آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۱

چکیده

ناصر خسرو، حکیم و شاعر بزرگ قرن پنجم هجری، خرد و مشتقّات آن را در چهار صد بیت و عقل و ترکیباتش را در حدود دویست بار در دیوان ده هزار بیتیاش به کار برده است. هر چند عدّه ای خرد را در اشعار او دارای بار ارزشی میدانند و عقل را با بار فلسفی و دینی مطرح میکنند؛ به نظر نگارنده، این تفاوت در کلّ دیوان، آن قدرها محسوس و ظاهر نیست که بشود به چنین قضاوتی دست یازید. در این پژوهش از روش توصیفی با جستجوی کتابخانه ای در آثار ناصر خسرو بخصوص دیوان اشعارش، استفاده کرده ام تا واژه هایی همچون خردمند، عاقل، صاحب خرد، پرخرد، مشتقّات و هم خانواده های آنها را بیابم و با توجّه به ویژگیهای مشترک، دسته بندی نمایم. نگارنده علاوه بر آوردن و ذکر این ابیات در مواردی که شاعران معاصر، پیش یا بعد از ناصر خسرو در این موضوع، داد سخن داده اند؛نمونه هایی از اشعار آنها را نیز بیان کرده ام. در بیش از پنجاه و پنج بیت، صاحبان عقل و خرد، منادای ناصر خسرو قرار میگیرند تا حرف های مگویش را بر آنها عرضه بدارد و سفرهی پند و وعظش را برای آنها، پهن کند. او در این ابیات از ارتباط خردمند با دنیا، پذیرش سخن پیران و عمل به آن، میانهی او با خدا و قرآن و دین، دوری وی از خطا و نادان و خواسته های نفس که سرانجامش کسب عزّت و جاودانگی است؛سخن میگوید.

تبلیغات