تأملی بر تحلیل ساختارگرایانه سوره انشقاق براساس نظریه دوسوسور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ساختار گرای متون ادبی، نگاهی جامع به یک پدیده و اثر است که از رابطه لفظ و معنا در تمامی ابعاد آن پرده برداری می کند. برای بررسی ساختاری اثر ادبی، تنها نمی توان به معنا توجه کرد؛ بلکه به چگونگی ادای معنا نیز توجه می شود تا درنهایت، ارزیابی کلی نسبت به موضوع آن متن ادبی به وجود آید. بی تردید به کارگیری چنین نظریه هایی درخصوص قرآن کریم، آیات نورانی آن را هرچه پرفروغ تر می نمایاند. جستار پیش رو بر آنست تا با روش توصیفی تحلیلی، نظریه ساختارگرایی را درباره سوره انشقاق در سطوح مختلف آوایی و واژگانی و نحوی و بلاغی بررسی کند و انسجام شکلی و معنایی این سوره را به قدر توان ظاهر سازد. نتایج تحقیق حاکی از آنست که مؤلفه های ساختار زبانی سوره مبارکه انشقاق در جهت انسجام کامل، نسبت به موضوع سوره، مبنی بر بیان حوادث آغازین روز قیامت و حال مردمان است؛ برای مثال، ساختار زبانی آیات ابتدایی، با مقاطعی کوتاه و ضرباهنگی کوبنده، کاملاً با محتوای عظیم و هول انگیز قیامت، منسجم است و عناصر زبانی آیات انتهایی آن، با مقاطعی بلندتر و ضرباهنگی ملایم تر، چنان تنظیم شده که کاملاً منطبق با محتوای آن است.