولات گوناگون بازارهاى مشتقّه از جمله از تفاوت قیمت بین بازار آنى و آتى یا بازار قراردادهاى آتى و حقّ اختیار معامله یا هر سه بازار با همدیگر منفعت کسب کنند. سرمایهگذارى آنان بدون ریسک است. این نوع از تصمیمهاى آرابیتراژى به تخصّص در زمینه تکنیکهاى مهندسى مالى نیاز دارد.
دسته سوم بازیگران در بازار اوراق مشتقّه، بورسبازان هستند. همانطور که از اسم آن پیدا است، آنان فقط به بورس بازى مىپردازند؛ به طور مثال اگر بورس باز انتظار دارد ارزش یک دارایى در آینده کاهش یابد، به فروش ابزار مشتقّه اقدام مىکند. چنان چه پیشبینى وى درست باشد، از این محل سود خواهد برد و اگر قیمت بالا برود، وى ضرر خواهد کرد. بورس بازان خود را در بازار در معرض ریسک قرار مىدهند و امیدوارند با قبول آن ریسک، سود کسب کنند. با بیان پیشین، باید اظهار داشت که اگر اوراق بهادار مشتقّه به صورت ابزارى براى پوشش ریسک به کار روند، بىشک مفید است. این اوراق از طریق برنامهریزى بهتر امور تجارى، کاهش تغییرات ناگهانى در قیمت محصولات و کاهش هزینهها، براى جامعه منفعت عقلانى ایجاد مىکند. بورس بازان، زمانى که تولیدکنندگان به دنبال کاهش ریسک باشند مىتوانند منفعت بیشترى کسب کنند. آربیتراژیستها با به کار بردن تخصّص خویش کارى مىکنند که قیمتها در بازارهاى آنى و آتى در اختیار معامله، تفاوت بسیارى با هم نداشته باشد؛ زیرا این عملیّات باعث آشکارشدن بهتر فرایند قیمتها مىشود؛ به طور مثال، عملیّات آربیتراژى در سطح بازارهاى بینالمللى باعث مىشود که تولیدکنندگان داراى کارایى و بهرهورى پایین، براى بقا در بازار رقابت به افزایش کارایى عملیّات خویش بپردازند. آربیتراژ همچنین کمک مىکند تا آثار منفى قوانین و مقرّرات زاید دولتى از بین برود. عملیّات بورس بازى بیشتر به جاى این که کمک کند، به بازار لطمه وارد مىآورد؛ البتّه به رغم آثار مخرّب، داراى فوایدى نیز هست که عبارتند از:
1. به افزایش حجم مبادلات کمک مىکند. این عمل خود داراى دو خاصیّت عمده است: أ. افزایش حجم مبادلات، هزینههاى مبادلات را کاهش مىدهد؛ ب. نقدینگى اوراق را افزایش مىدهد و در نتیجه، بازارها عمیقتر شده و ریسکهاى اجرایى را کاهش مىدهد.
2. پوشش دهندگان ریسک کسانى را دارند که ریسک را مىپذیرند و آنان همان بورس بازانند.
به رغم این مسائل، مشکل است که بورس بازى را مفید دانست. تاکنون قوانین موجود نتوانسته است از عملیّات بورس بازى جلوگیرى کند.
2. آراى عالمان (اهل تسنّن)(15) درباره ابزار اوراق مشتقّه
در این قسمت مىکوشیم به بیان آراى عالمان اسلامى درباره قراردادهاى آتى یکسان و حقّ اختیار معامله اشاره کنیم. همان طور که پیشتر اشاره شد، عمده کار موجود در این زمینه در حوزه حقوقى انجام شده است؛ در نتیجه، آراى فقیهان اسلامى در این زمینه گوناگون است. درباره حقّ اختیار معامله به طور مثال بعضى از فقیهان، اعتبار آن را تحت عنوان فقهى «الخیارات» بررسى کرده، و بعضى دیگر، تحت عنوان «بیعالعربون» به مطالعه آن پرداختهاند.
1ـ2. آراى موجود درباره حقّ اختیار معامله
تعدادى از عالمان از جمله احمد محیىالدّین حسن و ابوسلیمان به حقّ اختیار معامله ایراد وارد کردهاند. هر کدام به ادلّه گوناگونى با آن مخالفت کردهاند. احمد محیىالدّین حسن دو ایراد به آن وارد مىکند:
1. سررسید بیش از سه روز تحت عنوان فقهى خیار شرط، غیرقابل قبول است؛
2. خریداران حقّ اختیار معامله، سود بیشترى از فروشندگان آن مىبرند و این ستم است و اسلام با ستم مخالف است.
ابوسلیمان، عضو آکادمى فقه جدّه مىگوید: حقّ اختیار معامله قابل قبول است وقتى که تحت عنوان فقهى بیعالعربون قرار مىگیرد؛ امّا اگر از دارایى اساسى پشتوانه آن خارج شود و فروشنده از فروش حقّ اختیار معامله درآمدى کسب کند، غیرقابل قبول است؛ البتّه شایان ذکر است که بعضى عالمان، اصل بیعالعربون را نمىپذیرند.
