به دلیل افزایش اهمیت آب، در ابعاد مختلف زندگی انسان ها به ویژه در پنجاه سال گذشته بیشتر کشورها از جمله ایران برنامه ها و سرمایه گذاری های گسترده ای را به منظور کنترل و تنظیم آب از طریق ساخت سازه های مهندسی، به ویژه سدها، انجام داده اند. بهره برداری از سد کارده (مشهد) در سال 1367 و بیدواز (اسفراین) در سال 1382 در راستای همین هدف می باشد. مساله عمده ای که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، پی آمدهای حاصل از اجرای این طرح ها و ارزشیابی آثار اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی آن ها است، که تحقیق حاضر پاسخ به آن را دلیل تلاش خود قرار داده است. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و به کمک مطالعات پیمایشی و مقایسه داده های جدید با اسناد قبل از احداث سدها و همچنین سنجش نگرش بهره برداران به ارزشیابی اثرات اقتصادی، اجتماعی و محیطی سدهای کارده و بیدواز پرداخته است. نتایج حاصل حاکی از کاهش سطح زیر کشت و ایجاد اثرات منفی در پایاب سد کارده از نظر اقتصادی، اجتماعی و محیطی است. در پایاب سد بیدواز به دلیل تخصیص تمام آب به بخش کشاورزی، شرایط اقتصادی و زیست محیطی به صورت محدود بهبود یافته است. از نتایج مهم دیگر این تحقیق عدم رضایت بیش از هشتاد درصد بهره برداران پایاب سدها از مدیریت دولتی حاکم بر منابع آب و نحوه توزیع آن است که بهره برداری و مدیریت منابع آب در حوضه رودخانه های کارده و بیدواز را با رویکرد مشارکتی اجتناب ناپذیر می نماید.