غرر، اشکال دیگرى است که بر حقّ اختیار معامله وارد است. از آن جا که اختیار معامله به نوعى غرر منتهى مىشود و از طرف دیگر به صورت ابزارى براى بورسبازى مورد استفاده قرار مىگیرد، رد مىشود. درباره غرر اجماع روى معناى مشخّصى وجود ندارد. غرر، نتیجه جهل است. غرر در اثر کمبود اطلاّعات و عدم شفّافیّت اطلاّعات ایجاد مىشود. بعضى عالمان معتقدند: بازارهاى مدرن این معاملات، با توجّه به وجود قراردادهاى استاندارد و وجود کنترل دیگر، غرر را منتفى ساخته است. از طرف دیگر، این دیدگاه رد مىشود که هیچ تحویل فیزیکى صورت نمىگیرد و فقط یک توافق صورت مىگیرد. افزون بر این، تغییر در ارزش اختیار معامله به تغییر در ارزش دارایى اساسى پشتوانه آن بستگى دارد و این تغییرات تصادفى نیستند.
2ـ2. آراى موجود درباره قراردادهاى آتى یکسان
در ارزیابى اعتبار قراردادهاى آتى در نظام مالى اسلام، بین صاحبنظران اتّفاقنظر وجود ندارد.
مفتى تقى عثمان، یکى از صاحبنظران در این زمینه معتقد است: این قراردادها به دو دلیل معتبر نیستند: 1. یک قاعده اصلى در اسلام وجود دارد و آن این است که ثمن و مثمن نمىتوانند هر دو مؤجّل باشند؛ بنابراین، معاملات قراردادهاى آتى خاص و یکسان در شریعت اسلامى معتبر نیستند. 2. در این قراردادها، تحویل کالاى مورد معامله در قرارداد مورد نظر نیست. در اغلب موارد این قراردادها بدون انجام معاملهاى پایان مىپذیرد و فقط با عملیات بورس بازى از تفاوت قیمتها سود مىبرند که این نیز در شریعت مقّدس اسلام حرام است.
فهیمخان، یکى دیگر از صاحبنظران در این زمینه بیان مىدارد: باید در نظر داشته باشیم که قراردادهاى آتى مدرن، مورد نهى صریح پیامبر اسلام است.
قراردادهاى آتى در بازارهاى آتى مدرن، پدیده جدیدى است که از اواسط دهه 1970 آغاز شده است. این قراردادها پدید آمدند تا فعّالیّتهاى بورس بازى را افزایش دهند. وى مىافزاید: فلسفه اصلى ایجاد این قراردادها پوشش ریسک به وسیله کشاورزان بوده است؛ در حالى که امروزه کشاورزان نمىتوانند با بورس بازان حرفهاى در بازار رقابت کنند؛ بدین سبب عمده بازیگران در این بازار، بورس بازان هستند و این انحراف از فلسفه اصلى ایجاد این بازارها است. این که بعضىها بازارهاى آتى را از آنى جدا مىدانند، اصولاً نادرست است؛ زیرا از زمانى که فعّالیّتهاى آربیتراژى در بازار انجام مىشود، این بازارها را به هم متّصل کرده است. وقتى قیمتها به نحوى است که مىتوان آنها را در امتداد یک خط قرارداد به طورى که آربیتراژیستها با به کار بردن تخصّص حرفهاى طورى عمل مىکنند که همیشه آنان در بازار سود مىبرند و یک طرف نیز همیشه ضرر مىکند، در این صورت، حجم معاملات به شدّت کاهش مىیابد؛ در نتیجه کشاورز تصمیم مىگیرد از این ابراز استفاده نکند.
نتیجهگیرى
1. اتَّفاق نظر کاملى بین فقیهان درباره ابزار مشتقّه وجود ندارد؛ امّا همگى بر این نظر متّفقند که این ابزار با موازین شرعى مخالفت دارد.
2. زمانى که فقیهان از این ابزارها صحبت مىکنند، از دیدگاههاى گوناگونى به این ابزار ایراد وارد مىکنند. عمده ایرادهاى وارد بر اساس تفسیرهاى شخصى از شریعت و این ابزارها صورت مىگیرد.
منابع و مآخذ
1. Obiyathullah, Ismath, Derivative Instruments and Islamic Finance, International Journal of Islamic Financial Services, Vol. 1, No 1, 1991.
2. Dubofskey, D, Options and Financial Futures, MC Graw - Hill, 1992.
3. Hull, J, Options, Futures and the Other Derivative Securities, Perntice - Hall, 1993.
4. Campbell, T and kracaw, W, Financial Risk Managenent, Harper Collins College Publishers, 1993.
پىنوشتها:
________________________________________
1 دانشجوى دکترى مدیریّت مالى دانشگاه تهران.
2. Derivatives.
3. Forward Contracts.
4. Futures contracts.
5. Liquidity.
6. Initial Margin.
7. Option Contracts.
8. Contingent Liabilities.
9. Call option.
10. put option.
11. premium.
12. Hedgers.
13. Arbitragists.
14. Speculators.
15. منبع شماره یک.